سروش
۱۲ جون ۲۰۱۷



نگاهى به نشست سران كشور هاى اشغالگر در كابل

در حالی که خون های ریخته شدۀ قربانیان انفجار های مهیب چهارشنبه و شنبۀ و حملۀ تروریستی  دولتی بالای تظاهر کنندگان روز جمعۀ کابل نخشکیده بود، این شهر اسیر، زخمی و ماتمدار میزبان به اصطلاح صلحی میان تروریست ها، حامیان  و میزبانان تروریست ها بود.
به تاريخ شانزدهم جوزا  به سردمدارى امريكاى جنايت گستر و شرکای جرمش  و با جواسيسى از جنس سفير و نماينده  (به اشتراک نمایندگانی از سازمان های استخباراتى و دول تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرغزستان، قزاقستان، روسیه، چین، هند، پاکستان، ایران، ترکیه، جاپان، کوریای جنوبی، عربستان، امارات متحده عربی، قطر، بریتانیا، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ناروی، سویدن، امریکا، کانادا، آسترالیا، ملل متحد، اتحادیۀ اروپا و سازمان ناتو) از منطقه و كشور هاى پيرامونى  كه اكثريت شان  تحت نفوذ و وابستۀ امپرياليسم هستند،  همراه با نمایندگان کشور های اشغالگر جمع شده بودند  تا در كابل گویا براى بررسي مبارزه با تروريسم و روند "صلح " ، صلحى كه آميخته با جنك است،  نشستى را برگزار كرده باشند.
ابتداء اشرف غنى سرسپرده و مزودر منتصب جانكرى با حقه بازى هاى هميشگى اش گويا  از حاكميت مستعمراتی اش  كه به زوُر نيزۀ اشغالگران بر ملت بلا كشيدۀ ما تحميل شده است،  از  چور، فساد گسترده،  پرده بردريد و از ضعف و ناتوانى حاكميت اش در سكتور هاى امنيتى، از خصومت ها ى ذات البينى، از چند و چون فساد و  دزدى و غارت كه خودش در نقش رئیس چهل دزدان  حكومت پوشالى قرار دارد، مراتبى را كه بيشتر نمايندگان امپريالست هاى خونخوار اشغالگر  را به تداوم اشغالگری وابستگى   بيشتر  از پيش افغانستان تشویق مى نمود؛ به رقص و شارلانی مضحك  پرداخت. غنی مزدور خواهان تداوم وابستگى هاى نظامى و اقتصادى  و اشغالگری از نمایندگان به خصوص از امريكا و جنایتکاران ناتو گرديدو غنی به وضا حت از حضور گستردۀ داعش ابوالهول هاى امريكائى كه گويا در دو سال اخير از ٢٠٠ نفر به ١١٠٠٠ نفر افزايش يافته، از اربابانش استمداد جسته و  براى بادارنش از صلح با برادر خوانده هاى  قاتل و جلاد  غارتگر دزدش طالبان  نويد دفتر رسمى را در كابل  داد.  سردستۀ مزدوران در ارگ کابل هيچ سخنى از جلادى و سلاخى طالبان نگفت. غنی بار ديگر سر تعظيم را در برابر تمام جاسوسان خارجى به شول نمايندۀ پاكستان فرود آورد و تائيد و مهر ننگ وطن فروشى را در ختم جلسه به عبدالله عبدالله ولیعهدخود سپرد،  و هر دو به تکرار مهر غلامى را بر جبين حك و خواهان كمك هاى بیشتر نظامى، اقتصادى  و اشغالگری از ارباب خود شده اند تا حيات ننگين شان تضمين و نواله هاى بیشترى را دريافت كنند.  
اين وحُوشان  لاشخوا ر كه قبلاً چه در كابل، اسلام آباد ، قطر، قزاقستان، پكن  همچون نشست ها وكنفرانس هاى دو جانبه و سه جانبه و چند جانبه را برگزار كردند. اما هر بار ثمر چنین کنفرانس ها و نشست های دشمنان و قاتلان مردم افغانستان همانا انتحار و انفجار و گرفتن جان مردمان مظلوم ما همزمان با تدوير جلسات و يا هم  با برگزارى هاى نشست هاى نمايشى شان بوده و جزء آتش افروزى،  به خاك خون كشاندن خلق بي دفاع چيزى ديگرى را به خلق ما به ارمغان نياورده است ، خوب به ياد داريم در  كنفراسى كه در اسلام آباد بر گزار شد، همان روز جان هفت تن از كار مندان و مستخدمين پائين  رتبۀ  دستگاه خبرپراكنى طلوع را گرفت.
امپرياليست های  خونخورا و جنايتكار طوري كه از غارت و چپاول ثروت هاى ملل دست بر دار نسيتند،  بحران مى فرينند  و آتش مى افروزند و خلق هارا به خاك و خون مى كشانند، برای کتمان جنایان روزمرۀ شان به نام صلح و مبارزه عليه تروريسم ، با مكر حيله زدبند با تروريسم نشست ها و جلساتى را برگزار مى كنند تا به جهانيان اعلام بدارند كه در افغانستان  بدون حضور شان سلامت و امنيت وجود ندارد ؟ در حالي كه خود شان خالق و عامل جنگ و ويرانى، انتحار و انفجار بوده  و سلاخ هاى بى رحمى را تربيت  و تطميع  و تجهيز  با سلاح كشنده به جان خلق هاى بى گناه مى فرستند. چنانكه چند ر.ز قبل در چهاراه زنبق  كابل همزمان  با نشست ها ى  شان جان صد ها فرزند بى گناه ما را گرفتند، و مرتكب جنايت هولناك و نابخشودنى شده اند. امپرياليست ها با جنايت  گستردۀ خود ما را همه روزه  تهديد به مرگ مى كنند  تا به جها نيان نشان دهند كه گويا در افغانستان امنيت و آرامش وجود ندارد و بدون حضور شان  افغانستان مركز ترورستان خواهد شد ؟؟؟ در حالي كه تمام لانه جاسوسى تروريستان را در افغانستان و پاكستان تمويل و فعال مى كنند، با تحميل جنك هاى نيابتى توسط همين تروريستان كه  در كشور ماجا به جا  كرده اند، فاجعه هولناك  درد ناك چون انفحار چهارراه زنبق در كابل و انفجار درب ورودى مسجد جامع هرات  كه با پلان هاى شوم شان  طرح ريزى شده بود، خون انسان هاى بى دفاع مار ا ريختاندند. اشغالگران کشور ما برای تأمین منافع جهانخوارانه و تداوم نظاميگرى شان دست به هر جنايتی مى زنند  تا با آتش افروزى و  جنگ،  اهداف ستراتيژژيكى خود را به دست  آورند. 
خلق ما  امروز خوب مى دانندكه كشور شان در سر چهار  راه منابع نفت خيز آسيا مركزى و خليج فارس در قلب آسيا قرار دارد . اين بزرگراه ابریشم است  كه يكى از بزرگ ترين شبکۀ دسترسی به منابع سرشار منطقه به شمول افغانستان است كه غارتگران امپرياليست  دور و  نزدیک  چشم طمع خود را به آن دوخته اند. در این میان، اشغالگران غربی افغانستان را  در منطقه به مثابۀ تخته خيزى برای توسعه جوئی خویش انتخاب كرده اند. 
اين است كه لشكركشى و به خاك خون كشاندن خلق ما و منطقه به خاطر چپاول هاى شان  يك لحظ از سلاخى و كشتار و آتش زدن خانه و كاشانه ما  فروگزار نيستند ، و با ساخت و ريخت قلدوران جهادى، طالبى و داعشى و استخدام  فواحش سياسى تكنوكرات؛  جوى خون را روان و اجيران پليد را در تقابل يك ديگر  قرار مى دهند كه بيشترين خسارات مالى و جانى این تقابل خونین را مردم مظلوم ما متحمل و گوشت دم توپ و تكه تكۀ خمپاره ها و انتحار و انفجار امپرياليسم و صهيونيسم، فاشيست های اسلامی و تروريستان وارداتى غرب مى شوند.
امپرياليست های اشغالگر کشور ما در رأس امریکا ا برخورد به مانع( چه داخلی و چه خارجی) با تمام و كمال به قلدرى و چپاولش ادامه داده تا رسيدن به دريچه ها و چشمه هاى نفت منطقه ووغارت ثروت هاى ملل، به سلطه گرى اش ادامه مى دهد.   به اين صورت تلاش و رقابت امپرياليستی براى غارت ثروت هاى ملل جهان  در جنگ هاى نيابتى و تحميلى چه مستقيم و چه غيرمسقيم يك امر اجرائی شده و در دستور روز امپریالیست ها قرار دارد. شده است.
وقتى به پاى ميز مذ اكرات براى صلحى كه آميخته با جنگ است، چه در افغانستان، سوريه، عراق، يمن، پاكستان،  لیبیا و... طرفين مخاصمه را حمایت و بر جان يكديگر و در روياروئى و تقابل با همديگر قرار مى دهند و رهبرى مذاكرت و ابتکار و ارادۀ جنگ صلح را خود به عهده دارند، آیا صلحی ممکن و عملی است و کنفرانس هائی از این قبیل دستآوردی در راستای صلح قابل قبول برای دو طرف( صرف نظر از محتوای آن) خواهد داشت؟ خیر، هرگز چنين نخواهد شد.
خلق ستمديدۀ ما طى چهار دهه در جنك هاى تمحيلى و خانمان سوز اشغالگران روسى و امريكائى  و مزدوران "خلقی ــ پرچمی" و جهادی اين همه مضحكه ها را تجربه كرده اند. نمونه هاى بارزى از اين صلح كه اصلاً کوفتن بر طبل جنگ بوده  است، را قبلاً تجربه کرده ایم. اصلاً در یک کشور مستعمره و در تحت ستمگری مستقیم امپریالیسم، در کشوری انباشته از تضاد و تخاصم فراوان و ستم مضاعف؛ حرف زدن از برقراری صلح، ابلهانه، دهنی گری و خوشخیالی است. به صورت قطع می توان گفت که با موجودیت اشغالگران، با تداوم  تاختن های چند جانبۀ توسعه طلبانۀ ارتجاع منطقه و تضاد منافع شان، با جناح های رو در روی ارتجاع حاکم و با حاکمیت مستعمراتی برخاسته از تجاوزگری امپریالیستی، با تشدید جنگ نیابتی امپریالیست ها و دول مرتجع در افغانستان اسیر و پامال شده؛ نه تنها صلحی در چشمرس نیست، بلکه همین حالت خونین و ابتر ملک و ملت ما وخیم تر و شکننده تر خواهد شد. صلحی که مردمِ متأثر از جنگ افغانستان نیاز دارند، توسط امپریالیست ها و مزدوران خودفروخته و خونریز شان و ارتجاع منطقه اهداء نمی شود و از کانال این کنفرانس ها به دست نمی آید.
اين است  حال و روز و سرنوشت خلق ما كه به فريب و نيرنگ هر روز از روز ديگر با اظطراب  از ترور، وحشت و بربريت توسط امپرياليسم و باند هاى مزدور و تبهكار اجیر  به تيرگى و وخامت مى گراید و  با مصائب ناگفته و درد و رنج فروان توأم است. ما در حالي كه تمام اين زدبند هاى مرئى و نامرئى به نام  نشست هاى صلح و... را توسط امپرياليست هاى اشغالگر محكوم مى كنيم و مردود مى خوانيم، از مردم در خون تپيدۀ خود استدعا داريم تا با همبستگى كامل و قوتى کوبنده، بر تارك متجاوزان جنايتكار امريكائى و ناتوئى و مزدوران عرب و عجم آن  بکوبند و  پس از طرد استعمار و حاکمیت مستعمراتی مزدورانش، صلح پایدار مورد نیاز خود را در افغانستانی آزاد، دموکراتیک و مترقی برپا دارند.
زنده باد اتحاد و همزيستى برادرانۀ خلق ستمکش افغانستان!
مرگ بر امپرياليسم  و ارتجاع جنگ افروز!