فـــائـــــق رستــاقــــی
۰۵ اپریل ۲۰۱۸



سیزده میلیون نفر در افغانستان امنیت غذائی ندارند
چرا؟

برنامۀ جهانی غذا مربوط سازمان ملل(WFP)  به تاریخ ۱۳ حمل  ۱۳۹۷ شمسی اعلام کرد که شمار افرادی که در افغانستان امنیت غذائی ندارند، به ۱۳ میلیون نفر رسیده‌ است.
قبل از پرداختن به این گزارش نهاد غذائی سازمان ملل و برشردن عوامل دخیل در این فقدان "امنیت غذائی" مردم بی نوای افغانستان مستعمره، برای روشن شدن مطلب نزد خوانندگان ارجمند، ببینیم که "امنیت غذائی" و "ایمنی غذائی" چیست و هر یکی از این دو مفاهیم از منظر آن سازمان جهانی چه تعریفی دارد؟
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۶م، "امنیت غذائی" را دسترسی همه مردم به غذای کافی در تمام اوقات برای داشتن یک جسم سالم تعریف کرد. در یک تعریف جامع، امنیت غذائی به "دسترسی همه افراد یک جامعه، در تمام ادوار عمر به غذای کافی و  سالم برای داشتن زندگی سالم گفته می ‌شود". میزان درآمد خانواده از عوامل مهم در تأمین امنیت غذائی در یک نظام اجتماعی می ‌باشد. سه رکن اساسی امنیت غذائی شامل: موجودیت غذا؛ دسترسی به غذا؛  و پایداری در دریافت غذا است.
"موجود بودن غذا" یعنی موجودیت مواد غذائی در بازار ملی از منابع  تولید داخلی و واردات مواد غذائی. "دسترسی به غذا" یعنی دسترسی فزیکی و اقتصادی افراد یک جامعه به مواد غذائی موجود برای تأمین غذای مورد نیاز شان. "پایداری در دریافت غذا"، یعنی دریافت مداوم و پایدار مواد غذائی توسط افراد یک جامعه.
اما "ایمنی غذائی" عبارت است از:" اطمینان از منزه بودن غذای مردم  از هر گونه آلودگی". آلودگی غذائی می‌تواند شامل آلودگی میکروبی و پارازیتی مثل باکتریا، ویروس، پوپنک، آمیب و... و یا  آلاینده های کیمیائی مانند مواد ضد آفات حیوانی و نباتی، انتی بیوتیک ها، هورمون ها، کود کیمیائی، مواد محافظتی و... باشد.
اصطلاح فقر هم "کمبود یا فقدان حد معین دارائی مادی و پولی" تعریف شده و زادۀ عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد و ارتباط تنگاتنگی با امنیت دارد. فقر به دو گونه است: فقر مطلق و فقر نسبی. فقر مطلق عبارت است از "فقدان کامل وسائل برآوردن نیاز های اولیۀ فرد مثل غذا، لباس و سرپناه". فقر نسبی عبارت است از زیستن فرد انسانی در یک کشور خاص در شرایطی پائین تر از حد اقل تعیین شدۀ "معیار های زندگی" در مقایسه با سائر باشندگان آن کشور.
دیوید بیزلی، مدیر اجرائی نهاد «فائو» ــ سازمان غذا و زراعت جهان وابسته به سازمان ملل ــ سیزدهم حمل در یک نشست خبری در کابل گفت که طی سه سال این ارقام از ۹ میلیون نفر به سیزده میلیون نفر افزایش یافته است و از مجموع ۱۳ میلیون نفر، هشت میلیون آن با عدم امنیت غذائی حاد رو به رو هستند و نمی‌دانند که وعدۀ بعدی غذای آن ها چطور فراهم خواهد شد. از این گزارش برمی آید که  گراف فقر(نسبی و مطلق) مردم افغانستان سیر صعودی پیموده و هکذا فقر نسبی به فقر مطلق تبدیل می شود.
"موجود بودن غذا" نخستین شرط "امنیت غذائی" شمرده می شود. عواملی که در افغانستان اشغالی این اولین شرط تأمین غذائی یعنی"موجود بودن غذا" را به مخاطره انداخته و تحدید کرده است، عوامل انسانی و طبیعی اند. جنگ ویرانگر جاری طولانی اشغالگرانه و تجاوزکارانۀ امپریالیستی ــ ارتجاعی برای چهار دهه، موجودیت میلیون ها ماین در ساحات قابل کشت و راه ها، ناامنی مداوم، بی ثباتی، فقدان برنامه های عمرانی ــ آموزشی ملی برای توسعۀ متوازن داخلی، عدم سرمایه گذاری دولتی و خصوصی در بخش زراعت و استفادۀ مؤثر از منابع وافر آبی، فقدان سیاست حمایت از تولیدات داخلی، سیاست اقتصادی نولیبرال تحمیلی امپریالیستی متضمن خصوصی سازی و "تجارت آزاد" و غیره همگی عوامل اساسی انسانی"موجود نبودن غذا" در سراسر کشور شمرده می شود. عوامل طبیعیی هم در طی چندین سال اخیر مزید بر عوامل فوق، مثل خشکسالی های پیهم، ریزش کمتر برف و باران ناشی از تغییرات اقلیمی و زهری شدن محیط زیست(شامل آب، خاک و هوا) نیز بر این مشکل افزوده است.
"دسترسی به غذا" دومین عنصر "امنیت غذائی" در یک کشور است. اما دیریست که مردم بی نوای افغانستان از دسترسی به مواد غذائی محروم بوده اند. این عدم دسترسی علاوه از تأثیرات سوء شرط اول یعنی فقدان مواد غذائی در بازار ملی به حد نیاز، به طور اساسی زادۀ عوامل دیگریست: ساختار طبقاتی جامعۀ تقسیم شده به بی نوایان و توانگران؛ مالکیت خصوصی اقلیت صاحب امتیاز و محرومیت اکثریت فاقد امتیاز؛ تقسیم نابرابر فقر و ثروت، روبنای سیاسی ــ حقوقی متناسب به این موقعیت نابرابر، استثمار زحمتکشان، غارت منابع کشور، فقدان تولیدات زراعتی داخلی ارزان قیمت، تورید محصولات زراعی و حیوانی گران قیمت، فقدان رشد اقتصادی و اشتغال و در نتیجه بیکاری مزمن بالا و سقوط قدرت خرید مردم، احتکار و گران فروشی، عدم مداخلۀ دولتی در تعیین قیمت ها و امور بازار، عدم کنترول ازدیاد نفوس در نتیجۀ فقدان برنامه های آموزشی و خانوادگی، باز گذاشتن دست محتکران و تجار دلال وارد کنندۀ امتعۀ بی کیفیت وارداتی و سرمایه های غارتگر بیرونی در استثمار زحمتکشان و غارت دارائی های کشور و غیره.
"پایداری در دریافت غذا"، یعنی دریافت مستمر مواد غذائی توسط افراد یک جامعه، سومین شرط "امنیت غذائی" است. تأمین پایدار غذا یا عدم تأمین آن، به عنوان شرط سوم "امنیت غذائی" در یک جامعه، نتیجۀ تحقق یا عدم تحقق شروط اول و دوم است و بستگی به آن دو دارد. اما در افغانستان جنگ زده، اشغال شده، ستم زده و غارت شده؛ نه شرط های اول و دوم و نه شرط سوم "امنیت متوازن غذائی" مردم آن وجود دارد.

اما در مورد "ایمنی غذائی":
"ایمنی غذائی" عبارت است از:" اطمینان از منزه بودن غذای مردم  از هر گونه آلودگی". در روند تولید و تجارت محصولات زراعتی و حیوانی جهانی به مقصد غذا، سرمایه به کار افتاده و کالا (غذا) تولید و صادر می کند. انگیزۀ هر تولید و سرمایه گذاری ای با منطق کاپیتالیستی، کسب حداکثر سود است. سرمایه داران برای ازدیاد بازدهی تولید بدون توجه به کیفیت آن برای بازار ملی و به ویژه صادرات، پیوسته از نوآوری های علمی ــ تکنولوژیک استفاده می کنند. در عرصۀ تولیدات زراعتی و حیوانی نیز این قانون سرمایه حاکم است. مدارک فراوان علمی در دست است که در دهه‌ های اخیر با بهره گیری گسترده از تکنولوژی و روش های فنی جدید (مثل تغییر جنیتیکی نبات و حیوان) و به طور وسیع از مواد ضد آفات حیوانی و نباتی، انتی بیوتیک ها، هورمون ها، کود های فاسفورس دار، مواد محافظتی و غیره در تولید و پراسیس (بسته بندی) غذا هم در کشور های سرمایه داری و هم در کشور های وارد کنندۀ پیرامونی برای ازدیاد محصول تولید استفاده شده است.  سازمان های انحصاری سرمایۀ زراعتی در تولید مواد غذائی مخصوصاً برای صادرات به کشور های پیرامونی نیازمند غذا مثل افغانستان از این روش ها و مواد آلاینده استفاده می کنند. این روند آلوده ساختن غذای مصرف کنندگان با منطق سودجوئی، تأثیرات سوء آشکاری بر سلامت انسان‌ ها به جا گذارده‌ است. بیماری های مختلف در سنین مختلف به شمول سرطان، سوء تغذیه ناشی از غذای کم کیفیت و مسمومیت های غذائی ناشی از این آلودگی‌های عمدی هم در خود کشور های صنعتی و هم حدود ۱۳٪بیشتر از آن  در کشور های غیرصنعتی گزارش شده است.
روند تولید و تورید مواد غذائی زراعتی و حیوانی در افغانستان با این منطق و از همین مراجع و با هدف سودجوئی به قیمت تجارت بر سر سلامت مردم ما در جریان است. غذای مردم ما در داخل یا در کشور های دور و نزدیک در غیاب نظارت و بازرسی، همین گونه تولید می شود و در نتیجه مردم افغانستان در مجموع از "ایمنی غذائی" محروم اند. از مدت ها قبل تأثیرات سوء ناشی از وجود آلاینده های غذائی در خوراک عمدتاً وارداتی بی کیفیت توده های نیازمند و یا کم بضاعت مردم افغانستان، گزارش و رسانه ئی شده است، اما زراندوزان و سودخواران ظالم داخلی و خارجی بدان توجهی نکرده اند.
یک اصل کلی در مورد "ایمنی غذائی" این است که کیفیت غذای بی نوایان و توانگران یکسان نیست و این دو با قدرت خرید نابرابر، "ایمنی غذائی" یکسانی ندارند؛ زیرا در جوامع طبقاتی تقسم شده به دارا و نادار، و سیر و گرسنه؛ هیچ چیزی نیست که بر آن مهر طبقاتی نخورده باشد و غذا هم مثل خانه، لباس، تعلیم، صحت، رفاه و غیره؛ طبقاتی است.

نتیجه:
چهار دهه است که در نتیجۀ کارکرد عوامل برشمردۀ فوق مثل جنگ، تجاوز، اشغالگری، ویرانگری، غارتگری، ناامنی ممتد، فقدان برنامه های عمرانی و انکشاف زیرساخت های حیاتی اقتصادی، تهاجم سرمایه و کالای بیرونی، حضور پررنگ تجار دلال در عرصۀ اقتصادی، عدم حمایت دولتی از تولیدات داخلی و غیره؛ پدیده های بیکاری، فقر مزمن، گرسنگی، سوء تغذیه و امراض گوناگون به گریبان مردم چنگ انداخته است. طی این مدت مردم ستمزده و محروم افغانستان تحت اشغال سوسیال امپریالیسم، امپریالیسم و سیطرۀ خونین و تجاوزات بی پایان ارتجاع خون آشام داخلی و منطقه؛ نه "امنیت غذائی" داشته اند، نه غذا به طور متوازن موجود بوده، نه دسترسی به غذا به طور پایدار داشته اند. این فقدان "امنیت غذائی" گسترده و رشد یابنده یعنی موجودیت رو به گسترش فقر مزمن مطلق و نسبی مردم افغانستان، بسته به تعلقات طبقاتی افراد و مناطق مختلف کشور از نگاه نرخ اشتغال و عرضۀ مواد غذائی.
عوامل اساسی این فقدان "امنیت غذائی" و فقر دایمی مردم افغانستان در بعد داخلی نظام ظالم، ستمگر، استثمارگر و نابرابر طبقاتی و از بعد بیرونی حضور غارتگرانه و ویرانگرانۀ سوسیال امپریالیسم و امپریالیست های اشغالگر امریکا و ناتو و سیاست ها و سرمایه های تاراجگر آنان در کشور بوده است. هر نوع راه حلی از جانب سازمان ملل یا هر نهاد دیگر برای کاهش فقر و گرسنگی، با موجودیت امپریالیسم و در چهارچوب نظام حریص و آدمخوار سرمایه، سرابی است که محرومان و گرسنگان جهان را به سوی وادی های سرسبز و گندمزاران پر از  فراوانی و برکت هدایت نمی کند.
سازمان ملل و نهاد های وابسته به آن در نقش شریک جرم و جنایت امپریالیست های اشغالگر عمل می کند. این سازمان و نمایندگان آن با معاشات میلیون دالری و پائین تر آن در سال که از خون مردم افغانستان تغذیه می کنند و پول لقمۀ نان مردم محروم و نیازمند ما را به جیب می زنند؛ بیش تر روی معلول ها تماس گرفته و علل فقر و فقدان "امنیت غذائی" مردم افغانستان و سائر مردمان محروم جهان را به فراموشی می سپارند.  واقعیت امر این است که امپریالیسم با حرص و آز سیری ناپذیرش، با سرمایۀ مالی غارتگرش، با سیاست های هستی براندازش، با ماشین جنگی ویرانگرش و با ممسکی و انحصارطلبی علمی ــ تکنولوزیکش، به سویۀ جهانی عامل فقر و گرسنگی گسترده بوده و با چاق شدن روز افزون سرمایه اش از درک استثمار نیروی کار جهانی و غارت منابع کشور های فاقد سرمایه و تکنولوژی انکشافی، میلیون ها انسان گیتی را ( به شمول انسان مجبور و محروم افغانی) در حد بردگی گرفتار فقر و فلاکت ساخته است. این واقعیتی است که سازمان ملل، نهاد ها و افراد آن در نقش شرکای غارت سرمایۀ مالی و امپریالیسم، ضمن وقوف بدان، نیت و جرأت بیان آن را ندارند.
برای پایان دادن به فقر و گرسنگی چه در افغانستان، چه در جهان؛ باید عوامل فقر و حرمان را زدود. عوامل آن هم در کشور های مرکز و هم در کشور های پیرامونی مورد ستم و هجوم سرمایه؛ نظام طبقاتی امپریالیستی و نظام های ارتجاعی طبقات ستمگر حاکم بومی همدست امپریالیسم است. فقط با رفع این دو مانع است که خلق های وارهیده می توانند با تکیه بر منابع داخلی راه توسعۀ متوازن همه جانبه را به سوی بی نیازی، رفع نابرابری، ستم و تبعیض در پیش گرفته و محرومان و زحمتکشان به رفاه، "امنیت غذائی" و تأمین اجتماعی برسند. این یگانه راه اساسی و مؤثر زدودن فقر و حرمان از صفحۀ گیتی است.