سروش
۰۱ می ۲۰۱۷



اول ماه مى روز كارگر براى تمام كارگران جهان خجسته و ميمون باد

امروز اول می مصادف است به يازدهم  ماه ثور روز بين الملى كارگر.  اين روز در حالى در سرتاسر جهان تجليل مى گردد كه نظام جهانی ستم گستر و استثمار گر سرمايه دارى به سردمدارى امپریالیسم امريكا در تب و تلاش  گسترش و تحکیم جهانی سلطۀ سرمایه از طریق غارت و استثمار، بحران آفرینی و افروختن آتش جنگ های مستقیم یا نیابتی لجام گسيخته  در  جهان است.  جنگ هاى تحميلى تجاوزکارانه صاحبان سرمایۀ مالی و یا نیابتی مزدوران شان در افغانستان، عراق، سوريه، ليبيا،  لبنان، سومالى، يمن، پاكستان و منطقه براى حاكميت استعمارى و تاراج منابع توسط امپریالیسم شاهد این مدعا است.  خلق هاى زحمتکش کشور های مورد هجوم نظام آدمخوار سرمایۀ مالی در همچو شرايط خواه و ناخواه صف گرسنگان و بيكاران طويل تر گرديده ، وحشت و بربريت،  دربدرى، بى خانمانى،  فقر بدبيختى، بى روزگارى و هزار يك مصيبت را بر طيف وسيعى از طبقات محروم جهان  يعنى كارگران، دهقانان و  سائر زحمتکشان اِعمال شده است.
در تحت همین نظام غیر انسانی، کارگران و دیگر زحمتکشان در حالی که کلیه نعمات مادی و ثروت را تولید می کنند، توسط كارفرمايان ثروتمند جهان سرمايه از حاصل کار شان جدا شده اند. در حالی که کارگران و زحمتکشان در موقعیت بی حقوقی تمام و فقر و مسکنت به سر می برند، حاصل کار اضافی شان توسط صاحب سرمایه ربوده شده و به شکل ارزش اضافی به روی سرمایه انباشت شده و به جیب سرمایه دار می ریزد.
در تحت همین نظامی که ماشین آن از گوشت و خون کارکران و زحمتکشان تغذیه می کند  ، کارگران زن و كودك در  كشور هاى تحت سلطۀ امپرياليسم توسط صاحبان و دلالان سرمایۀ مالی امپریالیستی و سرمایۀ بوروکراتیک در شرایط کار بردگی در بی حقوقی تمام به شدید ترین وجهی استثمار شده و به ارزش اضافی می افزایند. سالانه هزاران کارگر زن و كودك به شکل غیرقانونی در كار هاى اجبارى و شاقه با دستمزد ناچیز جان مى كنند و جان مى دهند. 
طبقه كارگر  هميشه توسط كارفرمايان  تحت ستم قرار داشته و در طو ل دو قرن، متواتر عليه سرمايدارى به مبارزه اش ادامه داده و در برابر استثمارگران به پا خاسته است.   با وجود پيروزى هاى نسبی صنفی طبقۀ کارگر در بسا  از كشور های جهان، هنوز كه هنوز است قلدران سرمايۀ جهانى كليه كارگران جهان  را در مراکز سرمایه داری و از میان خلق های تحت ستم، وحشیانه استثمار مى كنند و به اشکال گوناگون نرم و خشن مانع از تشکل یابی کارگران و گسترش و تعمیق جنبش ها و مطالبات کارگری  ــ و در نهایت انقلابات كارگرى ــ ، مى شوند. تشکل یابی کارگران، کسب آگاهی طبقاتی توسط آنان  و آگاه شدن به رسالت تاریخی خویش، در سطح جهانی در پیش روی طبقۀ کارگر بین المللی قرار دارد.
در كشور بلاكشيدۀ ما در تحت سيطره و اشغال نظاميان اشغالگر نظام سود و سرمايه، اشغالگران امپریالیست علاوه از تحمیل سیطرۀ استعماری شان، نظام ظالم و مرتجع مستعمراتی ای را بر خلق ما مسلط نموده و سى پنج مليون نفوسش را اسير نموده اند.  خلق درد كشيدۀ ما در اوج فقر اقتصادى تحمیل شده، ستم سياسى و فرهنگى و جنايات اشغالگران و مزدوران بومى شان به سختى به سر مى برند.  علاوتاً کارگران و زحمتکشان کشور ما شامل زن و مرد در بخش های زراعت، صنعت، معادن، انرژی، پیشه وری و خدمات توسط زمین داران، سرمایه داران، سرمایه دار دلال و سرمایۀ مالی صادر شده به کشور ما، بدون حقوق، قانون کار و حمایت کارگری به سختی و با فیصدی بالا استثمار شده و ارزش اضافی تولید می کنند.  
ده میليون  از زحمكشان ما  واجد شرايط كار در كار هاى توليدى طاقت فرسا  مصروف  كار مى باشند كه  در بخش  زراعت  به همان شیوۀ فئودالى با سخت ترين ابزار كار و بزرگ ترين نيروى جسمى  با مزد ناچيز و همين طور در بخش  صنعت با ٨   الى ١٠ ساعت كار طاقت فرسا  در روز مصروف كار شاقه  مى باشند. سى فيصد از كارگران متذكره را كودکان زیر 14 سال تشكيل مى دهند كه به جای رفتن به مکتب  بنا بر جبر زنگی اقتصادی به كار هاى شاقه و روز مزد  در ميدان هاى کاری در مراكز شهر ها صف مى كشند. به صورت كل  شصت فيصد كارگر ان در مزارع و ده فيصد  در توليدات صنعتى  در يك حالت نامساعد گاه در سر مزرعه و گاه هم در رفت آمد غرض كار يابى در كشور هاى همسايه سرگردان هستند. سى فيصد از مجموعۀ همين كارگران با شاقه ترين كار های  روزمزد در زير چاله ها در جریان حفر معادن، مترو، چاه هاى عميق به عمق سيصد و چهارصد متر و يا هم در سر مزرعه و ساختمان هاى ايران و پاكستان براى به دست آوردن لقمۀ بخور و نمير جان مى  دهند و مشغول كارگرى اند. این کارگران با تقبل این همه سختی ها و خطرات جانی،  نيازمندى هاى اوليه و احتياجات روزمرۀ خود را به مشکا تأمین می کنند. كارگران كشور ما با بيش از شصت ساعت كارى در مزرعه،  چهل ساعت كار و بيشتر از آن  در كار گاهى صنعتى در هفته، هفت روز بدون روز رخصتى  شب و روز مصروف كار اند. اكثر اوقات كارگران در مراكز شهر ها با صف هاى طولانى منتظر كار هستند كه زمينۀ كار برايش ميسر نيست و از صبح تا شام نمى توانند كارى را پيدا كنند و با دست خالى به خانه برمى گردند. این کارگران بیکار شب تا صبح لب از كرسنگى  فروبسته و با اطفال شان در گرسنگى به سر مى برند.  در حالي كه جنايات كاران فربه و شکم گُندۀ نظام پوشالى در قصر ها لميده و مشغول عياشى و رقاصه گيرى به ارباباشان هستند.
در وطن  اشغال شده ما چهار میليون گارگر فاقد كار دائمى و يا هم بيكار مى باشند كه در صفوف جنگ سالاران و يا هم در اردو و پولیس نظام پوشالى اجباراً استخدام و کشته مى شوند. همه ساله به اين خيل بيكاران چهار صد هزار كار گر  ديگر اضافه مى گردد. 
زحمكشان و كارگران  ما در مجموع شامل كارگر صنعتی، دهقان بی زمین، شاگردان اهل كسبه، مزدورکاران، تبنگی ها و بساط داران، معلمان و کارکنان پائین رتبۀ بخش های تولیدی، خدماتی و اداری شامل زنان و مردان هستند. اين ها از  جملۀ كارگرانى به حساب مى آیند كه با فروش نیروی کارخود لقمۀ بخور و نمیری به دست می آورند و به طبقات و اقشار زحمتکش محروم و تهى دست جامعه متعلق اند. این طبقه و اقشار زحمتكش   زندگى بخور و نمىیر داشته و در بحران بد اقتصادى زندگی می کنند. از همین گروه های اجتماعی نسبت بیكارى جمعی برای زنده ماندن در میدان هاى جنگ هاى ناعادلانۀ تحمیلى جان مى دهند. این زحمتکشان در طول سى و هشت سال تمام در جنگ هاى فرسایشى از جانب اشغالگرا ن و حاكمیت ها و نظام هاى برده منش گوشت دم توپ ساخته شده اند، ولی با همه قربانی ها، و فداكاری ها، امروز جاى پائی براى زندگى كردن به عنوان خانه و كاشانۀ خود  و لقمۀ نانی برای خوردن ندارند.
این ها همه مصیبت هائی است كه كارگران و دهقانان ما را زمین گیر كرده است، در حالی كه كشور زراعتى ما در طول سالیان متمادى، حتی با شرایط سیستم نیمه فیئودالى و ارباب رعیتى، اگر خود كفاء نبوده، ولی نیم بدنۀ كشور را از حاصل كار زراعتى تغذیه و تأمین مى نمود. اما امروزه كاملاً به یک كشور مصرفی مستهلك و محتاج خارج تبدیل شده است، و حتى تولید گندم و حبوبات بنا به معاذیر و نبود سیستم كارآ در نظام پوشالى، كاملاً در پائین ترین سطح در كشور رسیده است. 
كارگران و دهقانان اکثراً از اطراف به مراكز شهر ها و یا هم به كشور هاى همسایه برای به دست آوردن لقمۀ نان بخور و نمیر به مهاجرت پرداخته اند. عواقب وخیم و رنجبار آن  را ما طى چندين  سال  كه  شهروندان افغان از سر كار هاى شاقه باز هم با مزد كم به جنگ فرستاده مى شوند  در جنگ هاى عراق و سوریه  شاهدیم، كه با چه قصاوت و بى رحمى شکنجه و کشته می شوند . این مظلومان به نام و نشان كارگر افغان استخدام شده، در جبهات جنگ هاى ناعادلانه به قمیت جان شان توسط حكومت آخندیزم ایران در سوریه فرستاده می شوند، که یاكشته و یا هم اسیر و در شكنجه هاى داعشیان  توسط عمال امپریالیسم جان می دهند. 
اينك براى معلومات بيشتر  هم وطنانم خواستم پاره ئی از كار گاه توليدى كشورم  را كه از آدرس هاى انجمن ها اتحاديه ها و نهادهاى كارگيرى معلومات  هاى را به دست آوردم در ميان گذارم: 
 و اما به گزارش انجمن صنايع افغانستان ما در پنج شهر بزرگ افغانستان پارك هاى صنتعتى وگار گاه توليدى داريم كه در ولايت كابل ٢٨١ فابريكه، در ولايت هرات ٣٥٠ فابريكه، در ولايت ننگرهار١١٥ فابريكه، در ولايت قندهار  ٨٦ فابريكه، در ولايت بلخ  ٦٠ فابريكه، در ولايت قندوز  ٢٩ فابريكه در بخش صنعت فعاليت دارند كه جمعاً در پنج ولايت بزرگ افغانستان ٩٢١ فابريكه عملاً فعاليت دارند. 
در بيست نه ولايت افغانستان از صنعت و كار توليدى صنعتى خبرى نيست. اگر چنين ارقامى را ما با كشور هاى همسايۀ خود در يك  ولايت  شان مقايسه كنبم، در كل كفته مى توانیم كه دريك شهر ايران و پاكستان بيش از ٩٢١ كارگاه توليدى موجود است. 
اكنون  ولايت هرات را به طور مثال كه حتى قطب اقتصادى از لحاظ صنعت در كشور مى باشد، با  بيش از چهارصد فابريكۀ خورد و متوسط در آن فعاليت دارند به آن مى پردازيم و براى هموطنانم به خاطر كسب معلومات بيشتر مراتبى را پيشكش مى كنم. 
فابريكۀ پخته هرات كه در سال ١٣٤٢ به فعاليت آغاز نمود، سالانه ١٩ هزا تن پخته را پروسس و علاوتاً تخم اصلاح شده بذرى را براى دهاقين توزيع مى نمود كه كه  درحدود چهار صد نفر كار گر مشغول كار در اين فابريكه بودند. فعلاً به اثر كم توجهی نظام ضد ملی و ضد کارگری، نظام غيرفعال است. 
فابريكه نساجى هرات هم به همين منوال از فعاليت بازمانده و صد ها كارگر كه در آنجا كار تخصصى مى كردند، بيكار اند. در كل در تمام فابريكات در پارك هاى صنعتى ولايت هرات كه جمعاً ۴۵۰ كارخانه فعال و نيم فعال را احتواء مى كند، هجده هزار كارگر در اين كارخانه ها مشغول كار فرسايشى شبانه روزى با مزد ناچيزى هستند كه صرف شكم گرسنۀ شان را سير نمى کند. 
در بخش زراعت چه در ساحات باغدارى و مزروعه كشت حبوبات هفتصد هزار كارگر  دهقان مسغول كار اند، كه اگر كار روز مزد آن و محصولى كه برداشت مى كنند، دقيق محاسبه شود؛ روزانه مبلغ ده افغانى اجرت كار در مزرعه مى گيرند كه مالكان زمين براي شان پرداخت مى كنند.  
در اتحاديۀ ملى پيشه وران در حدود سى هست هزار كارگر مصروف كار اند كه در بخش كيف سازى ،فلز كارى، نجارى، المونيم كارى، بوت دوزى، قنادى، ابریشم بافی، ساخت و ساز ألات زينتى مثل" زرگرى "، يخچال سازى، دباغى و... مصروف كار اند. 
اگر به صورت كل از نفوس ولايت هرات كه در حدود چهار میليون مى شود، كارگرانى كه واجد شرايط كار از همين چهار میليون مى باشند يك و نيم میليون محاسبه كنيم، با آنهم از تمام كارگران اينولا كه فعلاً در مزرعه و در كارگاه توليدى كار مى كنند،  هشتصد هزار آن مشغول كار بوده و هفصد هزار كارگر ما بيكار و بی روزگار هستند. 
از جانبی در تحت سیاست تحمیلی ویرانگر اقتصادی اشغالگران مبنی بر نئولیبرالیسم و "تجارت آزاد" و فقدان حمایت از تولیدات داخلی توسط دولت مزدور اشغالگران وطن ما ، كشور ما منحيث يك كشور مصرفى  تمام نياز هاى اوليۀ خويش را از چین، ايران، پاكستان، هند ، همسایه های شمالی و... وارد مى نمايد و توليدات شان در مجموع صنعت توليدى و اقتصاد نيم بند ما را تحت الشعاع  قرارداده ، و هم روی اشتغال زائى كارگران ما سايه افكنده است. در شرايط ابتر كنونى، كارگران كشور دچار پراکنندگى و سرگردانی به كشور هاى هم جوار هستند و نسبت عدم نهاد ها و اتحاديه كارگرى و تشكلات توده ئى؛ فاقد آگاهی، اتحاد و تشکل و مطالبات روشن حتی صنفی نبوده و فعاليت و مبارزه  عليه ستم گستران و كارفرمايان به طور محسوسى وجود نداشته و دامنۀ خواست هاى برحق شان به طور پراکنده به جائى نمى رسد.
با وجودى كه دهقانان كم زمین و كارگران مزد بگیر ما با بسا مصائب و دشوارى ها سخت دست و پنچه نرم مى كنند، اوسط دست مزد كار و دهقانى شان را، روزانه كمتر از ۱۰سنت، آنهم در صورت زمینۀ  چند روزكار برای شان دریافت  مى كنند. در سطح جهان این به پائین ترین نرخ درآمد كار مزدی در یك روز است. با وجودی كه  اكثریت كارگران  ما را دهقانان و مالداران تشكیل می دهند، آن ها از بیكارى و نبود امكانات پلانیزه شده توسط نظام فرتوت، اجباراً در جبهات جنگ براى معیشت خانوادۀ خود، از هر دو جانب استخدام و سمت سو داده می شوند. كه این خود یك جفا به حق خلق زحمتکش و دهقانان و كارگران  روز مزد ما است، كه توسط پلان هاى شوم امپریالیسم تحمیل می شود .
در نتیجه كارگران و دهقانان امروز در كشور محصور شده و اشغال شدۀ ما، باموجودیت نظام چهل دزدان، حالت كاملاً مرگ بارى را داشته و شیرازۀ زندگى، چه در خانه و كاشانۀ شان و یاهم در مزرعه و كشت و زرع شان، به هم پاشیده و یا هم در سرتاسر كشور با  مافیاى مواد مخدر و جنگ سردچار مى باشند، كه عمر گرانبهاى شان را در خدمت مافیاى بین الملى، با لقمۀ بخور نمیرى سپرى مى كنند.  این است سرنوشت كارگران كشور ما تا امروز مصادف به یازدهم ماه ثور ١٣٩٦مطابق به اول ماه می ۲۰۱۷م که روز كارگر را تجلیل مى كنیم.
با این حال، برای نجات خلق مظلوم خود باید مبارزه کرد و روشنفکران مبارز در ایجاد و رهبری این مبارزه مسؤولیت دارند. چشم انتظار كارگر و دهقان و زحمتکشان ما از طیف  روشنفكر و اندیشور جامعۀ ما  در كدام دیدگاه متمركز خواهد بود؟ یقیناً در دیدگاه انقلابی که کارگر و دهقان کشور ما را به عنوان نیرو های اساسی انقلاب بسیج کند و تحت رهبری یک ستاد آگاه انقلابی، با اندیشه های پیشتاز عصر برای نجات خلق رهنمون شود.  

زنده باد همبستگی کارگران سراسر جهان!

مرگ بر نظام امپریالیستی ــ ارتجاعی سود و سرمایه!

مرگ بر ارتجاع استثمارگر بومی!