خروش رعد
۲۴ آګوست ۲۰۱۷



ستراتیژی جدید امپریالیسم امریکا در ادامۀ اشغال افغانستان

سرانجام دو شنبه شب ۲۱ آگست ۲۰۱۷ سردمدار جنون زده و جنگ افروز جناح متشدد حاکم طبقۀ بورژوازی امپریالیستی امریکا در کاخ سفید «دونالد ترامپ» پس از مشوره با نظامیان ارشد در استراحتگاهش  در کمپ دیدید، طی سخنرانی تلویزیونی پایگاهی نظامی در حوالی گورستان نظامی "ارلینگتون" در نزدیکی واشنگتن، جائی که اجساد  ۲۴۰۰سرباز اشغالگر، متجاوز و قاتل کشته شدۀ امریکائی در افغانستان دفن اند؛ ستراتیژی جدید امپریالیسم متجاوز و اشغالگر امریکا را اعلام داشت. این ستراتژی جدیداً اعلام شدۀ امپریالیسم امریکا در قبال افغانستان عبارت است از تداوم سیاست توسعه طلبانه و سلطه گرانۀ منطقه ئی دولت جنگ افروز و مهاجم امپریالیستی امریکا در راستای ادامۀ اشغال نظامی افغانستان؛ ادامۀ کشتار و قتل عام مردم مظلوم ما؛  ادامۀ تاراج ثروت های ملی ما، و ادامۀ استفاده از حریم خاکی و فضائی کشور ما در راستای توسعه طلبی و تنش افزائی منطقه ئی در آسیای میانه در مقابل رقبای امپریالیست روسیه و چین.
این ستراتیژی همان گونه که از رئوس آن هویدا است، ادامۀ همان سیاست اشغالگرانۀ واشنگتن است که توسط حناح متشدد و جنگ افروز جمهوریخواهان حاکم امریکا در ادامۀ شانزدهمین سال اشغال امپریالیستی افغانستان در متن رقابت امپریالیستی تشدید یافته برای ادامۀ خونبار آن مطرح گردیده و اجرائی خواهد شد. این ستراتیژی ابعاد تهاجمی جئوپولیتیک، جئوستراتیژیک و جئو ایکنومیک امپریالیسم سلطه جوی امریکا در قبال افغانستان، منطقۀ آسیای میانه و منطقۀ وسیع تر "اورایشیا" را بازتاب داده و بخش افغانستان این ستراتیژی تابعی و جزئی از یک سیاست تهاجمی کلی واشنگتن در قبال این منطقه است.
این ستراتیژی اشغالگرانه و توسعه جویانه متضمن چند جوانب است:
۱) در مورد افغانستان، واضع رسمی این سیاست ( دونالد ترامپ) به مانند اسلاف خونخوار جموریخواه و دموکراتش بوش دوم و اوباما، بر طبل ادامه و تشدید جنگ، اشغالگری و خونریزی و ویرانی بیشتر می کوبد و با خروج نیروی اشغالگرش از افغانستان مخالف است. این گزینش مهرۀ اجرائی نظام جهانخوار سرمایۀ مالی برای اشغالگری و جنگ بی پایان علیه مردم افغانستان، مطابق منافع و آمال جهانخوارانۀ صاحبان سرمایۀ مالی امپریالیستی است و ترامپ نیز مثل بوش و اوباما هرگز نمی تواند در راستای مخالف منافع سرمایۀ مالی سیاست وضع کرده و عمل کند.
الف:این ستراتیژی استعماری اشغالگرانه، سلطه جویانه و توسعه طلبانه در قبال افغانستان، آسیای میانه و در ارتباط  با رقبای مؤتلفۀ نیرومند منطقه ئی مثل روسیه و چین؛ به بهانۀ جسور و جرئت مند شدن بیشتر "گروه‌ های تروریستی در سرتاسر جهان" و  حقیر شدن و شکستن تفرعن استعماری دولت امپریالیستی امریکا و سازمان جهنمی ناتو خواهد شد، برای مدت زمان نامعلوم انتخاب شده و با خروج سپاه اشغالگر از افغانستان مخالفت شده است.
ب: ابعاد داخلی این ستراتیژی استعماری اعلام شده توسط سردمدار دستخوش جنون جنگی امپریالیسم غدار و تاراجگر امریکا برای افغانستان عبارت است از غارت داشته ها و ثروت های طبیعی و معدنی سرشار دست نخوردۀ کشور ما، استثمار نیروی انسانی، تبدیل کشور به بازار سرمایه و کالای غربی و یا متعلق به بانک ها و شرکت های منطقه با سرمایه های غربی، سرکوب مقاومت مردم و  بهره جوئی از خاک و فضای کشور ما برای تشدید تضاد و رقابت امپریالیستی و  تسری تنش و تشنج افزائی در فرامرز.
ج: دول عمدتاً اروپائی عضو سازمان نظامی جنایتکار ناتو، در نقش شریک جرم و جنایت امپریالیسم جهانخوار امریکا، در اسرع وقت حمایت خود را از استراتیژی استیلاء گرانه و توسعه جویانۀ امپریالیسم امریکا اعلام کرد.
د: برده های بی وجدان و خودفروخته امپریالیسم امریکا، این خائنان ملی و وطن فروشان نظام مستعمراتی اشغالگران امریکائی و ناتوئی در رأس غنی و عبدالله یکی در ارگ غلامان  و غلام حلقه به گوش دیگری در  "قصر سپیدار" ضمن مباهات بر بردگی و در اوج خیانت به میهن و مردم، برای حمایت نامحدود ارباب اشغالگر از نگهداشتن قلادۀ بردگی بر گردن این مزدوران، از دَرَک تداوم اشغال کشور شان و ازدیاد سربازان قاتل اشغالگر برای کشتار مردم شان، ابراز شکران و شادی کردند.
ھ: این ستراتیژی با ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی در پیوند با فرامرز؛ مخالفت  و عکس العمل دول همجوار افغانستان و قدرت های امپریالیستی منطقه( روسیه و چین) و قدرت های ارتجاعی مثل پاکستان، ایران، عربستان سعودی، ترکیه و غیره دول منطقه را برانگیخته و در پی خواهد آورد.
۲) ظاهراً دولت امریکا در قبال سیاست اعلام شده و اعلام ناشدۀ (دو روئی منافقانۀ) دولت و نظامیان پاکستان، سیاست تنبیه کننده را در پیش گرفته و در مورد تبعات اقتصادی، سیاسی و دپلوماتیک سرکشی حکام و نظامیان پاکستان هوشدار داده است. اما بنابر عواملی این اتمام حجت ترامپ و وزرای خارجه و دفاعش در قبال تطاول دولت پاکستان در امور افغانستان مستعمره ظاهراً با توجه به اوضاع متشنج قارۀ آسیا از شرق میانه تا شبه جزیرۀ کوریا و  شرق دور و منطقۀ اقیانوسیه و درگیری و ضربه پذیری سیاست و اهداف امریکائی در این منطقه، علی رغم برکنار شدن صدراعظم کارکشتۀ پاکستان نوازشریف بابت قرارداد خرید طیارات نظامی و نزدیکی با روسیه، توسط نظامیان و دادگاه عالی پاکستان به دستور دولت امریکا؛ چندان عملی و کارساز به نظر نمی رسد و ممکن تنبیهات و تعزیرات معینی را از جانب امریکا علیه پاکستان به همراه داشته باشد.
الف: دولت پاکستان در منطقۀجنوب آسیا دوست دیرینۀ امریکا خارج از سازمان نظامی ناتو و دارای سلاح اتمی است که امریکا از اواسط قرن بیستم تا حال روی آن از نگاه سیاسی، نظامی و اقتصادی هزینۀ هنگفتی کرده است.
ب: با توجه به پشت گرمی داشتن حکام آزمند پاکستان از جانب چین و روسیه، پاکستان ممکن با دست بردن به گزینۀ عکس العملی، روش بلند پروازانه را اختیار کرده و  نتیجۀ چنین گزینه ئی، به تشدید جنگ ویرانگر در دو سوی مرز تحمیلی استعماری دیورند بینجامد.
ج: چراغ سبز نشان دادن به رقیب دیرینۀ دولت پاکستان (هند) برای سهم گیری بیشتر از نگاه اقتصادی در افغانستان و آسیای میانه و رابطۀ سنتی نزدیک داشتن با مزدوران امریکا در ارگ کابل، عامل دیگری است که نظامیان پاکستانی را به سیاست واکنشی در برابر ستراتیژی ترامپ ترغیب می کند.
۳) رقبای امپریالیستی فعال امپریالیسم سیطره جوی امریکا در منطقه از جمله چین و روسیه همراه با دول مرتجع منطقه به ویژه پاکستان و ایران که همۀ آنان چشم طمع به ثروت های کشور ما، به موقعیت آن و به بازار آن دوخته اند، نیز در برابر این ستراتیژی تهاجمی ترامپ جنگ افروز دست زیر الاشه نخواهند نشست. ستراتیژی امریکا مبنی بر انتشار تشنج و ناامنی به مرز های غربی چین و مرز های جنوبی روسیه از طریق انتقال، تقویه، تسلیح و تمویل گروه مزدور و وحشی داعش برای تشنج آفرینی و ایجاد وحشت و دهشت در بازار های سرمایه و کالا و مناطق امنیتی روسیه و چین؛ به یقین مداخلات و دست درازی بیشتر و فعال تر انتقامجویانه و نقش آفرینی بازدارندۀ پکن و مسکو را در معرکه و امور داخلی کشور ما در پی خواهد داشت. بنا بر وابستگی مطلق سیاسی و نظامی دولت مزدور کابل به دول متجاوز امریکا  و ناتو، علاوه بر ستراتیژی تهاجمی و بی ثبات سازی امریکا؛ روسیه و چین بیش از گذشته روی مزدوران و اجیران خودفروش طالب سرمایه گذاری خواهند کرد. گروه خودفروخته و وطن فروش طالبان نیز ضمن اعلام آمادگی برای خودفروشی مجدد و انتخاب ارباب نوین، در نامۀ اخیر خود به ترامپ تهدید کرده است که "در صورت خارج نشدن از افغانستان طالبان به سمت حریفان آمریکا خواهد رفت." این موضع گیری طالبان ناشی از اعتماد داده شده توسط قدرت های ذینفوذ منطقه ئی به این گروه اجیر و وطن فروش است.
نتیجه:
در پایان این مختصر آن چه به رسم نتیجه می توان گفت، این است که: تداوم اشغال افغانستان(تمدید موقعیت مستعمراتی افغانستان)، ازدیاد عساکر اشغالگر امریکائی و ناتوئی و اعلام ادامۀ جنگ تا پیروزی یعنی تداوم و  تشدید همه مصائب واردۀ ناشی از اشغال نظامی و جنگ تحمیلی تجاوزکارانۀ ۱۶ ساله و  همزمان با آن ادامه و تشدید کشتار خلق ما و ویرانی کشور ما؛ تشدید رقابت امپریالیستی در میدان جنگ افغانستان و تبدیل شدن کشور ما در عین مستعمره بودنش به امریکا و ناتو، به کانون تضاد و رقابت امپریالیستی در دورۀ "جنگ سرد جدید" و باز هم تحمیل مرگ و ویرانی بیشتر بر مردم و سرزمین در زنجیر ما از جانب همه امپریالیست های غرب و شرق.
ستراتژی جدید را جنرال های پنتاگون با رویکرد نظامی و تکیه بر نظامیگری ارتش اشغالگر امریکا در افغانستان اشغالی تدوین کرده  اند. در این ستراتیژی، سپردن صلاحیت به فرماندهان جوخه های مرګ امریکائی در افغانستان تشدید و تداوم جنگ، کشتار، خونریزی و ویرانی بیشتر و گسیل سرباز و سلاح بیشتر به افغانستان در طولانی مدت معنی می دهد.
دیدگاه تداوم اشغال و دیدگاه تسلیم طلبانه در درون نظام مستعمراتی کابل "خروج" اشغالگران امریکائی و ناتوئی را معادل "فروپاشی" نظام مزدور و مستعمراتی کابل دانسته و خواهان ادامۀ اشغال است.
برخی حلقات تسلیم طلب و منحرف قبلاً مدعی چپ در زیر چتر حمایتی اشغالگران و در گوشۀ خوان رنگین استعماری آنان که هم به نعل می زنند، هم به میخ، نق نق تسلیم طلبانه به راه انداخته اند که گویا "بنیادگرایان دست پرودۀ امریکا" اند و"امریکا بنیادگرایان را بر سر مردم افغانستان تحمیل و هر روز مردم را قتل عام می‌کند." یک قماش از این تسلیم طلبان بی آزرم  و کودن خودفروخته که در ابتدای تجاوز امریکا دم از "زدن فئودالیسم" توسط امریکا می زدند، با تقویت اخوان توسط امریکا، از "ریختن آبروی دموکراسی" شکایت دارند.
این خانم ها و ‎ آقایان تسلیم طلب مدرن، نکتائی پوش و  سر لچ این حقیقت را به مردم نمی گویند که این قماش روشنفکران خودفروخته و تسلیم طلب  حزب ساز و ان جی او باز خادم اشغالگران از پایگاه طبقاتی "بورژواکمپرادور" چرا از اخوان و نمایندگان آن مثل سیاف، محسنی، محقق، خلیلی، گلبدین، ملا نیازی و غیره مدافعان فئودالیسم، از دید ستراتیژیک به منافع ملی و تاریخی مردم ستمکش افغانستان، به اصل استقلال و حاکمیت ملی مردم ما خطرناک تر اند!
به رغم این پنداشت غلط و تسلیم طلبانۀ این دسته تسلیم طلبان ملی حزب ساز و ان جی او باز نشسته بر سر  سفرۀ اشغالگران کشور ما، هم "بنیادگرایان" مدافع ارزش های فئودالیسم ضربت خورده و هم تکنوکراتان و  همین تسلیم طلبان سابقاً مدعی اندیشه های چپ در نقش بورژوا کمپرادور های احساس باخته در شمائل مختلف همه بدون استثناء دست پرورده و ساخته و پرداختۀ امریکا، انگلیس، المان، فرانسه و سائر دول متجاوز عضو ناتوی جنایتکار اند و توسط آن دول اشغالگر تغذیه شده و این بازیچه ها را تا کنون "با توجه به نیاز وارد میدان کرده اند" و در آینده نیز چنین خواهند کرد.
چنین می نماید که زمامداران جنگ طلب کنونی امريکا از شکست ھای پی در پی و تاکنونی  اسلاف خود در ویتنام، افغانستان  و عراق و از شکست ستراتیژیک همتا های کرملین نشین شوروی خود درس عبرت نگرفته اند. دولت متجاوز و اشغالگر امریکا و متحدانش نیروی استعماری سلطه گر و تاراجگر اند و به حق نیستد. جنگ افروزی و اشغالگری در مقابل خلق ها و کشور ها، تشدید تخاصمات امپریالیستی و ازدیاد تعداد عساکر اشغالگرش این پیام آوران مرگ و نیستی، درمان درد این غول پاگلین نیست. اين بار نیز مثل گذشته ستیغ بابا، قلل رفیع پامیر و کوه پایه های مغرور هندوکش شاهد شکست، ذلت، زبونی، فروافتادن و ترکیدن این ببر کاغذی خواهند بود.