سروش
۰۲ جنوری ۲۰۱۷

ششم جدى سرآغاز تجاوز مستقیم استعماری و تداوم تا کنونی آن

مختصرى از مصائب و مبارزات طولانى مردم سلحشور و استوار كشور ما افغانستان در طول تاريخ.
متجاوزان و اشغالگران در گذشته و حال برای غارت و چپاول ثروت هاى ملل، بي رحمانه به قتل عام خلق ها، ستمگري و ويرانگري پرداخته اند. استیلاءگران و کشور گشایان بار بار به سرزمين آبائی ما نیز حمله ور شده و زحمكشان و مردم بي دفاع ما را قتل عام، خانه و كاشانه شان را ويران و وطن ما را به تل خاكي مبدل نموده اند. در مقابل مردم سلحشور ما با جلوداری قهرمانان مردمی در مصاف با تجاوزگران بِه مقاومت و مبارزه برخاسته اند و هر بار با وارد کردن تلفات جانی و خسارات مالی لشكر و سپاه دشمن متجاوز را خوار و زبون ساخته و از ساحت پاک میهن بیرون رانده اند. از اسكندر مقدوني تا سپاه متجاوز استعماری عرب در قرن هفتم ميلادى، از آنجا تا یورش و ویرانگری چنگیزیان در قرن دهم میلادی، متعاقب آن تجاوز انگلیس در قرن نزدهم و تجاوز رهزنانۀ سوسیال امپریالیسم شوروی در قرن بیستم و آخر سر تجاوز و اشغالگری مشترک دول امپریالیستی امریکا و ناتو.
اسكندر با بيش از صد هزاز لشكر نتوانست به سيطره اش ادامه دهد. اعراب نخستين بار در سال ٦٧٠ ميلادي با پنجاه هزار سپاه به سركردگي ربيع بن زيار و عباسيان در سال٨١٠ م با شصت هزار سپاه بر ميهن ما هجوم آوردند. هفتاد سال مردم خطه در برابر حكومت مقتدر امويان و عباسيان و بیشتر از سه نسل جنگيدند تا حكومت امويان را از پا درآوردند. ابومسلم خراساني، طاهر فوشنجي، يعقوب ليس صفار كساني بودند كه حكومت متمركز محلی را ايجاد و حتی زبان اعراب را هم فروگذاستند.
هجوم مغل با بيش إز صد هزار لشكر با چهل پنج هزار سپاه سواره به قتل، غارت ويرانگري تمام ساحت خراسان پرداخت، اما به مقاومت مردم دلير و شجاع و قهر مان ما مواجه شد. هجوم شاه اسماعيل صفوي و محمد خان قاجار یكي پي ديگري درهم كوبيده شد. تجاوز انگليس با سياست استعمارى و تعرضى اش از اواسط قرن نزدهم تا اخیر دهۀ دوم قرن بيستم (از ١٨٣٩ ميلادى تا ١٨٤٢ و از ١٨٦٣ تا ١٨٧٨ و بار سوم در ١٩١٩ ميلادى مطابق ١٢٩٨ ش) كه به نام جنگ افغان و انگليس معروف است، ادامه داشته است. در هر سه بار انگليس ها ها با شكست مفتضحانه از كشور بيرون رانده شدند. گرچه صدمات ناشى از اين تجاوزات مردم ما را به خاك و خون كشيد، ولی دلاوران سرزمین ما با صد هزار قشون انگليس كه طى سه جنگ در كشور ما تجاوز نموده بودند، مبارزۀ بى امان نموده و دشمن را تار و مار ساختند که در نتیجۀ آن قشون اشغالگر انگليس متحمل خسارات و تلفات سنگينى گرديد. اما مردم بي دفاع ما نیز متقبل خسارات جبران ناپذير مالى و تلفات جانى و از دست دادن سرزمين وسيعى در شرق كشور از كشمير تا دهنۀ خيبر و از آنجا تا بلوچستان از پيكر مهين جدا شده ماند. قضية پشتونستان از جمله میراث استعمار انگلیس است كه تا امروز به طور لاينحل و تشنج زا مانده است.
ششم جدى ١٣٥٨ش سرآغاز اشغال كشور توسط سوسيال امپرياليسم روس است كه در شامگاه اين روز ننگين با لشكر مجهز از هوا و زمين با بيش از يك صد هزار سپاه متجاوز خود بر مهين ما يورش آورد. قبل بر آن، سردمداران شوروی وقت به تا ریخ ٧ ثور ١٣٥٧ش نظام خودكامه و دست نشانده ای از مزدورانش را در وجود رهبران خودفروخته و جنایتكار حزب مزدور "خلق و پرچم" چو ن تره كی، حفیظ الله امین، ببر ك كارمل(شاه شجاع ثانی) و سائر شرکای جرم شان را با كودتائی خونین و با سقوط نظا م داؤود شاهی بر مسند قدرت نشانده بود.
قبل از تجاوز ششم جدی به گواهی آمار، تره كی و امین(استاد و شاگرد)، دو جلاد مردم افغانستان از آغاز كودتای ننگین ثور تا ٦ جدی سا ل ١٣٥٨ ش، آغاز اشغال نظامی كشور مان توسط روس های متجاوز، مردم بی گناه و بی دفاع افغانستا ن را از دم تیغ کشیدند. آن ها با قتل بهترین فرزندان این كشور، از همه اقشار جامعۀ ما ده ها هزار انسا ن آزاده را در پولیگون ها دسته جمعی زنده به گور، تیرباران و به شكنجه هائی وحشتناک سر به نیست كرده اند. خلق قهرمان و غیور افغان در پاسخ این وحشت با قیام مردمی از سراسركشور، چون قیام نورستان در 15 میزان 1357ش، رستاخیز 24 حوت مردم ازادۀ هرات، قیام مردم كابل در سه حوت ١٣٥٨ش، قیام مردم درۀ صوف و... پایه های لرزان حكومت دست نشاندۀ جلادان خلقی را آن چنان سست نمودند كه دیگر بدون کمک باداران روسی شان، توانائی از دست رفتۀ كودتاچیان و مزدواران خلق و پرچم دو باره به دست نمی آمد. در چنین شرایطی روس ها به نجات دست نشانده های خود و سرمایه گذاری سیاسی ــ نظامی شان در افغانستان شتافته، و به تا ریخ ٦ جدی سال ١٣٥٨ ش مطا بق (27 دسامبر 1979م) اردوی به اصطلا ح سرخ اتحاد شوروی در خاک وطن عزیز ما افغانستان تجاوز نمود. با ورود قطعات نظامی اشغالگر روسی به حریم کشور ما، رژیم بر سراقتدار امین سقوط نموده و همزمان با آن رژیم ببرک کارمل( شاه شجاع ثا نی) و شرکایش بر مسند قدرت نشانده شدند. تجاوز ششم جدی رویدادیست دردناک در تاریخ وطن ما و داغ ننگیست که بر پیشانی خلقی- پرچمی ها و اربابان شوروی شان حک شده است و تا ابد خواهد ماند. با ورود لشکر سوسیال امپریا لیسم شوروی و نصب رژیم کارمل- نجیب، قتل مردم و ویرانی افغانستان شدت بیشتر گرفت.
لشکر متجاوز ده سال تمام جنگید و بیش از یک و نیم میلیون هموطن ما شهید و بیشتراز آن معیوب و بیشتراز پنج ملیون افغان به کشور های همسایه و غیره مهاجر و مهین عزیز ما به ویرانه ای مبدل گردید. با دریغ و درد که دستآورد این همه جانبازی ها را، به دلیل نبود مردمی متشکلف متحد و آگاه با رهبری مردمی؛ مشتی وطنفروش جهادی و جنگ سالار و باداران غربی و عربی و عجمی شان ربودند. آنچه واقع شده تا اکنون جزء تاریخ ملت قهرمان افغانستان است : چهارمین جنگ استقلال علیه تجاوز روس ها و حكومت مزدور خلق و پرچم با تمام حماسه ها و پیامد های آن در حافظۀ تاریخ مردم ثبت شده است. ناگفته پیداست و اصل سخن مردم وطن این جاست كه عاملان آن رویداد ها ی خونین، آن جنایتکاران فاجعه ساز تاریخ خونبار کشور ما(خلقی- پرچمی ها، جهادی ها، ملیش و جنگ سالار ) باید به دادگاه مردم سپرده می شدند و حوادث خونینی از آن دست دو باره تکرار نمی شد.
بیشک كه روزی خلق آزادۀ ما آن ها و کلیۀ جنایتکاران همانند شان را که طی دهه ها جنایت کرده اند وهنوز هم می کنند، به دادگا ه مردمی محاكمه خواهند كرد. اين بود ذکر مختصری از تجاوزات توسعه طلبانۀ استعماری و جنگ هاى استقلال طلبانۀ مردم افغانستان عليه استعمار متجاوز انگريز، سيوسيال امپرياليسم روس و فرومايگان "خلق و پرچم" و خودفروختگان گان شیفتۀ قدرت، كه خلق ما با روحيۀ تسخيرناپذير ضد تجاوز و بى هراس از قربانى در برابر هر متجاوزى رزميدند و دشمنان را از پا درآوردند.
امروز هم خلق ستمكش ما با استواری و دليرى تمام صبورانه در حین اشغال کشور، از چندين جانب و به اشکال مختلف در مضیقه اند. تجاوز و جنگ، غارت و چپاول، ترك اجبارى وطن توسط جوانان بی کار، فرار نيروى هاى مسلكى و مولد، پهن شدن دام هاى اسارت و بردگى توسط امپرياليست های اشغالگر امريكا ــ ناتو و عمال پليد شان، بی کاری، فقر عمومی، مافیای مواد مخدر، زورمندان و مستبدین شریر مورد حمایت اشغالگران، مزدوران وحشی از جنس طالب و داعش، و نوكران زرخريد پوشاليش چون خيل كرزى و غنى، عبدالله، دوستم و نور و... بر دوش ناتوان مردم نا متحد و ناآگاه فشار می آورد . در حالی که توده های ستمکش کشور ما در زیر سیطرۀ اشغالگران و سلطۀ پوشالی مزدوران شان گرفتار اند و فقر مفرط، گرسنگى و بيكارى وسیع بيداد مى كند، ولی برده های زرین قلادۀ استعمار براى ادامۀ حيات ننگين شان فرمان اربابان خارجى شان را مو به مو اجراء کرده و مردم ما را قتل و غارت مى كنند.
خلق بي دفاع ما صبورانه در انتظار و در تب و تلاش آنند تا نيرو هاى تازه نفس آزاده و مردم دوست و وطنخواه، انديشوران و مبارزان آگاه و دلسوزى كه مي توانند با نيروى منسجم و با تشكيل بزرگ و منظبط با اندیشه های رهنمونی و رهگشا در دفاع از مادر وطن و از تمام حقوق حقۀ خلق های زير ستم در مقابل هیولای استعمار ــ ارتجاع پا به میدان بگذارند. فقط یک سیلاب سهمگین مستانۀ توده ئی می تواند به امر نجات کشور پرداخته و خلق اسير ما را در مسیر آزادی، برابرى، و ترقی اجتماعی از اين ورطه غم انگيز با طرد اشغالگران از وطن و نفی ارتجاع بومی، میسر ساخته و مردم و کشور را در راه تعالی باز هم بیشتر رهنمون باشد.
مرگ بر اشغالگران و عمال پليد شان!
زنده باد آزادى!