دکتور ژان زیگلر(Jean Ziegler)مترجم: حبیب جلیلی کهنه شهری
چاپ اول ترجمه از زبان آلمانی به فارسی ۲۰۱۶
تلخیص و ارسال: نجـیـب ثـاقـب
۱۱ فبروری ۲۰۱۷



(۵)جامعه شناسی نظم جهانی انسان ستیز

روشنفکر به چه درد می خورد؟

یک پرسش دیگری هم در ارتباط با پرسش اول مطرح است: آیا جامعه شناسی می تواند، آن گونه که آنتونیو گرامشی و بسیاری دیگر فکر می کردند، جایگاه " روشنفکر ان ارگانیک " [۴]جنبش اجتماعی را متصرف شود؟

در لحظات نادر و تحت شرایط ویژۀ تاریخی جامعه شناسی می تواند، بدون این که خود به آن آگاه باشد، به همراه دیگر بانیان، به آفرینندۀ یک تحول اجتماعی مبدل گردد. من یک عصر پائیزی خیلی پیش از این را در سال ۱۹۷۸ میلادی به خاطر می آورم. در شهر کوچک کاواتات در سواحل دالماسی محققین، فعالین و نویسندگان مکتب پراکسیس[۵] از اقصی نقاط جهان گرد هم آمده بودند. موضوع "سوسیالیسم و جهان سوم" بود. همۀ ما در یک تراس که با درختان احاطه شده بود و با چشم اندازی زیبا به خلیجی رؤیا ئی نشسته بودیم. للیا باسو، لوپز کاردوسو، ملو آنتونس، سرجیو لاتوشی، و دیگر دوستان در آن جمع بودند. ورای گفتگوی رسمی کنگره، ما طبیعتاً در مورد پرسش ها و مشکلات واقعی هم حرف می زدیم: ترس و اضطراب و شادی انسان ها، نگرانی ها و امید های شان.

کاردوسو و ملو آنتونس (Melo Antunes) از پرتگال تعریف می کردند. به نظر می آمد که آن ها از این که انقلاب شان به آرامی به دست فراموشی سپرده می شود، رنج می برند. این را می شد در درد های که مستقیماً یخن آن دو را گرفته بود،مشاهده کرد. اشتباه آن ها در کجا بود و یا این که چه کاری را به خوبی به سرانجام نرسانیده بودند که می توانست توضیحی برای به سرانجام نرسیدن امید بزرگی باشد که در اپریل سال ۱۹۷۴میلادی جوانه زده بود.

نه باسو، نه خود من می توانستیم به این پاسخ دهیم. شب شروع شد و ملو آنتونس هنوز هم با صدای آرام خود به صحبت ادامه می داد، که چه گونه پدرش که یک فرد نظامی بود، او را برخلاف اراده اش مجبور به استخدام در ارتش کرده بود. و این که او چه گونه ۱۵ سال تمام ماجرای غم انگیز جنگ های استعماری را تجربه کرده بود و به وارد جامعه شدن اش از طریق دانشگاه افسری رژیم سالازار(Salazar) ، در ابتداء هیچ ابزار تحلیلی، به غیر از کاتولیسیزم خشن کلیسائی در دست نداشت که تمام و کمال از کار های امپریالیستی و ایدئولوژی های فاشیستی ای تبعیض آمیز نژاد پرستانه دفاع می کرد و رؤسای وی در ارتش طرفدار آن بودند. اما او در گذر سالیان در ارتش به رتبه های بالاتری رسید و توانست از سلطۀ کنترول پولیس بین المللی و امنیت کشور(Policia Internacional e de Defesa do Estado "PIDE";) که افسرانی مثل او را که به "قابل اطمینان" نبودن شدیداً تحت نظر داشت، رهائی یابد. زمانی که او در نقش سروان در انگولا خدمت می کرد، گاه می توانست مرخصی خود را در پرتگال به سر برد. او گاهی توانست در سایه همکاری شرکت هواپیمایی پرتگال(TAP) از طریق پاریس به پرتگال پرواز کند. در هنگام توقف هواپیما در فرانسه کتاب های ژرژ بالاندیه، ژاک برک، ژان دوینیو، فون رنه دومون، باسیل داویدسن، لوران داوزی[۶]، و خیلی نویسندگان دیگر و همین طور کتاب های مرا در مورد جنبش های آ زادی بخش در افریقا می خرید و ژان دانیل و ژان لاکوتور[۷]را در این مورد می خواند. بدین ترتیب بود که کتاب های زیر در ابتداء به پرتگال و از آن جا به آنگولا، گینه و موزامبیک راه یافتند: جامعه شناسی فعلی افریقای سیاه از ژرژ بالاندیه، ادیان آفریقایی از رژر باستید، جامعه شناسی افریقای نو از من و شبیکا از ژان دوینیو [۸].

این کتاب ها در میان شورشیان بعدی دست به دست می شد. ملو آنتونس این گونه جمعبندی می کند:"جامعه شناسان فرانسوی اولین کسانی بودند که مرا با ب همتا بودن گنجینۀ انسانی بی پایان و تاریخ و اهمیت جهانی جوامع افریقائی آشنا کرده اند؛ جوامع افریقائی ای که رژیم سالازار آن ها را همیشه به عنوان دار و دسته های وحشی ناآگاه از تاریخ خود قلمداد می کرد. از آن لحظه به بعد اختلاف نظر های بین من و دوستانم بالکل تغییر کرد. ما خیلی زود به دروغ های ایدئولوژی استعماری و جنگ نژادی و همین طور هم به دروغ های نگرش فاشیستی به جهان پی بردیم."

جمعبندی ملوآنتونس خیلی باارزش است: زحمات صبورانه، علمی و نو آورانۀ برخی از جامعه شناسان که به جوامع افریقائی پرداخته اند، منجر به قیام افسران در ۲۵ اپریل، از هم پاشیدن امپراتوری استعماری و انهدام دیکتاتودی فاشیستی در پرتگال منجرشده است.

جامعه شناس، استراتیژی های ایدئولوژیک و اجتماعی کنش گران جامعه را برملا می کند. او می گوید که منافع طبقاتی، که این استراتیژی ها صریح و ضمنی در خدمت آن ها هستند، کدام ها هستند. او با تحلیل های خود به درهم ریختن ساختار های روبنائی دولت ها، سیستم های فرهنگی، بافت های روابط تولیدی کمک می کند. روبنا هائی که مانع خلاقیت آزاد می شود و از انسان ها توانائی تولید، آرمان و آرزو و همین طور ابتکار و نوآوری را سلب می کنند. او به متزلزل کردن مشروعیت حاکمان کمک می کند. به حکومت شوندگان سلاحی برای بسیج ضروری و شناخت به دست می دهد. انتقاد او سیستم های فرهنگی، مذاهب و ایدئولوژی هائی را تضعیف و در نهایت ویران می کند که خلاقیت های انسانی و آرمان ها و آرزوهایش را فلج و ازخودبیگانگی او را پایدار می کند و به گفته مارکس مانع از آن می شود که "دور خود و بدین ترتیب دور خورشید واقعی خود" بچرخد.

با این سیاق، تلاش روشنفکر برای درک جهان به آن شکل که هست، همراه با تلاش برای تغییر جهان ضرورتاً با ارمان خلق ها برای استقلال، آزادی و خوشبختی انطباق پیدا می کند. تلاش روشنقکر برای درک جهان، با جست و جوی جمعی به دنبال معنی و مفهوم که برای مشخص کردن این ارمان ها ضروری است، هم منطبق می شود. اما مسؤولیت اخلاقی روشنفکر همچنان توان فرسا باقی می ماند. پروسپه الیویه لیساگارای(Prosper Olivier Lissagary) ، مورخ بزرگ کمون پاریس، این را به ما گوشزد می کند:" کسی که به خلق افسانه های انقلابی نادرست تحویل می دهد و خلق را با تظاهر به واقعیت های غلط اغفال می کند، به همان گونه مجرم است که یک جغرافیه دان، برای دریانوردان نقشه های نادرست و غلط طراحی کند."
________________________________________

پاورقی بخش های چهارم و پنجم:
۱ ـ ریچارد نیکسون در سال ۱۹۶۹ به ریاست جمهوری رسید و بین سال های ۱۹۵۳ و ۱۹۶۱معاونیت ریاست جمهوری را بر عهده داشت. قبل از او لیندون جانسون از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۹ رئیس جمهور امریکا بود. از انجا که جنگ ویتنام از سال ۱۹۵۵ تا به سال۱۹۷۵ طول کشیده است، پس باید منظور مؤلف نیکسون باشد(م)
۲ ـ مستثنا از این قاعده آن یافته و دانش های علمی هستند که جزو اسرار نظامی و یا اسرار تجاری اعلام می شوند، همین طور اطلاعاتی که به واسطۀ به ثبت رسیدن در دسترس عموم نیستند.
۳ ـ کتاب Wissenschaft und allgemeines Denken,Hamburg,Rowohlt,1955 مخمصه صاحبان علم و امکانات شان برای دفاع از خود به تصویر می کشد. چیزی که اوپنهایمر در مورد وضعیت اجتماعی متخصص فزیک هسته ئی می گوید، در مورد جامعه شناسان هم دقیقاً صدق می کند.
۴ ـ اصطلاح " روشنفکران ارگانیک " (organische intellektuelle) را آنتونیو گرامشی به کار برده است. در نگاه گرامشی، طبقۀ کارگر در جریان برقراری ارتباط با طبقه (گرامشی آنان را روشنفکران سنتی یا کلاسیک می خواند) می بایست خود نیز دست به پرورش روشنفکراز میان خود بزنند. گرامشی این دست روشنفکران را، روشنفکران ارگانیک می خواند(م)
۵ ـ گروهی از فیلسوفان، جامعه شناسان و دیگر نمایندگان علوم اجتماعی، که همگی طرفدار مارکسیسم ضد دگمـــــــاتیسم (anti dogmatisch) بودند.
۶ ـGeorges Balandier, Jacques Berque, JeanDuvignaud, Von Rene Dumont, Basil davidson, Laurent Davezies.
7 ـ .Jean Daniel, Jean Lacoutur
Sociologie actuelle de l Afrique Noire, La Religions africaines, Sociologie de la Nouvelle, - 8
afrique, Chebika.