سیـــــــــاوش آزاد
۰۲ سپتمبر ۲۰۱۷



شهر کابل محصور دیواره های سمنتی

با ایجاد موانع و دیوار های سمنتی، شهر زیبای کابل چهرۀ یک زندان را به خود گرفته است:
دولت و ارتش متجاوز و اشغالگر امریکا تجاوز  رهزنانۀ نظامی شان و اشغال سرزمین ما را به جهانیان "مبارزه علیه تروریسم، تأمین دموکراسی و آزادی بیان، حراست از حقوق زنان و... وانمود کردند. از همان هنگام تا همین اکنون یعنی در مدت ۱۶ سال مردم سرزمین ما حقیر، اسیر، بیکار و هر روز در آتش جنگ و بمباردمان قری و قصبات خود می سوزند و یا در انفجار و انتحار در مزاکز مزدهم شهری تکه و پاره می شوند. در این میان عده ی هم در نتیجۀ این تجاوز جنایتکارانۀ اشغالگران کشور ما  به مناصب و نان و نوائی رسیده اند. تعداد زیادی از مردم دارای حداقل امکانات، برای گریز از این جهنم ساخته شده به دست استعمارگران، با هزاران مشکلات دچار و از روی ناگزیری دست به مهاجرت می زنند. در آن دیار های ناشناخته هم ـ اگر زنده برسند ـ نصیب شان جهنم سوزان تحقیر، توهین و کار طاقت فرسائی است که خداوندان سرمایه برای زحمتکشان ایجاد کرده اند.
با وصف این همه ستم ها، تحرکات پروژۀ نواستعماری عیار شدۀ امپریالیسم و دول مرتجع منطقه تحت نام "طالب" و "داعش" ــ و فردا هم "حزب اسلامی" و یا به یک اسم دیگری ــ همه روزه مردم شریف و درد مند ما را در شهر و روستا به قتلگاه ها می فرستند و حتی در زمان اجرای نماز در داخل مساجد  این مسلمان ها مسلمانان را  سلاخی نموده و به شمشیر سر می زنند تا آتش نفاق و شقاق را در میان مردم افغانستان گرم نگاه داشته و خود را از دم شمشیر افغان ها مصئون بدارند.

اشغالگران و زمامداران ضد مردمی مزدور امپریالیسم امریکا  و متحدانش از ترس خشم برحق مردم در شهر کابل به دورادور مراکز اشغالگران و بارگاه های فرعونی، ارگ و قصر پوشالیان و سائر مراکز ادارۀ مستعمراتی حصار های بلند سمنتی و کانتینری کشیده اند. عُمال ستمگر دولت مزدور کابل شب و روز به خاطر نقشۀ باداران خویش و سرکوب مردم ما در فعالیت بوده و در این مکان ها خود را مصئون ساخته اند. این خودفروختگان که از ترس و فرط بی اعتمادی به مردم خویش در چهار دیواری همین حصار در پناه ماشین جنگی و دم و دستگاه های استخباراتی اشغالگران پناه گرفته اند، خود مردم مظلوم و مجبور ما را ـ که در جست و جوی یک لقمه نان برای خود و اولاد خود سرگردان اند ـ  و کوچگک ترین اعتراض مردمی را به زبان گلوله پاسخ گفته و با بستن آنان به رگبار، خون و آتش می سپارند.
اکثریت این جنون زدگان قدرت که در میان این قصر ها با دیوار های بلند سمتی و آهنی لمیده اند، اجیران و الۀ دست بیگانگان  و وابسته به دستگاه های عریض و طویل استخبارات امریکا، انگلیس، المان، فرانسه، پاکستان، ایران، هندوستان، ترکیه، غرب سعودی، روسیه، چین و... بوده و گزارش مادر وطن خویش را به آن مراکز اطلاعاتی می دهند.
قابل ذکر است که: دست درازی و فعالیت استخباراتی یک دولت متجاوز موجب دست درازی  و مداخلات دول  و سازمان های اطلاعاتی رقیب، در ادارۀ مستعمراتی کابل می گردد. از میان این همه جواسیس دولت های مختلف در شهر کابل و ولایات کشور، پس از حضور جواسیس دول اشغالگر امپریالیستی غرب، نفوس شبکه استخباراتی پاکستان در میان اداره مستعمراتی  کابل  بیشتر از همه می باشد. جواسیس پاکستان با با شبکه استخباراتی امریکا و انگلیس همکاری داشته و در بدل گزارشات و اجراآت عملی خود پول اخذ می دارند. به تعقیب آن نفوذ جواسیس استخبارات ایران، هندوستان و روسیه در قدم های بعدی قرار دارند.
بحث در مورد چگونگی کارکرد عملی هر یکی از این افراد و نهاد های جاسوسی مستلزم معلومات دقیق است.
این ادارات استخباراتی در داخل شهر کابل صاحب اداراتی اند که همه با دیوار های بلند سمتی قلعه بندی گردیده اند و خود را می خواهند از گزند شبکه های استخباراتی حریف  و طغیان احتمالی خشم و اعتراض مردم ما در امان نگهدارند. مثلاً: حمله بالای سفارت المان در چارراهی زنبق با وصف آگاهی از وقوع آن یکی از نمونه های جنگ  ا ستخباراتی رقبای امپریالیستی  در شهر کابل بوده است که قربانی آن مردم مظلوم، بی پناه و بی خبر و «هردم شهید» ما می باشند.
خلقی در گوشه ئی از کرۀ زمین به باد فنا می رود، اما جهان «متمدن» ــ که بخشی از آن عامل این به باد فنا دادن است ــ با بی تفاوتی نظاره گر آن است. اگر امروز هزاره را کشتند و گفتند که داعش کشته است و ما خاموش و منتظر ماندیم، فردا پشتون را خواهند کشت و تاجیک، هزاره، ازبیک و... در انتظار قرار داشته باشند. به قول استاد بزرگ سخن سعدی:

گوسفندی برد این گرگ مزور همه روز
گــوسفندان دگــر خیره بدو می نگرند

در این روز های پسین ادارۀ مستعمراتی کابل در ادامۀ مسخره بازی های خویش، از ترس جان نمایش مضحک دیگری را به راه انداخته است: بالای تمامی جاده های منتهی به ارگ ریاست جمهوری، موانع آهنی را قرار داده اند که به جز از عراده های کوچک، عراده های جات بزرگ از آن گذر کرده نمی توانند. همه عابران به این کار مزدوران خایف دولت ضد ملی می خندند. تو گوئی که موتر های کوچک مواد انفجاری را حمل نمی توانند. مگر مردم همه شاهد نبودند که در جنبش روشنائی واقع دهمزنگ در بین کراچی آیس کریم عمل انتحاری را انجام دادند؟
استعمار برای رسیدن به مقاصدش، چیزی به نام ملاحظات اخلاقی،ارزش های انسانی، ترحم انسانی، ترحم به مادر و اطفال و زنده جان ها و غیره، نمی شناسد .استعمار از خون مردم مستعمره، خود را آباد و چاق می سازد و به سائر مناطق سلطۀ خود را می گستراند. هر یکی از نیرو های جهانخار امپریالیستی تا توانسته باشد، تحرکات جهان گسترانۀ رقیب امپریالیستی خویش را محدوم و یا هم محدود تر می نماید و خود یکه تاز میدان بازی استعماری خود گردد.
کشور ما هم اکنون بنا بر موقعیت خویش در آسیای مرکزی در میان بازی قدرت های بزرگ  استعمارگر قرار گرفته است و این گرگان وحشی به جان خلق ما افتیده اند. جالب این که اشغالگران امپریالیست بالای خلق زحمتکش  و اسیر ما منت هم می گذارند که ما به کشور شما به منظور کمک و از بین رفتن تروریسم آمده ایم و برای دموکراسی و مدرنیزاسیون کار می کنیم. چهار نفر تسلیم طلب خودفروخته نیز این حرف مفت متجاوزان به کشور ما را پذیرفته  و در نقش منادی و لابی استعمارگران اشغالگر قرار گرفته اند.