پـــردل روســتــائــی
۱۲ سپتمبر ۲۰۱۷



اوج ناامنی، تحفۀ دیگر امپریالیسم متجاوز به مردم افغانستان

سیاست اشغالگرانۀ امریکای جهانخوار آمیزه ای از استعمار کهن، استعمار نوین همراه با اندیشۀ لیبرالیسم نو است. استعمار کهن برای بلعیدن ثروت های مادی و نابودی ارزش های معنوی مستعمرات از روش های خشن استعمار مستقیم، اشغال سرزمین ها، تهاجم نظامی، سرکوب مستقیم مردم، تاراج منابع مادی و انتقال آن به کشور صاحب مستعمره، مصارف گزاف جنگی، کشتار بی رحمانه و گسترده، تحقیر و مسخ فرهنگی اهالی جامعۀ مستعمره و شیوۀ "تفرقه بینداز و حکومت کن" استفاده می کرد.
هرچند از اواسط قرن گذشته به بعد پس از فروریختن سیستم مستعمراتی امپریالیسم  و برخاستن خلق های مستعمرات، استعمار کهن تغییر رنگ داده و جایش را به استعمار نو داد، ولی تغییری در ماهیت غارتگرانه و جهانخواری استعمار و عامل آن امپریالیسم، رونما نشد.  اما استعمار نو خود را با خصال : استعمار غیرمستقیم: دولت مستبد وابسته ، اقتصاد وابسته به سرمایۀ مالی امپریالیسم و با ظاهر و شعار های کذائی و دروغین استقلال، دموکراسی، آزادی بیان، انتخابات، بازار آزاد، حقوق بشر، حقوق زن حکومت داری خوب،... و سائر الفاظ به ظاهر زیبا و دلپسندی که برای انسان های ناآگاه کلمات فریبنده ئی اند، خود را آراسته اند.
روی همین برنامه های استعماری، امپریالیسم جهانخوار امریکا و همتا های اروپائی آن در هفتم اکتوبر سال ۲۰۰۱ میلادی با ساز و برگ نظامی و عساکر استعماری توأم با بمباردمان های وحشیانۀ قراء و قصبات، با هیاهوی غارتگرانۀ شان بر کشور مخروبه و مردمان دردمند این سرزمین تاخته و بر آن مسلط شدند و یک حکومت دست نشانده و مستعمراتی را بر مقدارت کشور و مردم اسیر ما حاکم ساختند. در این یورش قوای اشغالگر از هوا، اخوانی های جمعیتی ــ شورای نظاری و ملیشیای دوستمی در نقش پیاده نظام اشغالگران امریکائی در مقابل دالر های دریافتی امریکا در تاجیکستان، نیرو های اشغالگر را در سایۀ بم های طیارات (B52)  در تجاوز به کشور شان همراهی کردند. با این عمل میهن فروشانه، داغ ننگ ابدی بر جبین این نیرو های خودفروخته حک شد.
دولت مزدور کابل در ارگ غلامان، از آغاز تجاوز امریکا و ناتو تا امروز، متشکل از دهاره های بدنام و غده های سرطانی ملت ما در یک ترکیب نامتجانس(ولی تجانس در وطن فروشی و ستمگری) در قالب وابستگی و خیانت پیشگی توسط تنظیم های بدنام جهادی اخوانی، "خلقی ـ پرچمی" ها، ملیشیا، افغان ملتی ها، تکنوکرات های تعلیم دیده در غرب، بورژواکمپرادور ها، باند های قاچاقچی، باند های مافیائی، جنگ سالاران تنظیمی و غیر تنظیمی، روشنفکران مرتد، سرخورده و تسلیم طلب،... می باشد. کارنامۀ  هر یک از سران حکومت مستعمراتی از دیری بدین سو در جنایت، رذالت، خیانت، خون ریزی، ستمروائی، جاسوسی، معامله گری، مزدوری، بدنامی و... خلاصه شده و هر یکی می کوشیده است تا در انجام این اعمال شنیع از دیگری سبقت جوید. این منفوران تاریخ از ذهن، دل و دامان مردم  طرد شده بودند که در دامان امپریالیسم اشغالگر جا یافتند. سران و عمال جناست پیشۀ دولت مزدور و عناصر خودفروش حاشیۀ ادارۀ مستعمراتی همانند اشغالگران دشمنان واقعی توده های مردم و  وطن ما به شمار می روند. چهره ها و اسامی نفرت انگیز این مزدوران دالر و خائنان ملی ثبت حافظۀ جمعی توده های مردم و صفحات تاریخ این کشور خواهد ماند . هفده سال تمام است هستی مادی و معنوی ما مورد دستبرد اشغالگران و نوکران رنگارنگش قرار گرفته و امنیت جان، مال، شرف، وقار، حیثیت ملی مردم کشور ما در خطر قرار دارد.
امپرالیست های اشغالگر امریکائی و ناتوئی برای رسیدن به اهداف استراتیژیک درازمدت استعماری در منطقه  و انقیاد مردم آزادۀ ما، باند های ارتجاع اخوانی ضد ملی و ضد آزادی را تحت القاب (جهادی، طالبی و داعشی) در خدمت گرفتند. در سراسر  تاریخ استعمار، در هر کشور مورد هجوم استعمارگران غربی، ارتجاع مذهبی  و در سرزمین های اسلامی، ارتجاع اسلامی در نقش مدافعان فئودالیسم با خصلت واپسگرا و ضد ترقی، با درنده خوئی، جنایات پیشگی و ستمگری تمام وسیله و افزار جاده صاف کن در خدمت نیرو های استعماری بوده اند. در مصر، اندونیزیا، شبه قارۀ هند، بلاد عربی، ایران و کشور خود ما افغانستان چنین بوده است. به مزدوران اسلامی امریکا، انگلیس و کلاً غرب در چهار دهۀ اخیر کشور نگاه کنید: مجاهدین افغان، طالبان، القاعده، داعش و سائر شاخه های افراطیون اسلامیست. به دولت های مرتجع اسلامی عرب و غیرعرب نگاه کنید. این نیرو ها و دول به اساس توطئه های استعماری زاده شدند و همین ها در مقابل چشمان نسل حاضر، مثال های خیلی برجسته اند.
نیروهای اشغالگر امپریالیسم توسط سران دولت مستعمراتی، ملیشای دولتی،  گله های تنظیم های جهادی، طالبی و داعشی برای سرکوب و مطیع ساختن مردم آزادی دوست افغانستان از بمباران هوائی، گلوله باری زمینی، حملات انتحاری، انفجار، سرقت، دزدی، رشوه، اختلاس، اختطاف، احتکار، هتک ناموس، تجاوز جنسی، سنگسار، سلاح فقر و بیکاری  کار گرفته و سائر اشکال ستم و تعدی را در برابر مردم بینوای ما ساری و جاری ساخته اند. این همه  جنایات سازمانیافته توسط اشغالگران یا به فرمان آنان طراحی و سپس توسط عوامل دولتی و غیردولتی آن  و یا نیرو های اشغالگر عملی می گردد . روزی نیست که در سراسر کشور ده ها افغان بیگناه دربند و اسیر ستم استعمار ــ ارتجاع به شکلی از اشکال کشته و زخمی نشوند؛ مال و دارائی شخصی مردم به تاراج نرود یا خساره نبیند؛ به ناموس شان تجاوز نگردد؛ اولاد شان اختطاف نگردد؛ به  زورمندان محلی و حکومتی باج ندهند؛ اولاد وطن در فقر، بیکاری، گرسنگی، فلاکت و دربدری مرگ تدریجی را تجربه نکنند. مسؤول همه این جنایات ضد انسانی در برابر مردم افغانستان  اسیر؛ امپریالیسم و ارتجاع بیرونی، خائنان ملی جهادی، ملیشائی، مافیای قدرت در دولت مستعمراتی، دلال سرمایه و اجیران طالبی و داعشی اند.
اکنون تمام مردم رنجیدۀ ما اعم از پیر، جوان، زن و مرد می دانند که تکنوکرات های  دولت مستعمراتی  همراه با باند های دهن دریدۀ اخوانی جهادی، ملیشیائی، طالبی و داعشی  همه و همه سر و تهِ یک کرباس اند. این مرتجعان و مزدوران در کنار امپریالیسم دشمنان واقعی توده های زحمتکش کشور ما اند. هستی و سرنوشت این نیرو های اهریمنی با حضور و سلطۀ جابر استعمار گره خورده است و از آن جدا نیست.
امپریالیسم اشغالگر امریکائی و ناتوئی با کاربرد سیاست های استعماری، تکیه بر ملیتاریسم و هیاهوی عوامفریبانه، ستراتیژی کهنۀ جهانخوارانۀ خود را ستراتیژی جدید نام گذاشته است.  امپریالیست های متجاوز امریکا و ناتو از اوائل تجاوز شان تا کنون در زد و بند های آشکار و پنهانی با دهاره های آدم کش جهادی، طالبی و داعشی در کشور ما و القاعده، باند های اخوانی پاکستان، و هراس افگنان افراطی اسلامیست کشور های آسیای وسطی قرار داشته اند.  باند های هراس افگن و تروریست در نقش عوامل بومی و منطقه ئی جنگ کثیف نیابتی، زیر فرمان  محافل استخباراتی اشغالگران امریکائی و ناتوئی و دول مرتجه منطقه راه می روند و بار می برند. مردم دیدند که به اشکال مختلف تجهیزات جنگی عساکر دولت مستعمراتی را در اختیار گروه های آدم کش طالب و داعش قرار دادند. باند های تباهی آفرین اسلامی با استفاده از سلاح دست داشته در کشور های منطقۀ آسیای میانه نظم را برهم زده منحیث نیرو های جاده صاف کن اشغالگران امریکائی در منطقه عمل نمایند و زمینۀ اشغالگری مزید امپریالیست های مهاجم غربی را مساعد سازند .
این مزدوران اجیر شده در پروژۀ نواستعماری امپریالیسم عمدتاً امریکا با سردادن شعار های  بی بنیاد ایجاد  امارت و خلافت اسلامی در پی آنند تا مردم را بفریبند  و برحسب منافع و برنامۀ امپریالیسم، توده های این خطه  را غرق در خون سازند. مأموریت این افراطیون اسلامی تأمین منافع ارباب ستم است و دست یافتن خود اینان به کسیه های زر و سروری کاذب چهار روزه، آنچنان که در عراق و سوریه دیدیم.
دولت مستأصل کابل به رغم مخارج گزاف و با این همه عسکر، افسر، جنرال، اشغالگر و مشاور امریکائی و ناتوئی؛ حتی قادر به تأمین امنیت چهار دیواری ارگ بدون دیوار های کانتینری نیست و از ترس مردم و به خاطری که سران آن شربت شهادت ننوشند، دور خود و اشغالگران در منطقۀ سبز امنیتی کابل دیوار های آهنی و سمنتی کشیده اند. این اوج درماندگی اشغالگران و دولت مزدور و در عین حال بیانگر بیگانگی مزدوران و گردنکشان دولتی با مردم و ترس همۀ آنان از فوران خشم مردمی است. به رغم این کمال افتضاح و اوج درماندگی، سران دولت مفلوج، درمانده و بی کفایت مستعمراتی کابل با عوامفریبی، پرروئی و وقاهت تمام از کارکرد امنیتی ارگان های پوشالی، ضد مردمی، ستمگر و فاسد نظامی ــ انتظامی در امر تأمین امنیت مردم در رسانه ها دم می زنند.
اما در حقیقت این خود اشغالگران، مافیای قدرت و مواد مخدر در درون و بیرون این دولت، ارتش پوشالی، پولیس ستمگر و "امنیت ملی" شکنجه گر این رژیم ظالم بر مردم، در بی امنیتی شهر کابل، سراسر کشور و به خصوص صفحات شمال کشور به شکل تقویت و گسترش عوامل جنگ های نیابتی؛ نقش داشته اند. این همه تعدی و جنایت در حق مردم کشور در پایتخت و ولایات،  در خدمت  ستراتیژی توسعه طلبانۀ استعمار قرار دارد.
خلاصه، هم چنان می بینیم که « امپریالیسم وحشی و درنده‌خوست، سرشت امپریالیسم هرگز تغییر نخواهد کرد. امپریالیست ها حتی تا دم مرگ هم ساطور قصابی خود را به زمین نمی‌گذارند و هیچ گاه به بودای نیک صفت تبدیل نمی‌شوند» و قابل نفرین اند و نفرت ابدی را در تاریخ ملل و خلق ها نصیب شدند و می شوند. تمامی مرتجعان در هر شکل و شمائلی نیز سهمی از این  نفرین و نفرت مردمی را کمائی می کنند و با امپریالیسم همسرشت و همسرنوشت اند.