پـایـنـده پـایـمـرد
۱۳ اپریل ۲۰۱۷



بحران جاری سوریه و تقابل خطرناک امپریالیستی در خاور میانه

پس منظر بحران کنونی سوریه:
سابقۀ مداخلات و درازدستی امپریالیسم امریکا به کشور سوریه و  تقابل دولت های امپریالیستی روسیه و چین به ویژه روسیه به سال های  ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ برمی گردد. پس از ساقط ساختن رژیم معمر قذافی در لیبیا در سال ۲۰۱۱م، در چهارچوب همین ستراتیژی، اشغال سوریه و براندازی رژیم بعث سوریه برای سردمدار امپریالیسم جهانی مطرح گردید. امپریالیسم امریکا بر زمینۀ رشد نارضایتی مدنی داخلی در مقابل دولت مستبد سوریه و با دست آویزِ ساختن سلاح های کیمیائی و اعمال دیکتاتوری و خشونت در  مقابل مخالفان سیاسی توسط رژیم اسد، در همسوئی با همتایان ناتوئی اش و دول ارتجاعی منطقه مثل ارتجاع عرب و وارثان توسعه طلب کنونی تاج و تخت امپراتوری عثمانی؛ با بسیج، تسلیح و تمویل مزدوران القاعده و سلفی دنیای  عرب و منطقه و سازماندهی آنان، از سال ۲۰۱۲م در صدد سرنگونی و تغییر رژیم بعثی حاکم بر سوریه برآمد. دولت امریکا همزمان با اوج گیری مخالفت های سیاسی داخلی سازمان یافته و رشد و گسترش مزدوران مسلح اسلامی مورد حمایت غرب و ارتجاع منطقه، در پروسۀ تدارک برای حملۀ مستقیم نظامی به سوریه نیرو های هوائی و دریائی اش را در پایگاه ها و آب های منطقه بسیج کرده و کشتی هواپیمابر «آیزن هاور» را به مدیترانه گسیل داشت.
اما برخلاف اشغال افغانستان، عراق و لیبیا؛ مشکل امریکا در این جا بود که نمی توانست با مجوز "شورای امنیت سازمان ملل متحد" به سوریه حمله کند، چون دو عضو دایمی آن شورا یعنی روسیه و چین در صورت مطرح شدن قطعنامه ئی در آن شورا، آن را ویتو می کردند. در تابستان سال ۲۰۱۳م زمانی که «بارک اوباما» رئیس جمهور امریکا منتظر دریافت مجوز حملۀ یک جانبۀ هوائی به سوریه از جانب کنگره و سنای امریکا بود، با واکنش جدی کرملین مواجه شد. دولت روسیه ضمن انجام مانور مشترک در مارچ ۲۰۱۳ در بحیرۀ سیاه، در تابستان همین سال کشتی ها و سایر تجهیزات نیروی دریائی خود را در مدیترانه در نزدیکی سواحل سوریه متمرکز ساخته و به امریکا چنگ دندان نشان داد. همزمان در سپتمبر همین سال دولت روسیه به منظور جلوگیری از حملۀ نظامی امریکا بالای سوریه، پیشنهاد تحویل « سلاح های کیمیائی» سوریه به یک "نهاد بین المللی" را مطرح کرد، که کارگر افتیده و با عملی شدن آن، دست آویز حمله به سوریه از دست دولت امریکا خارج شد و تنش ایجاد شده در پیرامون سوریه از اوجش فروکش کرده و خطر حملۀ نظامی یک جانبۀ امریکا به سوریه در کوتاه مدت منتفی شد.
متعاقب رفع مؤقتی خطر حملۀ نظامی یک جانبۀ امریکا به سوریه به دلائل فوق، امپریالیسم امریکا به منظور پر کردن خلاء ایجاد شده در سوریه و عراق با دولت های ضعیف و فاقد حاکمیت سراسری، و بابت برگشت و حضور مجدد نظامی در این دو کشور، بقایای مزدوران مسلح القاعده و سلفی را در همسوئی و اشتراک با دول مرتجع منطقه و صهیونیسم اسرائیل، در سوریه و عراق  در وجود "دولت اسلامی" (داعش)  با ادعای تأسیس خلافت اسلامی از شرق میانه تا آسیای مرکزی ــ جنوبی سازماندهی مجدد کرد و به این بهانه به عراق برگشت. هرچند در ظاهر امر بین اهداف و ابزار داعش با تمویل کنندگان و سازماندهان غربی اش تضاد و تنش آشکار می شود، ولی این جنبش به حیث یک پروژۀ نواستعماری در خدمت اهداف آفرینندگان و حمایت گران استعمارگر و ارتجاعی خود بوده و با آنان از نگاه ذاتی پیوند سرشتی و تاریخی دارد. هرچند جنایات هولناک داعش در منطقه ادامه دارد، ولی این طرح تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ شرق میانه ــ آسیای میانه هنوز تحقق نیافته است.
حضور، تحرکات نظامی و تروریسم هراس انگیز داعش در بخش های وسیعی از سوریه و عراق و گسترش موج وار آن از شرق میانه تا شمال افریقا و آسیای مرکزی ــ جنوبی، با ستراتیژی جاری امریکا مبنی بر ــ گرم نگهداشتن کانون تشنج خاور میانه و حل نشدن معضلۀ اسرائیل و فلسطین و متشنج ماندن آن  و هکذا تشنج افزائی در آسیای میانه از کانون افغانستان ــ همآهنگی و مطابقت کامل دارد. اینست رمز بقاء و رشد داعش به مثابۀ یک حربه و نیروی ارتجاعی در خدمت پروژۀ نو استعماری امپریالیسم  و دول ارتجاعی توسعه طلب در منطقه. افزون بر آن، اهمیت نفت در گردش چرخ زندگی غرب و وابستگی کشور ها و دول امپریالیستی غرب به آن مادۀ حیاتی در ضمن موجودیت منابع سرشار آن در منطقۀ وسیعی از خاور میانه تا شمال افریقا، خود دلیل با اهمیت دیگری بر این لشکر کشی، اشغالگری و راه انداختن پروژۀ نواستعماری توسط دولت های متجاوز امپریالیستی "جمهوریخواه" و "دموکرات" امریکا در این منطقه محسوب می شود.
رژیم بعث اسد در سوریه از اواسط دهۀ پنجاه قرن بیستم تا امروز یکی از متحدان سیاسی و دریافت کنندگان جنگ افزار های روسی به ارزش میلیارد ها دالر بوده  و یگانه پایگاه نظامی سوسیال امپریالیسم روس در منطقه در بندر «طارطوس» مشرف به مدیترانه را در حریم خود جا داده بود که همین اکنون توسط میراثدار آن (دولت امپریالیستی روسیه) بهره برداری می شود. مزید بر آن، دولت کنونی روسیه، شکست رژیم بشار اسد در سوریه و پیروزی مزدوران اسلامی غرب را در سوریه به مثابۀ مقدمۀ آغاز جنگ در مناطق قفقاز و آسیای میانه می دانست. روی همین دلائل و بنا بر "منافع ملی" اش، دولت امپریالیستی روسیه، در مقابل این قلدری و توسعه جوئی امپریالیسم امریکا در سوریه ایستاد.

جنگ و بحران جاری در سوریه:
با این پس منظر، در جنگ ارتجاعی و تباه کنی که از سال ۲۰۱۲ تا حال در سوريه به راه انداخته شده، خلق مظلوم سوریه در شعله های آن سوخته اند. در رأس هر دو طرف جنگ دو دولت امپریالیستی امریکا و متحدان آن و  روسیه و متحدان آن قرار دارند:
این جنگ ویرانگر  از آغاز تا این دم هیچ ربطی به توده های میلیونی تحت ستم سوریه و آمال و آرمان های آن ها ندارد. در يک سوی این جنگ دولت امپریالیستی روسیه همراه با رژیم خون آشام و جنايتکار بعثی بشار اسد و دولت توسعه طلب جمهوری اسلامی ایران و مزدوران شیعۀ عرب و عجم آن قرار دارد.
دولت بعثی سوریه برای دهه ها طومار طویلی از تعدی و جنایت در حق توده های ستمکش و اقلیت های قومی تحت ستم و نیرو های مترقی سوریه، در عین وابستگی مفرط و مزدوری به سوسیال امپریالیسم و حال امپریالیسم روسیه را در کارنامۀ ننگینش دارد.
در جانب  ديگر اين تقابل و تجاوز خونین و خطرناک، امپریالیسم جنایت گستر امریکا همراه با همتا های ناتوئی، ارتجاع عرب و مزدوران مسلح سوریائی و عربی اش نظیر "ارتش آزاد سوريه "، گروه های تروريستی تکفیری "داعش" و "جبھه النصرۀ" مرتبط با القاعده در سوريه استاده اند. این گروه های خودفروختۀ تروریستی همگی در قالب پروژۀ نواستعماری امپریالیسم امریکا برای خاور میانه؛ ایجاد، تمویل، تسلیح و سازماندهی شده، آموزش دیده و در قالب همین ستراتیژی نواستعماری  و جنگ نیابتی دولت امریکا؛ کشته، سوخته و ویران کرده اند.
در ادامۀ این جنگ تباهکن، از سال ۲۰۱۴م پای دولت روسیه به گونۀ مستقیم در این درگیری کشانیده شده و دفاع همه جانبه از دولت بعث سوری به طور جدی در ستراتیژی خاورمیانۀ دولت روسیه مطرح شده است.
روز سه شنبه چهارم اپريل ۲۰۱۷ حملە ای کيميائي در شمال استان ادلب سوريه صورت گرفت که ده ها قربانی از جمله چند کودک داشت. هرچند منابع رسمی مثل سازمان ملل و حتی اجلاس سران گروه (جی ـ ۷) در روم ایتالیا موضع گیری در زمینه را موکول به انجام تحقیق در مورد عامل آن کردند، اما دولت محافظه کار و  مهاجم کاخ سفید که به دنبال بهانه است، عجولانه و یک جانبه دولت بشار اسد را متهم به استعمال سلاح کیمیائی کرده و دست به حملۀ نظامی به سوریه زد. این راکت های مرگبار  امریکائی اولین تحفۀ دولت محافظه کار جنگ افروز  به ریاست ترامپ در کاخ سفید، به مردم سوریه و دولت بشار اسد بود.
نظامیان دولت متجاوز امریکا در تلافی با این اقدام ثبوت نشدۀ دولت سوریه، شليک مجموعاً ۵۹ راکت "تاماھاک" را از کشتی های  ھواپيمابر  از شرق بحيرۀ مديترانه به سوی میدان ھوائی "الشعيرات" سوریه پرتاب کردند که آن پایگاه را غیرفعال ساخت. این تجاوز آشکار نظامی امپریالیسم امریکا در خود امریکا و در سطح بین المللی، محکومیت و مخالفت زیادی را به همراه داشت.
بررسی‌های قبلی، از جمله تحقیقاتی که توسط ادارۀ مسؤول کاهش تسلیحات کیمیائی سازمان ملل متحد انجام شده، نشاندهندۀ ‌آنند که شورشیان مسلح مثل "جبهۀ النصره" و سائرین، بار ها حملات مشابهی را با گاز های کلورین و سارین(C4H10FPO) در سوریه مرتکب شده ‌اند. این مزدوران این سلاح‌ها را از دول حامی شان در منطقه مثل  دولت های عربستان سعودی، قطر و ترکیه دریافت کرده‌ اند و خود شان هم پس از آموزش، قادر به تولید و استعمال این گاز های سمی بوده ‌اند.
مسألۀ انتخاب زمان این حمله نیز خیلی مهم و آشکار است و یک تقارن زمانی با "گشایش کنفرانس بروکسل" در مورد «آیندۀ سوریه و منطقه»، به میزبانی و ابتکار اتحادیۀ اروپا، را نشان می دهد. انگیزه و "ابتکار" اتحادیۀ امپریالیستی اروپا برای برگزاری چنین کنفرانسی؛ عبارت بوده است از "مشارکت آتی اروپا در بازسازی پُرسودِ این کشور ویران". حملۀ سازماندهی شدۀ کیمیائیِ اخیر، در فضای ذهنی مهندسی شده توسط میدیای رسمی عمدتاً امریکائی، این وسیلۀ مؤثر دروغ پراکنی و تغییر ذهنیت عامه، بار دیگر خواست قبلی دولت زورگوی امریکا مبنی بر "تغییر رژیم و سرنگونی اسد" را در اولویت دولت بهانه جوی و مهاجم ترامپ قرار داده و "ابتکار" رقابتی اتحادیۀ اروپا را خنثی و خود آن اتحادیه را به عقب نشینی واداشت.
در گرماگرم بازار شایعه و دوروغ پراکنی رسانه های امپریالیستی امریکا و غرب پس از این حملۀ مرگبار قابل نکوهش و محکومیت، دولت امریکا روسیه را متهم کرد که گویا از حمله خبر داشته و مانع آن نشده است. در مقابل، دولت روسیه ضمن رد این اتهام بر دولت سوریه، شورشیان مورد حمایت امریکا و غرب را مسؤول این حملۀ کیمیائی اخیر سوریه می داند. پوتین دیروز یازدهم  اپریل مدعی شد که:" دشمنان بشار اسد در حال برنامه ‌ریزی برای حملات کیمیائی دیگری هستند تا دولت سوریه را بدنام کنند."  امروز وزیر جارجۀ روسیه در مسکو طی دیدار با و زیر جارجۀ امریکا، موضع و اولتیماتوم دولتش را تصریح کرد که:"حملۀ امریکا به سوریه نباید تکرار شود."
این ادعای ضد و نقیض طرفین و بازیگران اصلی جنگ خانمان سوز  و تجاوزی سوریه هر چه می تواند باشد، اما واقعیت های جاری در میدان های این جنگ، حقایق دیگری را بازگو می کنند.
جنگ جاری در سوريه، يک جنگ تجاوزکارانۀ امپرياليستی و ارتجاعی خطرناکی است. این جنگ تا حال از مردم زیر ستم سوریه، اقتصاد و مدنیت آن قربانی گرفته  و تمامیت ارضی آن را صدمه زده و آن کشور را تا مرز نابودی و تجزیۀ رسمی کشانیده است. مقاصد سیاسی و نظامی دو طرف داخلی و بیرونی این جنگ چیزی برای مردم مصیبت زدۀ سوریه و در نتیجه چیزی برای دفاع توسط نیرو های مردمی و مترقی جهان ندارد.
همین اکنون سوریۀ جنگ زده، ویران و متشتت به کانون و گرهگاه تضاد و تقابل خونین و ویرانگر امپریالیستی مبدل شده است. در حالی که دو طرف این تقابل خونین و مخصوصآ بازیگران اصلی آن ــ دول امپریالیستی امریکا و روسیه ــ همراه با متحدان مرتجع شان، به یکدیگر چنگ و دندان نشان می دهند و خط قرمز می کشند؛ حدت این تضاد بر محور این کانون داغ، می تواند کل منطقه را در شعاع وسیع، از شرق میانه تا آسیای مرکزی ــ جنوبی، شمال افریقا و حتی اروپا شامل ساخته و تقابل امپریالیستی را به این ساحات بگستراند و جهانی را در کام خود فروکشد.
مقدرات و آتیۀ آزاد و شایستۀ خلق و ملت مظلوم سوریه مثل هر ملت تحت ستم و تجاوز دیگر در اکناف گیتی، نه از طریق تقابل و جنگ نیابتی دو دولت امپریالیستی دارای قدرت اتمی، نه با تقابل ارتجاع عرب و عجم منطقه؛ بلکه به دست خود آن مردم باید رقم بخورد. و این مردم سزاوار آنند!