دکتور ژان زیگلر(Jean Ziegler)مترجم: حبیب جلیلی کهنه شهری
چاپ اول ترجمه از زبان آلمانی به فارسی ۲۰۱۶
تلخیص و ارسال: نجـیـب ثـاقـب
۱۹ جنوری ۲۰۱۷



(1)جامعه شناسی نظم جهانی انسان ستیز


"جامعه شناسی نظم جهانی انسان ستیز" اثر ارزشمند ژان تسیگلر جامعه شناس و استاد بازنشستۀ دانشگاه ژنو از کشور سویس است، که از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۸ گزارشگر ویژۀ سازمان ملل برای حق دسترسی به غذا بود. او در حال حاظر نایب رئیس کمیتۀ مشورتی سازمان ملل برای حقوق بشر است.
تسیلگر دارای چندین دکترای افتخاری و برنده جوایزی مثل جایزۀ ادبیات بین المللی برای حقوق بشر و مؤلف چندین کتاب می باشد، که به زبان های مختلف ترجمه و بحث های دامنه داری را موجب شده اند. این اثر ارزشمند حاوی پانزده بخش در ۲۷۲ صفحه است،که فشردۀ بخش های مهم و برجستۀ آن را تقدیم خوانندگان "خروش رعد" می نمایم. هدف از نشر بخش بخش محتوای فشردۀ این کتاب، ارائۀ معلومات عمومی مستند در مورد دنیای اسرار آمیز نخبگان سرمایۀ مالی و روشنگری در مورد تفکر و عملکرد امپریالیسم، از درون دژ آن است، کاری که نویسندۀ این کتاب انجام داده است.
ن . ثاقب

مقدمۀ مترجم:
"شیء وارگی کاپیتالیستی، انسان را با محصول کار خود و از آن چیزی که ذات انسان است، بیگانه می کند و شیوۀ تولید سرمایه داری، رابطۀ کالائی را به عنوان یک رابطۀ همگانی به رسمیت شناخته و تثبیت می کند." این جمله، یکی از پیام های کلیدی ژان تسیگلر است.
ژان تسیگلر به این موضوع می پردازد که چرا سرمایه داری و الیگارشی سرمایۀ مالی مسلط بر جهان ازخود بیگانگی را درناخودآگاه ما تثبیت کرده است و چه گونه این ناخوداگاه تحت تاثیر افکار نیولیبرالیستی پس رانده می شود.
این تاثیر را به راحتی می توان دید که چه گونه هر روز در سرتاسر جهان انسان های بی شماری با فقر و فلاکت دست به گریبان بوده و از گرسنگی می میرند.
موضوع از یک سو مربوط به دیکتاتوری الیگارشی مالی جهان شده است. در سال ۲۰۱۳ بنا بر گزارش سالانۀ بانک جهانی ۵۰۰ تا از قدرتمندترین شرکت های چند ملیتی با حوزه های فعالیت در تمام حوزه های اقتصادی، ۵۲,۸ در صد تولید ناخالص ملی جهان را تحت کنترول خود داشتند، یعنی ۵۲,۸ در صد تمام ثروت - سرمایه، کالا، خدمات و غیره - را که در طول یک سال در کرۀ زمین تولید می شود. قدرت و نفوذی را که شرکت های چندملیتی امروز دارا هستند، هیچ امپراتور و هیچ پادشاهی در هیچ دور تاریخی دارا نبوده است. آنها تحت هیچ کنترول نهادینی ( دولتی، اتحادیه و بین المللی ) قرار ندارند و تنها هدف شان بیشینه سازی سودشان است.از سوی دیگر طبق آمار صندوق کودکان سازمان ملل متحد ( یونیسف ) به طور میانگین هر پنج ثانیه یک کودک زیر ده سال در جهان بر اثر گرسنگی و یا عواقب مستقیم آن می میرند، در حالی که کشاورزی امروزین جهان می تواند غذای ۱۲ ملیاردنفر، یعنی چیزی نزدیک به دو برابر جمعیت فعلی جهان را تاءمین کند. کودکی که امروز از گرسنگی می میرد، در واقع کشته می شود. یک علت عمده، گرانی مواد اولیه در زندگی روزانهء ملیاردها نفر، روی آوری سوداگران بازار بورس(بانک ها، شرکت های بیمهء عظیم، صندوق های پوششی و غیره ) به انرژی های سوختی و مواد اولیه(گندم، برنج، ذرت و غیره ) بعد از بحران های مالی سال ۲۰۰۸/۲۰۰۹ است.
سرمایه مالی فرا قاره یی با نیروی سهمگین خود تمام موانع بر سر راه خود را نابود می کند، اقتدار دولتی را یا به کنار زده، یا به انقیاد خود در می آورد، موجب فقر، فلاکت و گرسنگی می شود و طبیعت سالم و زیبا را به ویرانه مبدل می سازد. روند تاریخ دو دههء گذشته جهان گواه بر این است که در آینده همهء حکومات، حتا ثروتمند ترین و قدرتمند ترین شان هم چاره ئی جز همکاری با شرکت های چند ملیتی نخواهند داشت.
مجمع جهانی اقتصاد در ماه فبروری ۱۹۹۶ در شهر داووس سویس برگزار شد، و در آن نزدیک به هزار نفر از قدرتمند ترین الیگارشی های جهان، رؤسای جمهور، نخست وزیران و وزرای کشور ها گرد آمده بودند. هانس تیتمایر، رئیس سابق بانک مرکزی آلمان در خاتمۀ سخنرانی اش رو به رؤسای دولت های حاظر در کنفرانس کرده گفت: "از این لحظه به بعد شما تحت کنترول بازار های مالی هستید!" _امروز برده داران در بازار های جهانی بورس نشسته اند و مسؤول گرسنگی میلون ها انسان در جهانی هستند که سرشار از نعمت و فراوانی است.
این نوع نظم جهانی، غیر قابل قبول است. تنها چیزی که سکنی گزیدگان غرب(جوامع ثروتمند در سیستم های سرمایه داری است. م) را از این انسان های فقرزده جدا می کند، تولد تصادفی در نقطۀ دیگر از جهان است.هرچند که ساکنان این بخش از جهان از این امر آگاه بوده اند، حتا شاید هم عذاب وجدانی هم داشته باشند. علیرغم این، آنها انگیزه لازم را جهت برداشتن قدمی برای مبارزه با آین معضل فاجعه بار در خود ندارند. _کانت می گوید:" ظلم و ستمی که در حق یک انسان می شود، انسانیت را در درون من نابود می کند."به باور من این حکم اخلاقی باید موتور محرکۀ یک جامعۀ مدنی گردد که حاضربه قبول دنیائی نیست که در آن انسان ها به هر نحوی زجر بکشند.
ادموند بر ک چنین می نویسد:"تمام آن چیزی که یک نابکار پلید برای پیروزشدن به آن احتیاج دارد، سکوت انسان های خوب است ." طبعی است که کمتر کسی به اهرم های قدرت دسترسی دارد؛اما هر انسانی می تواند سهم خود را در ناراضی بودن از این نظم و این که این روال نباید ادامه پیدا کند، ادا کند.
"یک قانون طبیعی" وجود ندارد که انسان را وادار به بردگی ایده های نیولیبرالیستی کند که بر طبق آن: اقتصاد و سیاست پیرو قوانین غیر قابل تغییر هستند و نیرو های نامریی بازار در مورد سرنوشت انسان ها و خلق ها تصمیم می گیرند. انسان مدت هاست که دانش و امکانات پایان دادن فقر، گرسنگی، فلاکت و زورگویی را در اختیار دارد. چیزی که هنوز وجود ندارد، یک هویت متکی بر خودآگاهی مشترک و همبستگی است. خودآگاهی که در اغلب انسان ها توسط ایده های نیولیبرالیستی زیر آوارها مانده است، باید آزاد گردد. تسیگلر برای تغییر جهان و برای ساختن یک نظم اجتماعی فراخوان می دهد که در آن انقیاد و استثمار جایی ندارد. او هم مثل گرامشی بر این باور است که" انسان نمی تواند قدرت سیاسی را به دست آورد، بدون این که قبل از قدرت فرهنگی را به دست آورده باشد."از نظر وی ساختار جوامع سلطه گر در حال ترک برداشتن و یک سوژه جدید تاریخی به نام جامعه مدنی جهانی در حال پیدایش است. جهانی شدن تنها در جهان شدن سرمایه خلاصه نمی شود؛ بلکه به موازات آن جامعه مدنی هم جهانی می شود.
از دید تسیگلر، ما آن گونه که احتمالا“ خود می پنداریم و دیگران می خواهند به ما بقبولانند، درمانده و ناتوان نیستیم، حکم اخلاق، ذاتی هر انسان است و انسان ها باید تلاش کنند، تا این حکم اخلاقی را تقویت کنند و این که "در دموکراسی عجز و ناتوانی وجود ندارد. بیشترین تعداد الیگارشی ها در امریکای شمالی و اروپا هستند. شهروندان این کشور ها طبق قانون اساسی، تمام حقوق دمکراتیک، آزادی و ابزار ها را دارا هستند که برای سرنگون کردن دیکتاتوری شرکت ها ضروری است. تنها چیزی که لازم است، به دست گرفتن سلاح های مبتنی بر قانون اساسی و نشانه رفتن شان به سوی سرمایه مالی مسلط بر جهان است ...و بدین وسیله، نظم جهانی آدمخوارانه همین فردا می تواند فروریزد." به بیان دیگر انتظار تغییر از بالا با توجه به تجربیات دهه های متأخر امید واهی است. این کتاب در واقع نقدی بر ایدئولوژی بورژوائی و نظم جهانی حاکم است. تسیگلر چگونگی رشد و توسعۀ ایدئولوژی بورژوائی، از کالوانیسم به عنوان توجیه کننده برده داری و سیاست استعماری مرگبار، از ایده های بزرگ روشنگری و دستیابی به موفقیتش در انقلاب فرانسه همراه با جریان های متناقض خود، از دیالکتیک ایده آلیستی هگل،از ایدۀ ملت و دولت تا به دیکتاتوری پرولتاریا در کمون پاریس، از روشنفکرانی؛ چون ماکس وبر، از اقتصاد کینزی که پایه و اساس ایدئولوژی رفرمیستی امروز است را تا سیاست و ایدئولوژی نیولیبرالیستی امروز نشان می دهد. او در این راستا چگونگی پیدایش استعمار و همین طور استعمار نوین را به تصویر کشیده و به مبارزات انقلابی و ضد انقلاب می پردازد.
تسیگلر به ایدئولوژی بورژوازی، تاریخ و بحران کنونی آن، رابطۀ علم و ایدئولوژی، دولت و ملت، نقش علم و هنر، جریانات جامعه شناسی و انسان سناسی و نقش نقد گرانه روشنفکر می پردازد.
ادامه دارد.