ســــروش
۰۹ سپتمبر ۲۰۱۷



نوجوانان کشور آماج تهاجم استعمار و ارتجاع
(۲)

بـه شمشير مردن به ميدان جنگ
بـِـه از زنـــده مانــدن به قيد فرنگ

 اشغال كشور ما توسط امپريالست های اشغالگر و تعبیۀ نظامی مزدور متشکل از گماشتگان شان باعث بيكارى، گرسنگى، مرگ، جراحت،  اعتياد به مواد مخدر، بى سوادى، اسارت، بمب، راكت  انتحار، انفجار، اختطاف و بلاخره  تحفۀ بى سرنوشتى است براى جوانان، نوجوانان و اطفال معصوم کشور ما.  
 بيست شش فيصد اين نوجوانان در  روستا ها از سواد و آموزش بى بهر ه اند و بيكار و بى روزگار اند.   برخی از این بیکاران روستا هر از گاهى در صفوف تبهكاران طالب و داعش جلب و جذب مى شوند و يا هم در كشور هاى همسايه به دنبال كار هاى شاقه  و با مزد ناچيز اجباراً ترك وطن كرده  و مصروف به دست آوردن  بخور و نميرى در ايران و پاكستان اند.  
در داخل كشور: اطفال ما  از عدم مصئونيت غذائى  رنج مى برند. ۹،۳ میليون نوجوان و اطفال عزيز ما مصئونيت غذائى ندارند.۴،۳ میليون شان با بدترين و سخت ترين شرايط حتى سوء تغذيه مواجه اند. ۳،۲ میليون كودك زير سن پانزده سال ما از آموزش و رفتن به مكاتب ابتدائى و دو میليون شان از آموزش در مكاتب ثانوى محروم اند. در حالي كه حد اكثر نفوس كشور ما را جوانان و نوجوانان تشكيل مى دهند. هفت و نيم میليون جوان كشور بيكار اند كه تنها ۱۹ فیصد از كل نفوس در بخش جوانان در نهاد هاى دولتى و غيردولتى مصروف كار اند و هشتاد و يك فیصد ديگر آن شغل هاى ناپايدارى دارند. چهل فيصد شان بر سر مزارع به شكل قرون وسطائى در كشت و زراعت مشغول و حاصل زحمات شان كمتر از ده افغانى در روز است. اين جمعيت سرگردان و آينده ساز كشور  در طى هفده سال اخير با جنگ هاى فرسايشى و تحميلى توسط امپرياليسم  جنايت پيشه و عُمال پليد شان  و حكومت مزدور کابل  به سلسلۀ دوامدار نظام های غلام شاهى؛ از  بيكارى، بى سوادى، سوء تغذيه، و هزار و يك درد دیگر رنج قطعاً رنج مى برند، و این شرایط ناگوار تحمیلی باعث متوارى شدن شان  از كشور به خارج  شده است و جوانان کشور ما را در مسیر پرمخاطره به سوی آیندۀ نامعلوم، در معرض خطر مرگ و نيستى قرار داده است. 
همچنان شاهد  خطرات بلند مرگ و میر اطفال، به خصوص به دلیل سوء تغذیه و دسترسی ناکافی به خدمامت صحی در تأسیسات صحی دولت پوشالى چپاولگر و غارتگر مى باشيم. با اين همه جور و جفا و نارسائى ها، جوانان، نوجوانان و اطفال توده های تحت ستم مردم ما سخت عذاب مي كشند. 
وضعیت تعلیم و تربیۀ فرزندان زحمتکشان در کشور نیز به همین گونه اسفبار و حتی بد تر از این است. در بخش مكاتب و مدارس ابتدائى و ثانوى بايد گفت كه از رأس تا قاعده در  وزارت  معارف طي هفده سال گذشته دزدان، سارقان و مُخبران  پاكستانى، ايرانى و مزدوران سيا و آي اس آي يكى پى ديگرى منتصب شده اند. این مزدوران مرتجع استعمار به طور عمدی تمام سيستم و ميتود درسى معارف كشور را برای فرزندان توده ها فاسد و ناكارآمد ساخته اند. در تحت حاکمیت استعمار و ادارۀ مستعمراتی، سیستم آموزش و پرورش در کشور طبقاتی شده و معیار های دوگانه در مورد مکاتب دولتی و مکاتب خصوصی وجود دارد. فرزندان مافیای قدرت اکثراً در خارجه تحصیل می کنند و یا در داخل کشور در مکاتب خصوصی و دانشگاه امریکائی زیر تربیت گرفته شده و برای وطن فروشی آموزش می بینند. نسل جوان امروز مردم این مالکان فردا هاى كشور را با مديريت  ناسالم خود، اين خودفروختگان و مافیای قدرت  استفاده جو از رئیس تا قاعده، از وزير تا مدير همه بر حسب فرمان بيگانگان  مديرت كرده و مى كنند.
اين گمشتان بى آزرم استعمار با غارت بودجۀ علمى و آموزشى ما نسل جوان محتاج افغانستان را از تمام حقوق آموزشى شان بى بهره ساخته و  نمى گذارند تا فرزندان زحمتکشان مدارج ترقی علمی را بپیمایند و با کسب آگاهی و وجدان علمی همراه با تعهد ملی و اجتماعی به سرنوشت خلق ستمدیده، آینده ساز کشور شوند.  مسؤولان غارتگر، بی احساس و بی وجدان وزارت معارف این دولت ساختۀ دست استعمار دست به چپاول و فساد مى زنند، از كتب درسى، مواد درسى، ميز و چوكى، از معاش و حقوق معلمان خيالى، از بودجه ساختمان هاى مكاتب میليارد ها افغانى را به جيب مى زنند، طفلان معصوم و پا برهنۀ ما به روى خاك در فضای باز بدون در و پیکر تجمع مى كنند و به نام گويا مكتب و مدرسه مشغول درس خواندن اند؟! چه درسی؟ همه روزه از دستگاه هاى تبليغاتى امپريالست ها آمار و ارقامى بالا را از وجود ساختمان هاى مجلل مکاتب در رسانه های وابسته تبليغ  و ذهنيت خلق ما را مغشوش مى كنند. در حالي كه مسؤولان حلقه به گوش از لحاظ کیفیت تدريس و روش درسى به شاگردان و آموزش و پرورش اصلاً نگاه و توجه ندارند. 
در قياس به مكاتب دولتی متعلق به" وزرات معارف " رژیم مزدور، مدارس و مكاتب سلفى ها و وهابيت، مدارس و مراجع آخنديزم ايران ( مكتب ديوبند و قم) رشد بيشتر يافته است. گماشتگان و دست اندر كاران نظام فرتوت " آن هائي كه سال ها است به نان و پول بيگانگان چاق و چله شده اند، به صفت مدرس و آخند و مولوى از آدرس مكاتب ديوبوند و قم و كشور هاى متجاوز و مغرض چون سعودى،  كويت، بحرين، قطر و در كل كشور هاى عربى متحده  به دستور امپرياليسم امریکا كمك هاى بی دريغانه و سخاوتمندانه شان را  براى درهم ريختن  زير ساخت های فرهنگى، اجتماعى و آموزشى مهين ما  و شست و شوی مغزی کودکان و نوجوانان کشور ما انجام مى دهند. آرى سگان و پاسبانان استعمار با  ترفند ها، مكر و فريب مردم ما را مصروف نگهه مي دارند و خود خوش خدمتى شان را به ارباب شان ثابت ساخته اند. ولی اين خباثت را كتمان مى كنند.   امروز بزرگ ترين جانيان را از مكاتب به نام داعش و طالب، به نام دين و مذهب چوچه كشى كرده و توله سگان را براى کشتن خلق ما و تكه پاره كردن اطفال جوانان و نوجوانان ما دستار بندى و به جان خلق بي دفاع و اطفال و نوجوانان جوانان ما مى فرستند. عاملان  چنین جنايات هولناك را در همين چند روز پيش در جواديۀ هرات و ميرزا اولنگ سرپل از دارالانتحار ( مسجد و يا به اصطلاح دارالعلوم هرات ) شاهديم كه به نام عالم دين سه تبهكار دستگير شدند. ولى نظام غلام شاهى بدون محاكمۀ این تروریست ها  در خاموشى و بى پاسخى به خانواده هاى قربانیان و مردم عزيز ما، مهر سكوت را بر لب زده است.  ارائه و مرور ارقام و احصائيۀ اين مدارس، از حوصلۀ هر فرد افغان بيرون است. 
مرگ و نفرين بر اين جنايتكاران فسادگستر و رشوه خوار از فاروق وردك تا آخرين وزير، از مديران معارف ولايات تا رؤساى رشوه خوار معارف در ولسوالى ها كه فرزندان اين وطن را جلو روى خود تكه پاره و نابود مى كنند.    
حال به ارقام و احصائيه از كل معاررف كشور پرداخته و آن را عیناً از اخبار و نشرات رسانه هاى وابستۀ نظام غلام شاهى پيشكش مهين دوستان و آزاديخواهان كشور خود مى كنيم: 
گزارش وزرات معارف دولت مزدور ارگ پوشالیان، مجموعۀ شاگردان مكاتب را ٨/٨٦٨/١٣٢ نفر كه منجمله ٣/٤١٨٨٨٧ تن شاگردان دختر هستند و تعداد مجموع شاگردان  كورس هاى سوادآموزى را به ۴١٧/٨٠٨ نفر و تعداد كل فارغ التحصيلان مكاتب را به ٢۴٣/٠۴٣ نفر و منجمله ٧٧/٩٠٩ تن دختران قلمداد كرده است. 
در مجموع در سال تعليمى ١٣٩٦ ش به تعداد ١٨٧ هزار فارغ التحصيل كه در كانكور ثبت نام كرده اند، صرف ٦٠ هزا ر شان به مراكز آموزشى عالى دولتى و سى و يك هزار شاگرد در مراكز نيمه عالى دولتى راه يافتند و نود شش هزار فارغ التحصيل و جوان كشور ما بى سرنوشت و محروم از تحصيلات عالى سر و سر گردان اند.  در نتیجۀ سیاست ضد ملی و ضد مردمی رژیم مزدور و غارتگر و سلطۀ همه جانبۀ اسارتبار اشغالگران در کشور، اين محصلان بايد با پرداخت پول هاى هنگفت شامل پوهنتون هاى خصوصى شوند كه اكثريت شان را  فرزندان ناتوان زحمكشان و محروم جامعه تشكيل مى دهد.  با كمال بدبختى اين جوانان نیازمند ما براى ادامه تحصيل پولى نداشته و محروم از حق تحصيل مى شوند. 
تعداد كل محصلان  در سال  ١٣٩۵ش در مجموع به ٣٤٢٠٤٣ نفر مي رسید كه از جمله تعداد ٧٧٩٠٩ نفر شان را دختران تشكيل مى داد. 
حال اگر  صحيفه سياه نظام غلام شاهى را ورق زنيم و آمار و ارقام فارغ التحصيلان پوهنتون هاى كل كشور را كه سالانه از ٣٢ دانشگاه دولتى و ٨٢  پوهنتون خصوصى پنجاه هزار و اضافه تر از آن فارغ مى شوند، را ملاحظه کنيم، به اين نتيجه مى رسيم كه جوانان فارغ التحصيل همه وقته غرض كاريابى در  پشت  دروازه های بسته دفتر و ديوان دارالفساد نظام فاسد بلاوقفه  سرگردانند و يا هم يك فورم كاريابى را دريافت و خانه پرى مى كنند و مأيوسانه بدون نتيجه به خانه برمى گردند. اين جوانان پراستعداد  با به دست داشتن  شانزده سال و اضافه تر از آن دورۀ تعلیمی و تحصیلی كه  با زحمات به دست مى آوردند، حتى در پست هاى پائينى دولتى بدون رشوت و شناخت مقرر نمى شوند، و با موانع و مشکلات عدیدۀ كاريابى  در دوائر دولتى و عدم استخدام شان مواجه اند.  قرار اظهار برخی از اين فارغان، سى بار هم فورمۀ كاريابى از دارالفساد هاى دولت پوشالى را اخذ و به اميد استخدام شان خانه پرى كرده اند،  ولى بدون پاسخ مثبت، سرگردان اند و ناچار دست به آتش زدن اسناد تحصليى خويش مى زنند و به اجبار ترک وطن و خانه و كاشانۀ خود مى كنند. چنین است وضع دردناک و اسف انگیز جوانان و نوجوانان مردم كشور ما در تحت سلطۀ جابر و تاراجگر امپریالیسم اشغالگر و شرکای دزدی آن در ارگ کابل. 
مرگ و نفرين بر اين وطن فروشان و دزدان سرمایه های مادی و معنوی کشور!   
هم وطنان عزيز! مبارزان آگاه! و تمام فرزندان صديق و انقلابى وطن! امروز فرزندان معصوم کشور تان به خاطر امرار حيات شان در زير فشار چند جانبۀ استعمار، ميرغضبان جهادى و طالبى و حكومت مافیائی خیانت ملی جان مي دهند. فردا هاى كشور بدون اين فرزندان شكوفا نخواهد شد. بيائيد براى نجات بهترين نونهالان كشور از چنگال هیولای استعمار، کرگسان جهادی و طالبى و چهل دزدان نظام غلام شاهى؛ دست يگديگر را فشار دهيم و براى نجات وطن  و اطفال نيازمند دیار خود، براى آزادى كشور متحدانه با تدارک نبرد خلق به ميدان كارزار مبارزاتى آگاهانه وارد عمل شویم، تا باشد  دشمنان خلق افغانستان را از وطن بيرون رانده باشيم و بر ویرانه های امپریالیسم و ارتجاع مزدور، افغانستانی آزاد، دموکراتیک و پیشرو بهره مند از آخرین دستآورد های علمی، تکنولوژیک و رفاهی را به دستان خود اعمار کنیم.
زنده باد آزادى!
زنده باد نونهالان بیشۀ مردمی، این آينده سازان كشور ما!  
پيروز باد مبارزۀ خلق ما عليه دشمنان انسانيت، در رأس آن امپرياليسم امريكا!