ســـــروش
۲۸ سپتمبر ۲۰۱۷



فرياد جوانان و نوجوانان هرات

جوانان و نوجونان و همه خلق بي دفاع و ستمكش ما طى بيش از سه نيم دهه قربانی جنگ هاى تحميلى، ارتجاعی و اشغالگرانۀ سوسيال امپرياليسم  و امپرياليسم متجاوز و ارتجاع میهن فروش بومی در خدمت و همدست  آن بوده  و ستم چند لايۀ این ستم گستران متجاوز و جنگ سالار و كمپرادوران جهادى و باندهاى تروريستى طالبى و داعشى و مافيائى را در اوج وحشت و بربريت هولناكى متقبل شده اند. در حاليكه تمام ارزش های فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى ما با بى رحمى مورد دستبرد اشغالگران واقع شده؛ بيكارى، فقر، گرسنگى، اعتیاد و بيمارى هاى  روانى بالاثر  این جنگ هاى فرسايشى تباه کن با همه اثرات مخرب مزمن آن بر جوانان و نوجوانان و خلق بي دفاع ما روز تا روز افزايش يافته است.   
شانزده سال تمام است که امپرياليسم امريكا با  شرکای اشغالگرش با تمام ساز و برگ نظامی به  مهین ما تجاوز گستاخانه کرده و مردم ما را به زنجیر کشیده است. این سلطۀ خونین استعماری - ارتجاعی مزید بر انقیاد کشور ما به همراه عوامل دیرپای دیگری جامعۀ ما را دچار انحطاط و گسیختگی اقتصادی، سیاسی و فر هنگی، با بيمارى مزمنى رو به رو ساخته و شرائط دشوار و ناگواری را در زندگی  جوانان و نو جوانان و کلیه زحمتکشان کشور تحمیل کرده است. سیطرۀ حاکم استعماری علاوه از تحمیل فقر اقتصادی، سیا سی و فر هنگی؛ با استخوان شکنی در میان خلق کشور ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق مزدوران رنگارنگش؛ بخش های از مردم را علاوه از این كه در چا له های مذ هب، زبان، قوم و قبیله به جان هم انداخته است؛  با امراض كشنده از اعتياد به مواد مخدر و بميارى هاى روانى  مواجه ساخته است تا کشور و مردم ما همچنان در چنگال نظامیان اشغالگر شان و حکو مت دست نشاندۀ مافیائی شان نیم جان باقی بمانند. از برکت همین فقر تحمیلی از جانب اشغالگران و دست نشاندگان غارتگر شان  است که بسيارى جوانان نوجوانان ما معتاد به مواد مخدر شده و حتى دست بخود كشى مى زنند  ،و يا هم بالاثرفسار هاى وارده به سكته مغزى جان شان را از دست مى دهند ، و يا هم دسته هائی از مردم بيكار ما نسبت به فقر اقتصادى برای به د ست آوردن لقمۀ نانی؛ به آوارگی و مهاجرت، و یا پیوستن به گروه های مسلح دزدان، غارتگران و طالبان و به عسکر گیری دولت پوشالی از روی اجبار تن می دهند. این ها حقیقت های عینی است که هر روز ما در جا معۀ خود لمس می کنیم. 
خواستم تا از  ولايت هرات كه به تناسب  سائر ولايات در كشور جنگ زده و بلاكشيدۀ ما از لحاظ فرهنگى و اقتصادى  نيم جان نفس مى كشند فرياد خلق  هرات را به سمع هم ميهنانم برسانم و  با   استناد از قربانی  جوانان و نوجونان كه از اثر فشار اقتصادى، روحى و روانى دست به خود كشى مى زنند و به  سكته مغزى جان مى دهند  و يا   به اعتياد مواد مخدر رو آورنده اند، یا د،وری کرده باشم:
در همين سال جارى طى شش ماه گذشته بيش از  سيصد تن ا ز جوانان و نوجوانان و بانوان دست به خود كشى زدند، كه هشتاد درصد آنان را زنان را تشكيل مى دهد و بيست فيصد را شامل جوانان و نوجوان  و مردان مى شود. ما از سال هائى كه كشور ما توسط اشغالگران مورد تجاوز قرار گرفته، به اين معضل دردناك گرفتار شديم ، و هر روز این مصیبت از فرزندان، از خواهران ما قربانى مى گيرد.  
جوانى بنام راشد  آريا تحصيل كرده، انسانى  خوش نام در روز  اول ميزان  همين چند روز پيش كه هميشه از وضعيت نا به سامان جامعه و مردمش رنج مى برد،  دست به خود كشى  زد.  ا و در  فضاى مجازى براى هم وطنان اش در يك كليپ از خودكشى خود با چنين كلماتى كه ثبت نموده  مى گويد كه از زندگى خسته شدم ، ديگر زندگى برايم مفهومى ندارد  و...  و با تفگنچه ای كه در اختيار دارد، خودكشى مى كند. در همين شش ماه اول سال جارى به قول خود مقامات محلى از رياست صحت عامۀ هرات تا مأموران بلند پايۀ محلى ولايتى نظام پوشالى قسمي كه كه فوقاً ارقام  يافت،  از جوانان، نوجونان و بانوان دست به خودكشى زده اند.    حال اگر در كل ولايت ها آن را محاسبه كنيم، ارقام حاصلۀ  خودكشى چقدر دردناك خواهد بود كه سؤال بر انگيز است؟ این سؤالیست که اشغالگران و دولت مزدور بايد پاسخ دهند.
 در حالي كه بيشترين واقعات چه  در اطراف و مراكز ولايات از خودكشى تا شكنجه هاى ظالمانه  و سكته هاى مغزى قسمي كه به وقوع مى پيوندد، دولت پوشالى و رسانه هاى وابسته به  أن بى اطلاع بود ، قطعناً از ارقام خودكشى كه چندين برابر ارقام فوق است، كه از آدرس نظام خودكامۀ غلام شاهى  كه مصروف چپاول و دزدى مى باشد، خبرى نيست. عامل اصلى اين جنايت نابخشودنى در حق جوانان و نوجوا نان و بانوان عزيز هم ميهنان ما اشغالگران و همين دولت خودكامه اند. آرى فرزندان و آيندگان مهين ما  هر روز يا گوشت دم توپ اشغالگران  وعمال پليد طالبى و داعشى ،جهادى شان قرار مى گيرند و يا نسبت فقر و گرسنگى  و بيكارى تحمیلی ناچار به خودكشى و به مهاجرت روی آورده، طوري كه  در آب هاى ساحلى تركيه و يونان غرق  و يا هم در مرز ایران  تو سط مرزبانان جلاد جمهو ری دار و تازیانۀ اسلا می ایران  تیرباران و حتی اجساد شان برای اقارب شان داده نمى شود؛ و يا هم در كارهاى شاقه براى بدست آوردن نان خشكى جان مى كنند و يا هم با تأسف زنان تن به تن فروشى مى دهند.
و اما معتادان  در ولايت هرات به معرض بیشترین آسیب پذیری و تلفات قرار داشته و هر روز در روى جاده ها بالاى ذباله ها و كثافت دانى ها جان داده و یک عده هم به ناچار به تکدی مصروف و مشغول اند. ارقام و احصائيه كه از رسانه هاى  وابسته و اركان دولت مزدور پخش و نشر مى شود، حكايت از وجود يكصد و پنجاه هزار نفر معتاد  در ولايت هرات دارد.  اكثر این معتادان را جوانان، نو جونان و بانوان تشكيل مى دهند. مواد زهرآكين از قبيل هروئين، چرس، شيشه، كرستال و...  حتى در كنار جاده هاى عمومى شهر هرات  آزادانه به فروش مى رسد و پوليس و مسؤولان امنيتى شهرى رژيم فاسد و مافیائی  مستقيم در عرضۀ اين مواد كشنده براى هم همشريان هراتى سهيم بوده همراه با فروشندگان مواد مخدر مرگ مى آفرينند، 
هرات شهری است که تقر یباً چهار ملیون انسان را در خود جاى  داده است. . این مهد زیبا روزی گهوارۀ آزادگان، رزمندگان و حماسه گرانی بوده است. نسل  جوان  و حماسه ساز شان شجاعانه در برابر همه استعمارگران، اشغال گران و حاکمان مستبد ، خلقي ها  و پرچمي هاى بى آزرم  نواله خوار، و متكبران و مير غضبان اخوانی  گلبدينى و ربانى و...  قربانی داده، پایمردی و مقاومت نموده اند، یک پارچه و متحد رزمیده اند و جان های شیرین شان را نثار آرمان های انسانی و آزادیخواهانه و آزادی میهن خویش ساخته اند. کارنامه های مبارزاتی آن نسل جوان حماسه ساز  و ایثارگر  در اذهان نسل ها حک و باقی مانده است و سرمشق آیندگان بوده و خواهد بود.
بنا به به رشادت، ستيزه جوئى و رزمندگی فرزندان  رنج و کار اين آب خاك عليه ستمگستران جهادى، طالبى و داعشى،  ما در همين روز جمعهۀ گذشته ما شاهد شهامت و شجاعت جوان با احساس سيد عبدالواحد داد شانى فارغ التحصيل پوهنحى علوم سياسي هرات كه با دليرى  و مردانگى بُوتش را بر دُهن کثیف گلبدين حكمتيار جلاد مردم افغانستان حين لجن پراگنى  در مسجد بزرگ هرات  كوبيد، بوديم. جوانان ما در گذشته با فرهنگ عالى به دفاع از مام میهن چنين دليرى ها و قربانى را به پيشگاه خلق خود داشتند و دارند. امروز كه ملت آزاده ما خصوصاً نسل جوانان ما در چنگال آدمخوا ران امريكائى و باند هاى مزدور طالبى و داعشى و جهادى و تكنوكراتى اسير مانده اند و بادر نظر داشت تأثيرات جنگ هاى چندين سالۀ تحميلى و فشار اقتصادى با تبليغ و ترويج فرهنگ منحط غربى از طريق وسائل ارتباط جمعى وابسته به امپرياليسم، خواه ناخواه  تأثيرات روانى و رو آوردن به اعتياد و خودكشى جوانان و نوجونان  را در پى داشته كه متأسفانه جامعۀ بافرهنگِ رازى ها و جامى ها، امروز با كشنده ترين  و هولناك ترين جنايات تحمليى امپرياليسم با دشوارى ها  مواجه بوده و دست و پنجه نرم و جان مى كنند. دولت مزدور بدبختانه  علاوه اين بر كه هيچ كمك درمانى را براى جمعيت يكصدو پنحاه هزار نفرى معتادان و خودكشى هاى های نسل جوان  ناکام ما را مد نظر نداشته، بلکه دست عناصر مافیائی این دولت غدار در ترويج اين زهر كشنده بر خلق بي دفاع ما براى تداوم حيات ننگين اشغالگران و چور و چپاول مزدوران پوشالى  قطعاً دخيل است. در مواجهه با این معضل بزرگ، مردم ما شاهد بى تفاوتى و بى مسؤوليتى ستمگران ادارۀ مافیائی محلى غلام شاهى  بوده اند. 

 امروز مردم هرات به دفاع از فرزند شجاع شان عبدالواحد  دادشانی  كه كفش را بر دهان جلاد مردم افغانستان كوبيد در مقابل ادراۀ مسعتمراتى ولايت هرات جمع شده اند و خواهان هرچه زودتر أزادى  سيد عبدالواحد نام شده و از اداره محلى هرات كه آصف رحيمى عضو جنايت كار حزب اسلامى گلبدين در رأس آن اداره منتصب است، خواستند، تا  بدون چون و چرا عبدالواحد  دادشانی  را از بند آزاد و با خانواده اش يكجا نمايند. شخص بىكفايت والى پوشالى رژيم و قوماندان امنيۀ هرات مردم را مانع و بى پاسخ گذاشتند، ولى بعد ها از تظاهرات و خشم مردم هرات هراسيدند و  دادشانی  عزيز را رها ساختند،  طرفدارن جنايت كار گلبدين به شمول افراد جمعه سگ  همدرد ،اين فرزند شجاع افغان را چنان لت كوب كردند كه آثار لت و كوب در سر و صورت بدن  دادشانی  نشانگر شكنجه های آزر دهنده است. در روز اول شخص جمعه خان همدرد سگ زنجيرى گلبدين براى تهديد و لت كوب سيد عبد الواحد در امنيت ملى هرات به خاطر تحقيات بيستر و شكنجۀ بيشتر رفته بود تابا  وعده و  وعيد  و خلاصى ،  سيد عبدالواحدنام را وادار سازد كه از طريق وسايل ارتباط جمعى دولتى اظهار ندامت كرده و او را به اصطلاح عفو نمايد، كه جواب رد شنيد. کنون امپریالیسم جنایت پیشۀ امریکا با تمام ساز برگ و امکانات استعماری شان   ١٦ سال تمام است که در یک کشور فقیری چون افغا نستان به اشغالگری، کشتارو چپا ول ادامه داده و دولتی بى ارادۀ دست نشاندهۀ منتصب  كه از بنیاد فاسد است و مولود تجاوز متشکل از تقریباً ۴۰۰ تن از جنایت کاران است. با آوردن گلبدين جلاد، به چهارصد و يك تن  وطن فروشان و دزدان حرفه ئی چهار دهۀ اخیر بر سرير قدرت ارگ غلام شاهى درين اواخر اضافه شده است ،  بر حدود ۳۰ میلیون انسان مظلوم کشور ما حكمرانى دارند و در حمایت و در پناه توپ و تانک اشغالگران به جان، مال، ناموس و حیات و ممات مردم  مسلط اند. سلطۀ مستقیم خونبار اشغالگران و حکومت دزدان با تمام تبعات ویران ساز و مصایب تحمیلی آن از قبیل قتل و انتحار، دزدی، غارت گری، آدم ربائی، سرزدن افغان هاى بى گناه و هزار و يك جنايت هولناك  امراض، اعتیاد، تجاوز جنسی و ستم بر زنان و دختران، ترویج فحشا و هرزگی و... پیکر و روان جامعه را درهم کوبیده است.
هر هراتى و هر افغان از این وضعيت وحشت بار سخت عذاب مى كشد و فرياد خويش را براى جهان بشريت وسيله مى شوند تا جهانيان بدانند كه امپرياليسم جنایت گستر امريكا با شرکای جرمىش در افغانستان به نام پیاده کردن دموكراسى "تیپ امریکائی " خرمن هستى ما را، وطن و خانه و كاشانۀ مارا آتش مى زنند  و فرزتدان جوان ما را در اثر جنگ هاى نابود كننده به هزار و يك مصائيب و درد رنج مبتلا مى سازند. 
مرگ و نفرين  بر اشغالگران آتش افروز! 
نابود باد حكومت منتصب اشغالگران! 
زنده و جاويد باد مردم بلاكشيدۀ افغانستان!