خــــروش رعـــد (آرشیفی)
۰۷ اکتوبر ۲۰۲۲



دور باطل از طالبان تا برگشت به طالبان

دو دهه جنگ و اشغالگری، کشتار و جنایت و سرانجام
جنایت مشترک با فاشیست های طالبی و فرار بــزدلانـه

(به مناسبت ۲۱ مین سالگرد تجاوز نظامی امپریالیسم امریکا و شرکاء به افغانستان)

پایان جنگ سرد میان دو بلوک امپریالیستی و پیمان ناتو و وارسا و اختتام کار دومی در اوائل دهۀ نود میلادی، با ایجاد خلای بزرگی در شرق، سازمان ناتو را در موقعیت تهاجمی قرار داد. امپریالیسم امریکا به مثابۀ یگانه ابرقدرت جهانی و رأس آن پیمان، ابتکار و رهبری یورش همه جانبه به سوی شرق و جنوب را به دست گرفت. بیست سال قبل در همین روز حادثۀ خونین یازدهم سپتمبر به وقوع پیوست. امپریالیسم امریکا سازمان تروریستی القاعده را که روزگاری خود ایجاد کرده بود، مسؤول آن حادثه قلمداد کرد؛ ادعائی که پس از گذشت ۲۰ سال از آن، صحت و اصالت آن به گونۀ مستقل تأیید نشده است.
امپریالیسم امریکا از میزبان القاعده ــ رژیم طالبان ــ خواست تا رهبران القاعده را از افغانستان اخراج کرده و به امریکا تحویل دهد، که طالبان نپذیرفتند. این "سرکشی" رژیم طالبان بهانۀ خوبی به دست امریکا داد تا آن رژیم را به مثابۀ "رژیم سرکش" مورد حمله قرار داده و مجوز چنین حمله ای را از "سازمان ملل متحد" دریافت کند.
با همین مجوز امپریالیسم امریکا در هفتم اکتوبر سال ۲۰۰۱م نخستین بمب ها را بر افغانستان پرتاب کرده، افغانستان را اشغال و رژیم طالبان را ساقط ساخت. شعار های توخالی و اغواگر امریالیسم امریکا و شرکاء برای این مأموریت سراپا استعماری شان عبارت بود از ساقط ساختن رژیم دار و تازیانۀ طالبان، نابودی القاعده، دفاع از حقوق بشر، حقوق زنان، دموکراسی و غیره. متعاقب آن دولتی پوشالی دست ساخت نامتجانس خویش را در توافق با شرکاء و فرمانبران ناتوئی اش در ارگ کابل تعبیه نموده، قانون اساسی مستعمراتی را برای آن دیکته کرده، پارلمان پوشالی را از طریق مضحکۀ انتخابات تقلبی در چند نوبت برای مردم کشور مستعمرۀ ما دعوت کرد. طی این مدت نزده سال اشغالگری، امپریالیست های اشغالگر، به ویژه امریکا حاکمان اصلی این سرزمین اشغال شده بودند و رژیم مستعمراتی آنان در نقش زائدۀ سیستم استعماری امپریالیسم اشغالگر عمل کرده است.
تجاوز و اشغالگری امریکا ــ ناتو به کشور ما، از همان بدو امر به استثنای استقبال مشتی خانان ملی و عناصر فرصت طلب و انقیاد طلب سود جو، خشم و انزجار قاطبۀ مردم افغانستان و نیرو های آزادیخواه و مترقی کشور ما را برانگیخت. این اشغالگری نزده سالۀ امپریالیسم در کشور ما هم برای دول اشغالگر و هم برای ملت و خلق اشغال شدۀ افغانستان از لحاظ بهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی گزاف تمام شده است.
امپریالیست های پیمان نظامی ناتو در حالی به تحرکات نظامی توسعه طلبانه در اوائل قرن جاری در افغانستان، در شرق میانه و عراق و در افریقا دست زدند که دول رقیب امپریالیستی روسیه و چین دوران نقاهت ناشی از استحاله و انتقال را از سر می گذشتاند و تا اوائل دهۀ دوم این قرن قدرت ابراز وجود جدی در برابر تحرکات امریکا ــ ناتو را در سطح جهان نداشتند.
اشغال نظامی افغانستان و عراق و متعاقب آن وقایع لیبیا و سوریه این دو غول خفته را بیدار ساخته و به تشدید رقابت امپریالیستی در دو محور منجر شد. این تشدید رقابت، به جنگ نیابتی در افغانستان، عراق، سوریه و غیره جا ها انجامید. در افغانستان اشغالی طالبان مفرور به آن سوی خط دیورند، توسط دولت ها و محافل غیردولتی چین، روسیه، پاکستان، ایران و شیوخ عرب به عنوان ابزار این جنگ نیابتی حمایت سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، آموزشی و دپلوماتیک شدند.
تداوم این جنگ تجاوزکارانه و در عین حال نیابتی با ابزار طالبان طی سالیان متمادی، هم برای مردم و کشور ما خونین و ویرانگر بود و هم منابع مادی و انسانی امپریالیست های اشغالگر را بلعید. تحت همین فشار ها، دول بجران زدۀ اروپائی عقب کشیدند و ماشین جنگی امپریالیسم امریکا در باتلاق این جنگی که خود آغازگر آن بود، زمینگیر شده و دولت امریکا را در موقعیت دشواری قرار داد.
از آغاز سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴م تجارب و فاکتور های میدانی و واقعیت های نوین منطقه ئی برای امپریالیسم امریکا و شرکاء مبرهن ساخته بود که ستراتیژی تهاجمی منطقه ئی اش در قبال آسیای میانه، اورآسیا و شرق میانه با موانع جدی برخورده و به کندی پیش می رود. همان زمان بود که پای تعدیل ستراتیژی اش به میان آمد. امپریالیسم امریکا پس از عقب کشی شرکای ناتوئی اش، در کشور ما به عنوان یگانه بازیگر این ماجراجوئی استعماری، از سر استیصال به ایدۀ ــ طالبان به مثابۀ واقعیت انکارناپذیر میدانی ــ تن داد که تا مذاکرات "صلح دوحه" در سال قبل پیش رفت.
مزید بر عوامل فوق، انتخابات سال ۲۰۱۶ امریکا، پیآمد ها و افتضاحات پی در پی ادارۀ ترامپ، بحران کرونا و مدیریت بد آن همراه با جنبش های متداوم اعتراضی سیاهان امریکا در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری امریکا، دونالد ترامپ  را به عنوان کاندید دور بعدی و دولتش را در آستانۀ انتخابات ماه نومبر، در موقعیت دشواری قرار داده است، دشوارئی که خود مزید بر علت شده است.
مجموع این عوامل درونی و بیرونی دست به دست هم داده، دولت امریکا را به رغم حرص سیری ناپذیر و اشتیاق جهانخواریش، به شکست ماجراجوئی نظامیش معترف ساخته، به مذاکره با طالب و بر پایۀ آن به عقب نشینی قسمی یا کلی و تعدیل ستراتیژی اش در قبال افغانستان و منطقه وادار ساخته است.
بر پایۀ این تعدیل و عقب نشینی، سپردن قدرت پوشالی در افغانستان به طالبان به صورت یکدست و یا به گفتۀ غنی به صورت "شرکت سهامی" برای امپریالیسم امریکا در آیندۀ نزدیک مطرح است. لازمۀ این تعدیل و انتقال یا تقسیم قدرت پوشالی؛ خروج کامل از افغانستان و سپردن آن به دست رقبای نیرومند منطقه ئی نه، بلکه تداوم نفوذ اقتصادی و سیاسی توأم با حضور معین نظامی ــ استخباراتی اش در کشور ما است. این تعدیل و عقب نشینی به معنای آغاز از طالب، ساقط ساختن آن و برگشت مجدد به نظام قسماً تعدیل شدۀ طالبی در دولتی مرکب از طالبان، جهادی ها، بورژواکمپرادور ها و بقایای باند های "خلق و پرچم"، بدون توجه به ستم و مصائب وارده بر مردم افغانستان، نیاز ها و علایق آنان، است.
گذشتن از یک چنین شعار ها و وعده های توخالی امپریالیست های اشغالگر و تن دادن به قدرت میدانی طالبان ضد این ارزش ها و شعار ها بر پایۀ پراگماتیسم امریکائی، اوج فریب کاری امپریالیسم و تغییر اقتضای منافعش و برتری منافعش بر همه چیز را بیان می کنند. این عقب نشینی در عین حال رسوائی و شکست سیاسی و اخلاقی آن عده از منفعت جویان و فرصت طلبان تسلیم طلب که به پای استعمارگر و قاتل افتاده در تبلیغ و همرسانی این شعار های فریبنده و فریبکاری امپریالیسم غدار، کاسۀ داغ تر از آش بودند و پذیرفته بودند که امپریالیسم فئودالیسم را "زده" و در کشور ما ترقی، تکنیک، تمدن و دموکراسی می آورد، را نیز آشکار ساخت. حال با این عقبگرد امپریالیسم، تقویت طالبان و توحید نمایندگان فئودالیسم در زیر یک چتر، این مزدوران "مدنی" و سیاسی امپریالیسم چه پاسخی به مردم، به نیروهای انقلابی، آزادیخواه، زنان تحت ستم و فرهنگیان افغانستان دارند؟
تا این جا یک دور باطل تکمیل شده و دور بعدی آغاز خواهد شد؛ دوری که همانند دور مصیبت بار اول، برای مردم ستمکش و کشور ما پر از درد و رنج و مصائب بی شمار جدید خواهد بود.
اجتناب از تکرار یک چنین دور باطل و پیآمد های غم انگیز آن در کوتاه مدت، کاریست دشوار و تنها از عهدۀ خلق متحد و آگاه و پیشتازان انقلابی و آزادیخواه آن برمی آید که متأسفانه چنین نیروئی اعجازگر فعلاً حاضر السلاح در صحنه وجود عملی کارساز و متشکل ندارد. ایجاد و فعال شدن چنین نیروئی به عنوان یگانه بدیل در برابر بدیل استعماری ــ ارتجاعی و اجتناب از تکرار دور باطل، نیاز زمان و وظیفۀ انصراف ناپذیر است.
۱۱ سپتمبر ۲۰۲۰