سیاوش آزاد
۲۷ دسمبر ۲۰۱۷



روس ها شکست خوردند،اما مردم ما به پیروزی نرسیدند

شامگاه ششم جدی سال ۱۳۵۸ سوسیال امپریالیسم روس بر اساس سیاست های استعماری و رسیدن به آب های گرم هند و چاهای نفت خلیج،کشور استبداد زدۀ ما را از زمین و هوا مورد یورش اشغالگرانه قرار داده و چاکر سرسپردۀ خود (ببرک شیاد) را به اریکۀ قدرت نصب نمودند.
روس ها به کمک مزدوران وطنی خویش (خلقی ــ پرچمی ها ) مدت ۱۰ سال را در یک جنگ نابرابر با مردم سرزمین ما سپری نمودند. در جریان این جنگ آزادیبخش ملی،تمامی هستی مادی و معنوی خلق ما  ضربت پذیر گردید.نسل روشنفکر افعانستان که در طی بیش از صد سال اخیر به عنوان سرمایۀمعنوی کوچکی در جامعه به وجود آمده بود، یا توسط ارتش اشغالگر روس و مزدوران جنایت پیشۀ آن سر بریده شدند و یا هم توسط اخوانی ها در جبهات نبرد ضد روسی سلاخی شدند.
خرابی های حاصله از تجاوز روس ها بر کشور ما به خسارات دهات و شهر ها، مهاجرت های کتله ئی و فرار مغز ها محدود نمانده و ارکان عمومی یک جامعه راضربت پذیر ساخت. از جانب دیگر دولت های استعمارگر غرب، پاکستان، ایران  و ارتجاع عرب عناصر خونخوار مرتجع، مزدور، بی خرد و تنگ نظری را بر سرنوشت مردم ما حاکم ساخته که به نام جهاد و اسلام، جنایات بزرگی را در حق مردم ما مرتکب گردیدند.
تجاوز امپریالیسم روس در افغانستان تنها به لشکر کشی آن محدود نماند. زیرا که امپریالیسم در ذات خود تهاجمی چند بعدی است که در آن استثمار اقتصادی همراه با انقیاد سیاسی، تجاوز نظامی و مسخ فرهنگی یک جا با آن عمل می نماید و یکی در خدمت دیگری قرار دارد. در این نبرد نابرابر، مردم ما به پیروزی خویش نائل نگردیده،ولی روس ها هم شکست خورده و سرزمین ما را به اجبار ترک گفتند . ولی سرزمین ما به جزایر قدرت طلبان مرتجع نوکر غرب و دول آزمند منطقه قرار گرفت و از گودالی به گودال دیگری ـ نسبت نبود یک بدیل انقلابی و ملی ـ به دست ارتجاع هار و دهن پارۀ تنظیمی و طالبی افتاد و زمینه را برای لشکرکشی عساکر اشغالگر امریکا و متحدان آن مساعد ساخت.
نیرو های اشغالگر امریکا و متحدن آن تحت نام مبارزه علیه تروریسم و تحقق دروغین دموکراسی، بار دیگر سرزمین مارا اشغال کرده و با بمباردمان و عملیات نظامی بی رحمانۀ خویش به کشتار عمدی تعداد زیادی از مردم ما دست زده اند که این وضعیت تاکنون نیز ادامه دارد. اشغالگران کنونی کشور ما و قاتلان خلق ما از طریق وسائل سمعی و بصری می خواهند که روان آن ها را مسخ و تسخیر نموده، سنت ها و فرهنگ مردم ما را مضمحل سازند.
از طرف دیگر با بیزاری مردم از امریکا و مزدوران آن و در غیاب یک جریان روشنگر حاضر در روستا های کشور، دسته های مرتجع و اجیر با تفکرات مذهبی و تفاسیر متعدد خاصتاً سلفی و فوندامنتالیستی خویش بخش هائی از مردم ما  را در دام اوهام گذشته گرائی کشانیده اند.
بناءً، نیرو های ملی و انقلابی ـ که در بطن جامعه به طور عینی وجود دارند ـ در واقع رسالت حل قضیه استعماری را در جامعه دارند؛ هکذا وظیفۀ بسیج و سازماندهی مردم را روی یک برنامه دقیق و واضح بدوش دارند.

"بریده باد زبانی که در برابر تجاوز امپریالیسم به کشورش خاموش بماند!"