دکتور ژان زیگلر(Jean Ziegler)مترجم: حبیب جلیلی کهنه شهری
چاپ اول ترجمه از زبان آلمانی به فارسی ۲۰۱۶
تلخیص و ارسال: نجـیـب ثـاقـب
۱۲ فبروری ۲۰۱۷



(۶)جامعه شناسی نظم جهانی انسان ستیز
نابرابری بین انسان ها

نابرابری چه گونه به وجود می آید؟
ژان ژاک روسو در سال ۱۷۵۰میلادی با کتاب رساله در بارۀ علم و هنر(disbursed uber die wissenschaft und die Munster) به شهرت رسید. متاقباً روسو در سال ۱۷۵۴میلادی به یک پرسش دیگر اکادمی دیژن پاسخ داد" منشاء نابرابری انسان ها چیست؟ و آیا این نابرابری به واسطۀ قوانین طبیعی مجاز است؟"

تئوری روسو در مورد نابرابری از خاطرات کودکی او تغذیه می کند. پدر بزرگش، یکی از رهبران قیام کارگران در محلۀ فقیرنشین سن ژرو(١) در جینوا بود. پدر او که یک ساعت ساز بود، در تبعید مرد.

ببینیم روسو چه می گوید:"من در انواع نابربری بین انسان ها، بین دو نابرابری تمایز قایل می شوم: یکی آن نابرابری که من اسم آن را طبیعی یا جسمی می نامم، چرا که ریشه آن در طبیعت قرار دارد و تفاوتش در اختلاف بین سن، سلامتی، توان جسمی و خواص روح و روان است. و آن دیگری که می توان از آن به عنوان نابرابری اخلاقی یا سیاسی نام برد، چرا که به یک قرارداد وابسته است و به واسطۀ موافقت و تأیید انسان ها توجیه می شود و یا حداقل به واسطۀ این موافقت تأیید و مجوز می گیرد."

و ادامه می دهد:"نمی توان این پرسش را مطرح کرد که منشاء نابرابری طبیعی کدام است، چرا که پاسخ در تعریف سادۀ کلمه نهفته است. اصلاً نمی توان هم در پی آن بود که آیا یک ارتباط اساسی بین این دو نابرابری وجود دارد، چرا که این به بیان دیگر به این معنی می بود، بپرسیم ایا آنانی که فرمان می دهند، ضرورتاً ارزشمند تر از آنانی هستند که فرمان می برند. و یا اینکه قدرت جسمی و روانی، پختگی و جهان دیدگی یا فضیلت، همیشه در انسان در هر انسانی در نسبتی متقابل به قدرت و ثروت قرار دارد: پرسشی که شاید بهتر باشد در میان برده ها مورد بحث قرار گیرد، آن هم اربابانشان به آن ها گوش می دهند، اما این پرسش مسالۀ انسان های منطقی و آزادی که به دنبال حقیقت هستند، نیست."

حیات جمعی انسان ها در همه جا از نابرابری متأثر است. افزون بر نابرابری" طبیعی" و یا ذاتی که روسو بیان داشت، نابرابری اجتماعی است. هر کجائی که این نابرابری موجود باشد، ویرانگری وحشتناکی از خود به جا می گذارد. "بد ترین بلائی که در رابطه به دو انسان می تواند بر سر انسان بیاید، تحت سلطه و نفوذ و میل و ارادۀ دیگری قرار گرفتن است." اساسی ترین اشتباه، یعنی ریشه و اساس نابرابری جامعه، مرسوم کردن مالکیت خصوصی است. روسو آن را به این شکل بیان می کند:

"اولین کسی که دور یک قطعه زمین حصار کشیده و به فکرش رسیده بود که بگوید، این مال من است و به انسان هائی برخورد کرد که به اندازه کافی ساده لوح بودند، تا حرف های او را باور کنند، بنیان گذار واقعی جامعۀ مدنی بودند. اگر یک نفر ستون های این حصار را از جا کنده و یا گودال های کنده شده در امتداد حصار را با خاک پر کرده بود، انسانیت را از شر این همه جنایات، کشتار ها، فقر و بدبختی و بحران و وحشت در امان نگهداشته بود."

این فکر که علت اوضاع اسفبار اجتماعی این زیربنائی ترین اشتباه، به وجود آوردن مالکیت است، در گذر قرن ها دوام آورده است. پی یر ژوزف - پرودون( Pierre- Joseph Proudhon) در کتاب فقر فلسفه که در سال ۱۸۴۶میلادی منتشر شد، می نویسد:" مالکیت یعنی سرقت " و یک قرن بعد، ماکس هورکهایمر نوشت:" ثروت، قصور در کمک رسانی."

روسو در مراحل مختلف حیات خود به تکرار به عواقب وحشتناک نابرابری اجتماعی پرداخته و آن را با همان شدت محکوم کرده است:" وقتی که قدرتمند ترین و یا نکبتبار ترین انسان ها از روی زور و یا نیاز، به خود نوعی حق تصاحب مال و دارائی دیگران را دادند که به زعم شان معادل مالکیت بود، آن موقع بود که نابودی برابری، بی نظمی و آشفتگی و بحران را با خود به همراه آورد:غصب و تصرف غیرقانونی از طرف قدرتمندان و دست یازی از طرف فقرا و دل بستگی های افسارگسیخته همه، همدردی طبیعی و صدای هنوز ضعیف عدالت را در نطفه خفه کرده و بدین ترتیب انسان ها را خسیس، جاه طلب و خبیث بار آورد. میان خواسته ها و ادعا های قدرتمند تر ها و اولین مالکین، کشمکش های دایمی سربلند می کرد که فقط با جنگ و کشتار خاتمه می یافت. جامعه ئی که بدین شکل پدید آمد، برای وضعیت جنگی جا باز کرد: بشریت تحقیر شده و افسرده و محزون، عاری از توان برگشت به راه خود، ناتوان از چشم پوشی از دستاورد های شوم که به دست آورده، و به واسطۀ سوء استفاده از توانائی هائی که به آن ها مفتخر است، حین پرداختن به ننگ خود، خود را به لبۀ پرتگاه ویرانی خود کشاند."

در این جا موضوع تصمیم گیری فردی بین احساس همدردی و شرارت نیست. عذاب و بلای نابرابری ساختار اجتماعی بر روی همه تأثیر می گذارد، بر روی انسان های شریف و آرزومند به همان گونه که بر روی انسان های شریر و بدجنس:"انسان های درستکار، کشتار دیگران را جزو وظایف خود به حساب آورند: و بالاخره همه دیدند که هزاران انسان همدیگر را قتل عام می کنند، بدون این که علت آن را بدانند. و این که تعداد قتل ها و اعمال شنیع فقط در یک روز جنگ و یا در تسخیر فقط یک شهر بیشتر از تعداد قتل ها و اعمال شنیعی است که در طبیعت در طول قرن ها بر روی کره زمین به وقوع پیوسته است. در نگاهی گذرا، این ها اولین تأثیرات تقسیم بشریت به جوامع متفاوت هستند."

روسو در جای دیگر می گوید:” من مناطق بدبخت و فلاکت زده ئی را در دور دست های افریقا دیدم که سرنوشت دیگری غیر از تأمین انبوهی از بردگان برای جهان نداشت. با دیدن نگاه های شرم آور شان نگاهم را از سر تحقیر، ترس و انزوجار و همدردی برگرداندم. و چون چهارمین بخش از هموطنان خود را تبدیل شده به حیوانی در خدمت دیگران دیدم، آهی عمیق کشیدم که من انسانم." (۲)

روسو در سال ۱۷۶۲ کتاب های "قرارداد اجتماعی" و امیل( Gesellschaftsfuhrung, Emil) را بیرون داد. دو اثر که به خاطر شان برای وی حکم بازداشت صادر شده و او می بایست از جینوا، جائی که دو کتابش سوزانده شد، فرار می کرد. کتاب "قرارداد اجتماعی" با این جملات آغاز می شود:" انسان آزاد زاده شده است و همه جا در زنجیر. انسان خود را ارباب همنوعان خویش به حساب می آورد، اما علیرغم این برده تر از آن هاست."

ماکسیمیلیان روبسپـیــر Maximilian Robespierre ( ۱۷۵۷-۱۷۹۴ میلادی یکی از معروف ترین رهبران انقلاب فرانسه ـ م) مجدداً این اندیشۀ محور تفکر انقلابی را پیش می کشد:" کسی که حاکم خودش نباشد، بایستی بردۀ دیگران باشد. این گفته در مورد خلق ها همان گونه صادق است که در مورد تک تک انسان ها صدق می کند."(۳)

علیرغم هشدار روسو، نویسندگان راست گرای مثل آلن دوبنو(Alina de Benoit)، با شروع از این تشخیص که یک نابرابری طبیعی و یک نابرابری نهادی وجود دارد، یک تئوری طراحی می کنند که کلاً بدون پایه واساس تجربی است: لایه بندی نهادین تنها نتیجۀ منطقی، و یا حتا بدتر از آن، به مرحلۀ عمل درآوردن ابتدائی و سادۀ لایه بندی طبیعی(Institutionelle Schichtung, naturliche Schichtung) است. این فرضیه با اسناد و مدارک همخوانی ندارد. هرگونه درجه بندی اجتماعی عمل خشن است. درجه بندی، بیان خشونت ساختاری جامعه است.

هر شکلی هم که لایه های اجتماعی به خود بیگیرد، کمابیش به وجود آورنده مقاومت شدید خواهد شد. هیچکس، در هیچ قاره، در هیچ زمانی در دراز مدت نابرابری را تحمل نمی کند.
________________________________________
پاورقی:

1. Jean-Jacques Roussear, "Diskurs uber die Ungleichheit" ,Kritisch Ausgabe Des inteegralen Taxtes , hrsg. Von Heinrich, 6. Auto. Paderborn 2008
2. Jean-Jacques Rousseau ,"Julie Oder Die neue Heloise. Brief zweier Liebender aus einer Kleenex Standt am fuBe der Allen",Auckland. Muncher 2003, s.434
3. CEuves de Maximilian Robespierre", mit einer historischen Notiz, Anmerkungen und