زنـــده یـــاد پـــردل روسـتــائـی/بشیر ‏(بازنشر به مناسبت ۴۳ مین سالگرد جنایت خونین شش جدی )
۲۶ دسمبر ۲۰۲۲



‎‏ ‎

جنایت ۶جدی و تداوم آن در [پیامد] جنایت ۷ اکتوبر

"کسی که حرف از سوسیالیسم می زند،  ولی عمل امپریالیستی می کند، سوسیال امپریالیست است." لنین

سوسیال امپریالیسم خون آشام روس در اوج شرارت و ددمنشی از نیمۀ دوم دهۀ پنجاه قرن بیستم میلادی با روکش برنامه های نواستعماری سالیان متمادی با استفاده از عقب ماندگی مفرط اجتماعی ـ اقتصادی، حاکمیت رژیم تاریخ زده، استبداد سلطنتی  و وابسته به استعمار، توأم با توطئه و دسیسه های امپریالیستی زیرکانه  کار نفوذی خود را در شاهرگ های دستگاه حاکمیت به عنوان نمایندۀ سرمایۀ دلال کمپرادور، برنامه، افکار، نظریات و سیاست های خود را در نقش ستون پنجم روس در کشور ما در وجود با اصطلاح ( حزب دموکراتیک خلق) تنیده  و سپس با راه اندازی کودتا های  ۲۶ سرطان و کودتای ۷ ثور، این ستون چنجم را آشکارا به قدرت سیاسی رسانید. دو رژیم کودتائی  برای اولین بار  اصل" حق الهی سلطنت " را به زیر کشیده و خواست "جمهوری" را مطرح کردند.
کودتاچیان مزدور ۷ ثوری با تکیه بر مسند قدرت حاکمه تلاش کردند تا ماهیت مزدوری و وابستگی و کرکتر طبقاتی ارتجاعی رژیم کودتا را با طرح و اعمال ناقض یک سلسله مانور های سیاسی عوامفریبانه  و صدور فرامین اصلاحی هفت گانه و هشتگانۀ مورد نیاز سرمایۀ بوروکراتیک روسی پوشانده و بدین وسیله برای رژیمی کاملاً مزدور با عملکرد سراپا فاشیستی، در جامعۀ افغانی پایه و مایه ای کمائی کنند.
اما از آن جا که ماهیت ارتجاعی و وابستگی رژیم "خلق ــ پرچم" برای مبارزان مردمی نمایان و برای توده های کشور از طریق سیاست ها، مزدورمنشی های آن در پای کرملین نشینان و عملکرد ضد انقلابی و ضد ملی آنان از قبل معلوم بود، مردم ما با این شناخت نسبی از رژیم و حزب ضد دموکراتیک و با احساس غریزی ضد بیگانه پرستی، به صورت خودجوش به مقاومت منفی، تخریب و بالاخره مقاومت مسلحانه آغاز نمودند. رژیم کودتا در برابر قیام های پی در پی مردمی در آستانۀ نابودی و فرسایش قرار گرفت.
سوسیال امپریالیسم استیلاءگر و متجاوز روس برای بقای نظام وابسته اش  دولت (خلقی ــ پرچمی ) با بیش از ۱۲۰ هزار نیروی جنگی تا دندان مسلح به کشور ما لشکر کشید تا سگان قلاده به گردن خود را در میدان معرکه یاری رساند و طمع خام امپریالیستی رسیدن به آب های گرم را که در سر می پروراند، متحقق سازد.
برخلاف انتظارش، پایش در کشور مرد خیز افغانستان بند شده و این خیال خام از سرش پرید . چنان چه  در همین روز برای اولین بار عساکر اشغالگر روس طی عملی برق اسا آماج رگبار مسلسل قهرمان ملی واقعی کشور زنده یاد "مجید" رهبر سازمان آزادیبخش مردم افغانستان، زنده یاد شاه محمد " پردل " رهبر و شهید فرماندۀ مدبر، دلیر و با اوتوریتۀ نظامی "ساما" و چند تن از رزمندگان جان بر کف سامائی قرار گرفته و از اشغالگران روسی این گونه استقبال شد.
در ادامۀ تجاوز و اشغالگری گرگان درنده روس و چوچه سگان "خلقی و پرچمی"  هر گوشه و بیشه ای از میهن ما را مورد گلوله باران و بمباردمان خویش قرار دادند . در نتیجه انقلاب آزادی خواهی روز به روز اوج گرفت و دمار امپریالیسم روس و نوکران برده منش آن را درآورد. روز تا روز تضاد میان خلق آزادییخواه و سلحشور افغانستان  و امپریالیسم اشغالگر روس و ایادی بومی اش اوجگیر شد. روس اشغالگر و مزدوران "خلقی ــ پرچمی" اش اش به هیچ وجهی نمی توانستند رَخش سرکش انقلاب  آزادیخواهی توده ها را مهار کنند و ناگزیر آن را باید در تضاد های درونی خود انعکاس دهند.
جنگ کبیر میهنی مردم غیور و میهندوست ما روز تا روز چنان شعله ور گردیده، منابع انسانی و اقتصاد بیمار روس سوسیال امپریالیستی را بلعیده و خرسان  قطبی را  از خواب استلاء بیدار کرده و ملتفت و معترف به وجود این "زخم خونچکان" در پیکرش ساخت. سرانجام فتح و پیروزی به نام مردم دلیر افغانستان در تاریخ حک شد و روس امپریالیست با زراد خانه جنگی و امپراتوری ناپیداکرانه اش به انحلال رفته و گلیم سوسیال امپریالیسم در جهان برچیده شد.
جاودان یاد "قیوم رهبر" در این خصوص نوشته است که "کودتای هفتم ثور، کشور ما را یک باره در گرداب متلاطم تضاد های بین المللی قرار داد . تهاجم گستاخانۀ سرمایۀ مالی روس و به دست آوردن قدرت سیاسی توسط سگان زرین قلادۀ آن نه تنها احساسات میهن دوستانۀ مردم ما را جریحه دار ساخت، بلکه در عین حال صف بندی های تازه ای را در سطح منطقه و جهان به زیان رژیم کودتا و امپریالیسم روس به میان آورد. "
تجاوز روس اشغالگر به کشور ما  شرایط مساعدی را  برای تقویت گروه های اخوانی وابسته به سازمان های های جاسوسی منطقه و غرب ( گروه های پیشاوری و گروه های ایرانی ) هموار ساخت. دهاره های اخوانی لمیده در پشاور و قم  توانستند در زد و بند های  پیدا و پنهان با قدرت های امپریالیستی غرب و دول ارتجاعی منطقه  خود را پیوند دهند و حمایت  سیاسی، مالی و نظامی سیل آسای دول و محافل حاکمۀ امپریالیستی و ارتجاعی چندی از غرب و شرق و عرب و عجم را کسب کنند. این جهادگران وابسته به اجانب مغرض متجاوز و مداخله گر در اوج جنگ سرد میان دو بلوک امپریالیستی و گیر و دار جنگی، بر پایۀ آن حمایت فوق توانستند  بر امواج جنبش مقاومت ملی مردم ما سوار شوند و نیرو ها و ظرفیت های مبارز، انقلابی و مستقل جنگ آزادیبخش را با برنامه های آزادیخواهانه و اجتماعی، یا حذف و یا به حاشیه برانند. در آخر کار ثمرۀ انقلاب و مقاومت بی بدلیل مردم رزمندۀ کشور ما را به سود اهداف ارتجاعی و منافع منطقه ئی نواستعماری بلاک امپریالیست های غربی خود مصادره کنند، که کردند.
سوسیال امپریالیسم شرارت پیشه روس و دلقکان "خلقی و پرچمی" خسارات هنگفت به پیکر  اقتصادی و اجتماعی افغانستان وارد کرد، تأسیسات کوچک تولید به رکود رفت، اقتصاد در سکتور دولتی و خصوصی از هم پاشید، روستا ها در اثر بمباران وحشیانۀروس به ویرانه مبدل گشت، ساست زمین سوخته تطبیق شد، منابع طبیعی دست نخورده ما به یغما برده شد، شیرازه های فامیلی و تنسته های اجتماعی زیر فشار فضای دود و آتش دستخوش تغییر گردید، چندین نسل از اولاد وطن از تعلیم و دروس باز ماند، صد ها هزار جوانان آگاه و انقلابی و آزادیخواه  و حتی مردمان عادی وطن دوست کشور به دار آویخته شدند، بیش از نیم میلیون انسان زندانی و اسیر گردید،  صد ها هزار افغان معیوب و معلول گردید، بیش از پنج ملیون افغان به خارج از کشور مهاجر گردید. ما به رغم این قربانی هنگفت، روی همرفته با تمام رشادت و پایمردی باشندگان  دلیر این سرزمین توانستند با دست خالی و عشق به وطن و آزدی کشور  سوسیال امپریالیسم روس ابرقدرت جهان را با سیل سرمایه امپریالیستی، زاراد خانه جنگی اش، مستشاریان  به شکست مواجه سازند و به گودال تاریخ پرت کنند.این افتخار بس بزرگ نصیب مردم قهرمان و آزادیخواه افغانستان در صفحات تاریخ جهان ثبت گردید .
با این همه بها و ایثارگری، اما شکست  سوسیال امپریالیسم و نوکران "خلقی و پرچمی" آن مردم آزاده افغانستان به آزادی واقعی دست نیافتند. افتخارات آزادی خواهی  توسط خوکان اخوانی وابسته به امپریالیسم در پای امپریالیسم غرب تحفه داده شده و بازار مزدور منشی و جنگ های دهاره های بد نام اخوانی در پی غصب قدرت و حاکمیت پیکر خونین توده های میلیونی ما را با جنگ های خونین وویرانگر ارتجاعی قدرت دیکته شده توسط استخباراتی دول منطقه و جهان خونین تر ساختند.  شهر و روستا ها ویران تر گردید. باند های منحوس اخوانی های پشاوری  و ایرانی آن قدر در حق مردم افغانستان جنایت کردند که قلم از نوشتن آن عار دارد.
اربابان  امریکائی اروپائی وعرب و عجم  شان برای رسیدن به اهداف ستراتیژیک  و مقاصد استعماری خود گروه های مزدور رقیب جهادی را به زیر کشیده، گروه اجیری را به نام طالب بر حمایت خود قرار داده و مقدرات مردم حاکم ساختند که در ارتکاب جنایت در برابر مردم ستمدیده ما دست بالائی داشتند و توانستند با تفکر متحجر تر قرون وسطایی و عقب ماندگی تاریخی روی کشور حامی خود را شستند و جاده را برای تجاوز اشغالگران امپریالیست غربی به سرکردگی امریکای جهانخوار مهیا ساختند.
امپریالیسم که بح حیث دشمن سوگند خورده خلق های جهان شهرت دارد، با توطئه و دسیسه های دنباله دار گویا جنگ علیه تروریسم و مواد مخدر با  آرایش یک حکومت دست نشانده از دلقکان و نوکران خانه زاد خود از قماش  بوروکرات ها و کمپرادور های غرب نشین و همسوی سران باند های اخوانی و افغان ملتی ها و جنگسالاران و باند های مافیائی در یک ترکیب نامتجانس ــ در خیانت و وطن فروشی تجانس دارند ــ یکجا شده کشور جنگزده ما را در۷ اکتوبر ۲۰۰۱ میلادی زیر آتش حملات هوائی و زمینی و دریائی خود قرار دادند و با پیاده کردن بیش از صد هزار ارتش جنگی،  در اشغال خود در آوردند.
امپریالیست های اشغالگر امریکائی و ناتوئی در طی حدود ۱۸ سال دوره اشغال خود الی اکنون گروه تروریست طالب را من حیث دشمن عمده خود و انمود نکردند، بلکه یک گروه  گویا هراس افگن خواند که در تحت  بهانه سر نگونی گروه طالبان کشور ما را مورد حملات هوائی و زمینی خود قرار داده بودند و قریب ۱۸ سال تمام گویا مدعی مبارزه در برابر تروریستان بودند!؟ در جریان این اشغالگری و جنایت چندین ساله امپریالیسم تک تاز امریکا بار ها و بار ها حتی مورد انتقاد هم پیمانان و حریفان خود قرار گرفت که امریکا در جنگ علیه تروریسم در افغانستان و جهان صادق نبوده و اهداف جهانکشائی در سردارد. در مبارزه علیه مواد مخدر هم عملا به  جهانیان ثابت گردید که در همکاری و همسوئی نیرو های اشغالگر امپریالیسم انگلیس در ولایت هلمند بزرگ ترین کشتزار های کوکنار کشت و زرع گردید که توسط پایگاه بسشن ولسوالی شورابه ولایت هلمند انگلیس ها در تصفیه خانه ها، پروسس و از طریق هوا توسط طیارات نظامی خود به اروپا ترانزیت می نمودند. عین کار را امریکائی ها در قندهار کرده اند. اختلافیکه بین نیروی امریکائی و بریتانیایی ها روی منفعت تجارت مواد مخدر رونما گردید. تا فعلا هم پایگاه نیرو های بریتانیایی ها درهلمند مصروف قاچاق و ترانزیت مواد مخدر و فعال نگهداشتن شبکه های جاسوسی خود  اند. در خلال همین درگیری منافع دول امپریالیستی و در نتیجۀ مخارج سنگین اقتصادی و تلفات انسانی نیرو های زمینگیر شدۀ اشغالگر اروپائی به شمول آلمان، فرانسه، هالند و... قسمت اعظم نییرو های شان را بیرون کشیده و بقیه به خصوص در ولایت شمال افغانستان مصروف تاراج معادن کشور و ایجاد شبکه های جاسوسی در افغانستان و کشور های آسیای وسطی قرار دارند.
در این اواخر زمزمه های صلح بین گروهک طالبان و اشغالگران امریکائی عوامفریبانه در  رسانه ها شنیده می شود. امپریالیسم اشغالگر امریکائی که در دروغپراگنی  و عوامفریبی شهرت جهانی دارد، شیادانه خواسته است که مردم خسته و ستمدیده ما را  امید کاذب دهند.  امریکای اشغالگر با دمسازی پنهانی که با گروه طالبان دارد، گروه طالبان با وجود طراحی حملات انتحاری و انفجاری، سنگسار، حلق آویز، و ارتکاب ده ها جنایت ضد بشری دیگر من حیث یک گروه وابسته امپریالیسم اشغالگر و کثیف ترین، مرتجع ترین،  بی رحم ترین موجودات انسان نما شناخته شده اند و دیگر بازاری هم نداشته و بالندگی خود را از دست داده اند.
امپریالیسم امریکا در همکاری متحدان اروپائی خود  از دیری بدین سو در همکاری شیخ های عرب، امارات، نظامیان پاکستانی و دولت مرتجع ترکیه  گروه را داعش را در ولایات شرقی و شمالی  افغانستان شب هنگام توسط هلیکوپتر جا به جا کردند و در نظر دارند که گروهک طالبان را در قدرت پ.وشالی و مزدور کابل شریک ساخته و پایگاه های شان را در اختیار گروه داعش واگذار شوند تا بتوانند حملات تروریستی خویش در افغانستان و کار نفوذی خویش در کشور های آسیای وسطی نفت خیز، چیچن روسیه و تبت دولت چین گسترش دهند و جنگ  رقابتی امپریالیستی  در کشور عزیز ما تا سال های سال  دوام یابد، وطن ما بسوزد و از مردم افغانستان قربانی گیرد. زمزمه های صلح خواهی، چانه زنی ها، یک جنگ زرگری بین ارباب و نوکر است، نه  پایان جنگ اشغالگران در افغانستان . بناء آشتی اشغالگران با گروهک مزدور طالبان یک تفاهم برابر میان ارباب و مزدور نخواهد بود. زیرا چنین چیزی امکان ندارد. پیوستن گروهک طالبان به پروسۀ صلح به معنی تسلیمی رسمی این گروه به ارباب امریکائی مثل تسلیمی گلبدین و حزبش به امریکای اشغالگر است. آشتی میان دو دوست دیرینۀ جدا افتیده از هم، به معنی پایان جنگ، اشغالگری و دسیسه های استعماری در افغانستان نخواهد بود.
صلح واقعی که متضمن استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان است، که مردمان بلادیده کشیده آن فارغ از ظلم و ستم، ترس، وحشت، جنگ و هر مصیبت دیگری؛ برسرنوشت  و مقدارات خود حاکم گردندد  زمانی تحقق پذیر خواهد  شد که اشغالگران امپریالیست و دولتت دست نشانده آن به زور بازوی مردم آزاده آن سرنگون و قدرت سیاسی به دست خود مردم بیفتد.
حکام  امپریالیست ژاندارم جهانی امریکا به بر اساس فشار ها و تناقصات درون جامعه امپریالیستی شیادانه با حلیه و نیرنگ در نظر دارد تا نیرو های اشغالگرش را از افغانستان کاهش دهد. سران  دولت مستعمراتی هم کدام ارقام مشخص نیرو های اشغالگر امریکائی و ناتوئی را نمی دانند. زیرا اشغالگران امریکائی به نوکران افغانی خود در دولت مزدور کابل حساب نمی دهند. چنانچه در مذاکرات آشتی خود تحت نام صلح با گروه طالبان، نمایندگان دولت مستعمراتی را به حاشیه راندند.
هموطنان عزیز بیاید با دیده باز و آگاهی و خرد و بینش انقلابی متحد گردیدیم و با یک صدا و یکدل در یک جبهه ضد امپریالیسم و ارتجاع مبارزه نمائیم، در غیر آن سالیان درازی اشغالگران و مزدوران رنگارنگ شان با سرنوشت خلق بی نوا و تحت ستم ما بازی خواهند کرد. اشغالگران امریکائی وشرکاء نیز غیر از این که مثل سوسیال امپریالیست های اشغالگر روس و نوکرانش به زباله دادن تاریخ نروند، دست تعدی و جنایت شان از سر و سرنوشت مردم مظلوم ما کوتاه  نخواهد شد.

۲۸ دسمبر ۲۰۱۸