گــــزارشگــــر خـــروش رعــــد
‏۱۸ دسمبر ۲۰۱۸‏



‎‏ ‎

اعلام آمادگی مذاکرۀ مزدوران طالب با ارباب امریکائی ‏

طبق گزارش های منابع خبری، گروه مزدور و خودفروختۀ طالبان اعلام کرده که مذاکره میان طالبان و نمایندگان امپریالیسم اشغالگر امریکا دوشنبه ۲۶ قوس / ۱۷ دسمبر در کشور امارات متحدۀ عربی آغاز می‌ شود. این گروه تشنۀ قدرت به قیمت قبول رسمی اشغال افغانستان طی خبرنامه ای گفته که در این نشست علاوه بر نمایندگان طالبان و ارباب امریکائی این گروه اجیر؛ نمایندگانی از کشور های عربستان سعودی، پاکستان و امارات متحدۀ عربی نیز شرکت خواهند کرد.
دولت مزدور کابل توسط ارباب امشغالگر امریکائی آن برای مذاکره با همتا های طالبی شان سلب صلاحیت شده و ابتکار مذاکره برای تسلیمی طالبان و شریک ساختن این گروه در دولتی پوشالی را خود توسط نمایندۀ اش خلیل زاد در دست گرفته است.  دولت مزدور کابل به ریاست غنی پوشالی با درک این نکته و برای نرنجیدن خاطر اربابش  و برای کتمان این به حاشیه رانده شدنش، گفته بود که "تمامی این تلاش ‌های امریکا در هماهنگی با حکومت افغانستان صورت می‌ گیرد و هدف آن ایجاد تسهیلات به هدف گفت و گو های صلح است". دولت پوشالیان ارگ کابل "یک هیأت ۱۲ نفری را به امارات متحدۀ عربی فرستاده و انتظار دارد این گروه در نشست میان طالبان و امریکا شرکت کند" و اگر در نشست پذیرفته نشد، لا اقل در حاشیۀ آن پرسه بزند.
مزدوران طالبان که به خاطر پوشالی بودن دولت مزدور کابل، بار ها به آن طعنه زده و گفته اند که با این دولت پوشالی و بی اختیار وارد مذاکره نخواهند شد، این بار نیز برای گرفتن امتیازات بیشتر از ارباب امریکائی گفته اند که "این نشست میان نمایندگان آن ها و ایالات متحده امریکا خواهد بود و برنامۀ دیدار و گفت و گو با همتایان شان در دولت پوشالی کابل در دستور کار این گروه نیست.
طالبان یک نیروی مزدوری اند که بنا بر منافع آزمندانۀ نواستعماری امپریالیست های متجاوز و توسعه طلب امریکا و ناتو و منافع مشترک آنان با ارتجاع دنیای عرب و منطقه، در اواسط دهۀ نود میلادی آفریده شده و در صبحدم قرن بیست و یکم سرنگون شدند. از زمان سرنگونی تا همین حالا طالبان در نقش ابزار منفعل و بی ارادۀ جنگ نیابتی و ظالمانۀ دول امپریالیستی و ارتجاعی خدمت کرده و در حق وطن و مردم آن خیانت و جفا کرده اند. مزدوران به ظاهر مستقل طالبان در گذشته بار ها به دستور دول و محافل توسه جوی همجوار و منطقه طبق منافع آنان خروج نیرو های اشغالگر امریکائی را پیش شرط هر نوع مذاکره ای اعلام داشته بودند. این بار به رغم این پیش شرط های قبلی مبنی بر اخراج قوای اشغالگر، بدون هیچ پیش شرطی آمادگی خود را برای مذاکره با امریکای اشغالگر و قاتل اعلام داشتند و بر همگان منجمله آنانی که این نیروی خودفروش و وطن فروش را که به دستور بیگانگان مغرض و متجاوز وطن خود را خراب و هزاران انسان بی گناه آن را سر به نیست کرد، "خودجوش" می نامیدند؛ نشان دادند که خود نیز مانند همتایان شان در ارگ غلامان امریکا درکابل نیروئی وطن فروش، پوشالی بی اراده و اجیری بودند که سال ها به فرمان اجانب بدخواه به وطن و مردم وطن خیانت کرده و زیر دهل بیگانگان رقصیده اند.
این اداء و اطوار مستقل و ضد اشغال بودن پوشالیان طالبی، این گفتۀ گلبدین را که در گذشته در یک ویدئو ئی ثبت و نشر کرده بود و این ویدئو در فیسبوک مشهور است، به یاد انسان می آورد. در آن ویدئو گلبدین ضمن دهن کجی در برابر مزدوران دیگر امریکا مدعی شده که " برای من ننگ است که خرج زن و فرزند مرا امریکا بدهد." ولی آخر کار پس از تسلیمی به ارباب قدیمی امریکائی خود، بادار امریکائی اش خرج دسترخوان، حزب  و لشکر و نوکر و چاکر این مزدور وفادار و کهنه کار  خود را پرداخته و می پردازد. طالبان خودفروخته نیز در نهایت عین سرنوشت را داشته و همین راه را باید بروند. چنانچه روشن شد، علی رغم اصرار  بر پیش شرط و ترازو بر زمین زدن مکرر، سرانجام این نیروی مزدور و بیگانه با منافع ملی خلق کشور خود، با قبول آمادگی برای مذاکره با آفریدگار و صاحب امریکائی اش و چند بار مذاکرات پنهانی قبلی، پوشالی بودن خود را به همگان نشان داد.
ذکر این مسأله حائز اهمیت فراوان است که طی بیش از ۱۷ سال اشغال امپریالیستی کشور عزیز ما افغانستان توسط امپریالیست های متجاوز، آدمکش، توسعه طلب و اشغالگر امریکا و ناتو و پیشبرد جنگ تجاوزکارانۀ آنان، گروه مزدور و مرتجع طالبان از موضع منافع قدرت های امپریالیستی و مرتجع روسیه، چین، پاکستان، ایران و برخی دول و محافل مرتجع عرب و با کمک های سیاسی، اقتصادی و نظامی و دپلوماتیک این دول به اضافۀ پول هنگفت حرام حاصله از مدرک تجارت مواد مخدر، در مقابل اشغالگران نقش بازی کرده و ابزار جنگ آنان بوده است. در زمان طولانی جنگ، این گروه به دستور این قدرت ها و با سلاح مرگبار آن ها ویران کرده و فراوان کشته است و از خود کدام نقشه و برنامه ای مستقل نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سود منافع ملی، استقلال ملی و بهزیستی توده های مظلوم کشور ما نداشته است.
همان گونه که طالبان شریر و مزدور ابزار مستقل جنگ ضد اشغال نبودند و به دستور دشمنان سوگند خورده افغانستان مستقل و خلق آن، چون گرگان گرسنه و درنده به جان مردم افتاده بودند و به خون مردم مظلوم خود تشنه بودند، این بار نیز مزدوران بی اراده و گوش به فرمان طالبی مبتکران و کبوتران صلح مورد نیاز مردم کشور خود نخواهند بود. سرانجام خواهیم دید که طالبان نیز همانند گلبدین و برادران مجاهد اخوانی جمعیتی، سیافی، وحدتی و گلبدینی شان تسلیم امریکای اشغالگر و جهانخوار خواهند شد.
صلح (بخوان تسلیمی) طالبان با ارباب امریکائی و شریک شدن این گروه در اداره ای پوشالی زیر سیطره و نفوذ استعماری و یا شاید نواستعماری(نیمه مستعمراتی)، برخاسته از داعیۀ صلح خواهی دولت جنگ افروز و ملیتاریست امریکا و یا گروه شریر و آدمکش طالبان نیست. این صلح طلبی در متن واقعیت امروزین افغانستان مستعمره و جنگ زده، ناشی از بن بستی است که بازیگران استعمارگر و آزمند دور و نزدیک مثل دول متجاوز و اشغالگر امریکا، انگلیس و ناتو در کُل و دولت های طماع و توسعه جوی روسیه، چین، پاکستان، ایران و دول مرتجع و مغرض عربی طی ۱۷ سال به آن برخورده اند. رسیدن  طالبان و امریکا به صلحی که در نتیجۀ آن منافع و نفوذ همه جانبۀ استعماری و آزمندانۀ قدرت های فوق به طور نسبی در دولت متشکل از نیرو های ارتجاعی و مزدور به شمول طالبان  و در عرصه های سرمایه گذاری و بازار، سیاسی، فرهنگی و استخباراتی تأمین شود، مفهوم می یابد.
بنا بر پیچیدگی وضعیت، چندگانگی تضاد منافع نقش آفرینان و فزونخواهی تا کنونی قدرت های بیرونی از ثروت و بازار افغانستان؛ این مأمول میسر نیست، مگر در صورت اجماع نظر و تبانی قسمی این فاکتور های بیرونی و قناعت هر یکی بر حد اقل منافع. این که این وضعیت در چه موقعیتی ــ مستعمراتی یا نیمه مستعمراتی ــ سیر خواهد کرد، بسته به تکامل اوضاع فعلی است.
در این میان و در گرماگرم این دید و بازدید های جوانب از موضع منافع خود شان، آنچه بدان پرداخته نمی شود و بر سر آن معامله خواهند کرد، منافع ملی و اجتماعی توده های میلیونی خلق متضرر افغانستان از جنگ و اشغالگری، استقلال اقتصادی، سیاسی و سرنوشت جمعی مردم افغانستان است.
این نه آن صلح پایداری است که مردم ما خواهان و نیازمند آن اند، بلکه این صلح تحمیلی استعماری ــ ارتجاعی حتی در صورت تحقق آن به قیمت تحمیل سلطۀ استعماری دول امپریالیستی در اشکال کهن و نوین آن، سلطۀ طبقاتی دار و دستۀ خونریز اسلام سیاسی اخوانی و طالبانی و امتداد نقوذ  و منافع بیگانگان آزمند و زیاده خواه در متن آن، صلحی خیلی ها شکنند خواهد بود؛ زیرا با توجه به واقعیت تضاد منافع محرکان بیرونی در کشور ما و درازدستی آن ها، تبانی و اجماع نظر عوامل مؤثر بیرونی دیرپا نمانده و به تبع آن، صلح ناشی از چنین اجماع نظر و تبانی قسمی بر سر آیندۀ کشور و خلق ما، نیز پایدار نخواهد ماند و دیر یا زود بشکۀ باروت منفجر خواهد شد. دیده شود.