فـــریـــدون کاوه و پــایــنــده پــایــمــرد
۱۵ نــومــبــر ۲۰۲۱



عـلـیـه اخـلاق ضـد انـقـلابی
(۱)

"کلیه تئوری های اخلاقی تا کنونی، سرانجام نتیجۀ شرایط اجتماعی ــ اقتصادی همان مرحله است. همان طوری که جامعه تا به امروز بر اساس تضاد طبقاتی در حرکت بوده؛ همان طور هم اخلاق، اخلاق طبقاتی بوده و یا تسلط و منافع طبقات حاکمه را توجیه کرده و یا این که هنگامی که طبقۀ تحت ستم به اندازۀ کافی قوی بوده، نارضایتی علیه این تسلط و منافع آیندۀ زحمتکشان را نمایندگی کرده است ."

«ف. انگلس»

۱ ــ اخـلاق انـقـلابـی:
هر چند در اجتماع بشری عناصر و ارزش هائی معینی به مثابۀ هنجار های مشترک اخلاقی میان طبقات و اقشار اجتماعی مطرح است، اما هنجار های اخلاقی در یک جامعۀ منقسم به حاکم و محکوم، ستمگر و ستمکش، در جنب سائر اشکال شعور اجتماعی، در شکل یکی از مؤلفۀ های یک کلیت همگون شامل نگرش فکری، مشی سیاسی، ابزار مبارزاتی و غایت آرمانی، منبعث از هستی اجتماعی طبقات و اقشار اجتماعی است. این موازین و یا "تئوری های اخلاقی" هماهنگ با موضع و منافع طبقاتی، در پیوند نزدیک با مبارزۀ طبقاتی و در جوامع تحت ستم امپریالیسم با کنش استعماری و رزم ضد استعماری قرار دارد و به قول انگلس، این "تسلط و منافع" متضاد فوق اعم از طبقاتی و استعماری ــ ضد استعماری را در شرایط اجتماعی ــ اقتصادی معین، توجیه می کند.
با عطف توجه به منافع متضاد و وجود واقعیت های متضاد اجتماعی ــ تاریخی در متن نسج اجتماعی، دو روند و گرایش متضاد اجتماعی ــ تاریخی در جامعه وجود دارد: یکی گرایش مسلط و غالب محافظه کار و رو به گذشته و دیگری روند غیرمسلطِ رویندۀ رو به جلو. متناسب با این مواضع متضاد اجتماعی ــ تاریخی در نسج اجتماع، دو روند فکری، دو فلسفه و دو ایدئولوژی، هر یکی در پیوند معین با وسائل تولید و پراتیک تولیدی و پراتیک مبارزۀ طبقاتی ــ کنش استعماری/ضد استعماری؛ نیز در عرصۀ نبرد ایدئولوژیک به مصاف هم می روند و بخشی  از مبارزۀ طبقاتی  و کنش و واکنش استعماری/ضد استعماری را می سازند.
وقوف محکومان و ستمکشان بر وجود عینی این واقعیت های متضاد اجتماعی ــ تاریخی و پی بردن به رسالت تاریخی پیشتازان و ستمکشان جامعه و چگونگی و ابزار آن، رسالت ایدئولوژی یا همان اندیشۀ انقلابی است. پراتیک انقلابی به مثابۀ عامل ذهنی حدوث دگرگونی انقلابی، وسیله ایست که اندیشۀ مبشر تغییر یا همان آگاهی طبقاتی را با آرمان اجتماعی وصل می کند. اخلاق انقلابی که مجموعۀ هنجار ها و سجایای اخلاقی انسان نوین را در خود نهفته دارد، به مثابۀ مؤلفۀ یک سیستم نظام مند فکری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی رسالتش، توجیه شورش و اعتراض و بحق خواندن آن علیه سلطۀ ستمگران و مطرح کردن مصالح آتی و دورنمای مارش تاریخی ستمکشان است.
بنیادی ترین رکن اخلاق انقلابی در دنیای انقلاب و تشکلات انقلابی که ابزار چنین انقلابی اند، کلکتویسم یا جمعگرائی است و در برابر اندیویدوآلیسم یا فردگرائی منحط خرده بورژوائی/ بورژوائی و  مظاهر چند گانۀ ایدئولوژیک لیبرالیسم در سبک کار تشکیلات و عملکرد و لاقیدی افراد تشکیلاتی، قرار دارد. اساسی ترین رکن اخلاق پیشرو انقلابی همانا " این است که فرد همۀ هستی خود را در راه مردم، انقلاب و سازمان انقلابی خود وقف کند و آمادگی داشته باشد در تحت هر شرایطی زندگی خود را در خدمت مردم، پیشرفت انقلاب و استحکام سازمان قرار دهد"؛ در روند پر از فراز و فرود مبارزۀ جمعی همواره به خلق، به جمع و سرنوشت جمعی بیندیشد و پیشرفت موجوار و پیوستۀ انقلاب اجتماعی و مبارزۀ رهائیبخش توأم با ارتقای سطح آگاهی، پالایش فکری و کسب سجایای نوین توسط انقلابیون و توده ها؛ مشغلۀ اساسی هر فرد انقلابی باشد. فقط در چنین صورتی است که اخلاق انقلابی به مثابۀ عامل ذهنی می تواند نقش خود را در اتصال ایدئولوژی انقلابی با آرمان انقلابی و وحدت تئوری انقلابی با پراتیک انقلابی ایفاء کرده و در امر حدوث تغییرات انقلابی و آفرینش ارزش های نوین و متعالی  در عرصه های روبنائی و زیربنائی مدد رساند و انقلاب را به جلو سوق دهد و افق روشن فردای تابناک زیر درفش آزادی را به روی ستمکشان در بند ستم و استثمار بگشاید.
نیروی خلاق فرد مبارز ملهم از اخلاق انقلابی، در وحدت تئوری و عمل انقلابی تبارز یافته و در زندگی روزمره و پراتیک اجتماعی بازتاب خود را ارائه می دارد، چنان چه به گفتۀ صدر مائو تسه دون:"در جامعۀ طبقاتی هر فرد به مثابۀ عضوی از یک طبقۀ معین زندگی می کند و هیچ فکر و اندیشه  ای  نیست که بر آن مُهر طبقاتی نخورده باشد".
افراد و تشکل های انقلابی بابت تحقق آرمان های انقلابی، مبارزۀ متشکل علیه ارتجاع و امپریالیسم را با بسیج توده ها، اتکاء به نیروی لایزال آنها و ارتقای سطح فکری توده های رنج و کار به زیر درفش فکری اندیشۀ حاکم و ناظر بر این مبارزۀ دوران ساز، تدارک دیده و سازماندهی می کنند. لذا، اخلاق فرد مبارز به حیث عنصری از یک چوب بست کلی در روند این کارزار سهمگین تاریخی، از آگاهی علمی و باورمندی وی بدان برخاسته و تمامی گفتار، سلوکیات و کردار فرد مبارز از فامیل تا رابطه با همکاران و هم اندیشان در کل اجتماع و در جریان رهنوردی به سوی آرمان مطروحه بازتاب خود را ارائه می دارد.
در مجموع مبارزان انقلابی کشور ما که صادقانه و پاکبازانه قدم در راه انقلابی گذاشتند و اندر این راه برای تبدیل شدن به انسان های تراز نوین جمعگرا، فداکار، پیشتاز و اندیشه به خلق، ایدئولوژی و سلوکیات ویژۀ خرده مالکان را از اندیشه، روش و منش خویش زدودند. تبارز بیرونی این ویژگی های مبارزاتی افراد مبارز در میان توده ها و در کلیت جامعه چنین بود که مبارزان و انقلابیون کشور ما در دوران های مبارزات بورژوا دموکراتیک تراز کهن و نوین از مشروطه خواهان اول، دوم و سوم مثل مولوی واصف قندهاری، عثمان خان پروانی، محمودی، سرور جویا، و پس از آنان یاری ها، محمودی ها، مجید، "رهبر"، سرمد، شریف، جرأت، پویا، بهمن، رستاخیز، میرویس، فیض احمد، مینا و هزاران راست قامت جاودانۀ بنام و گمنام مسیرت انقلابی و آزادیخواهی کشور... که حتی بنا به اذعان دشمنان طبقاتی، فکری و ملی ما، با همین سجایای عالی و ویژگی های کیفیتاً متشخص انسان پیشتاز، آرمانخواه، ایثارگر و نوین هر مرحلۀ مبارزاتی، شناخته شده و تشخص یافته اند. چنان چه در نبرد آزادیبخش مردم به پا خاستۀ ما علیه سوسیال امپریالیسم اشغالگر روسی و مزدوران بومی آن، بسیاری از تنظیم های اخوانی از برخورد و سلوکیات افراد انقلابی می فهمیدند که روش این فرد به اصطلاح خود شان مربوط به نیرو های انقلابی است. هر چند بودند بسا از افرادی که عضویت "س. ج. م" و "جریان شعلۀ جاوید" را نداشتند، اما به "اندیشۀ پیشرو عصر" اعتقاد و باورمندی راسخ بر بنیاد آگاهی داشتند. با همین تعلق فکری و سجایا و سلوکیات این افراد و هکذا طرز ارائۀ راه حل مشکلات توسط آنان، بر پایۀ حدث و گمان و قرینه سازی، بر ایشان همان نسبت داده می شد.
کلیت عملکرد و فعالیت های انقلابی فرد مبارز بر پایۀ آموزش تئوریک ــ تجربی فراگرفته استوار بوده و از چشمه سار زلال موازین اخلاق انقلابی طبقات فرودست جامعه و اخلاق نوین "انسان فردا" آب خورده و از یگانگی غایت آرمانی برخوردار است. از همین رو است که کردار، اخلاقیات، طرز زندگی و اعتقادات راهیان راه انقلابی به سوی آرمان مشترک ــ ایجاد جامعۀ نوین فردا ــ در سطح کشور ها و حتی قاره ها، در مجموع با یکدیگر منطبق می باشد.
این بود تبیین فشرده ای از اندیشه و آرمان انقلابی و نقش و جایگاه اخلاق انقلابی در آن میان در روند  طولانی توأم با پیروزی و شکست و فراز و فرود مبارزۀ انقلابی در راستای حدوث دگرگونی های کیفی و ریشه ئی در مناسبات کهن تولیدی و امر دشوار، ولی افتخار آمیز اِعمار جامعۀ نوین بر ویرانۀ آن.

* * *

۲ ــ اخـلاق ضـد انـقـلابـی:
جامعۀ بشری از زمان پرداختن و درگیر شدن انسان به درون ستیزی به جای مهار طبیعت سرکش، بر اساس تضاد طبقاتی در حرکت بوده و در برابر اندیشه، اخلاق و آرمان انقلابی؛ اندیشه، اخلاق و ایده آل های ضد انقلابی  بنا بر نیاز تاریخی دارندگان قدرت اقتصادی، سیاسی و سیطرۀ فرهنگی ــ ایدئولوژیک، عرض اندام کرده و بازتاب آن در عرصۀ ایدئولوژیک در جنگ و تقابل اندیشه های متضاد متبارز می شود. اندیشۀ ضد انقلابی از پایگاه طبقاتی ارتجاعی و امپریالیستی با کاراکتر قهقرائی و یا محافظه کارانه رسالت دارد که از گذشته و حال در برابر آینده، از حالت درجا زدگی در برابر جنبش و از ایستائی در برابر پویائی دفاع کرده و توأم با سائر عناصر روبنائی و ابزار تحمیق و سرکوب، شرایط تداوم ستمگری فرادستان و ستمکشی و بی حقوقی فرودستان را به طور مستمر بازتولید کند.
اخلاق ضد انقلابی میان ستمگران، استثمار گران و ورشکستگان ضد انقلابی مشترک است و در مجموع از ایستائی در برابر پویائی و ارتجاع در برابر انقلاب به دفاع می پردازد. این اخلاق ضد انقلابی ستمگران، استثمارگران و تسلیم شدگانی که به نفع استعمار و ارتجاع گذشت تاریخی و ترک سنگر کرده اند، نیز به مثابۀ رکنی از این چوب بست، رسالت دارد تا تسلط و منافع طبقات حاکمه، ستمگری فرادستان و ستمکشی فرودستان، ایستائی در برابر پویائی و تلاش سیستماتیک برای استمرار شرایط آن را، همراه با روش ها و ابزار تحمیق و سرکوب و وضعیت ولو ناهنجار مسلط و واقعیت فاسد کنونی را تقدیس و توجیه کند.
از آغاز تقسیم جامعه به طبقات حاکم و محکوم تا این زمان، تقابل میان اندیشه های متضاد انقلابی و ضد انقلابی و به سیاق آن، میان موازین اخلاقی پیشرو نیرو های انقلابی و بالندۀ تاریخ و ارزش ها و هنجار های پوسیدۀ ستمگران مرتجع و محافظه کار و موازین ضد انقلابیی که ستم، استثمار، غارت، ارتداد، سجود، بیراهه روی از مسیرت انقلابی، مسخ و انحراف  ایدئولوژیک، تسلیم طلبی ملی و طبقاتی، خیانت ملی و تاریخی، اپورتونیسم، معامله گری، رفیق فروشی و زراندوزی  را توجیه می کند؛ در عرصه های نبرد ایدئولوژیک و تقابل اخلاقی، به مثابۀ یکی از سه شکل مبارزۀ طبقاتی (اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک) میان طبقات حاکم و محکوم، میان تسلیم شدگان و شورشگران و میان منادیان آزادی و انقیاد، در جریان بوده است.
زوج های متضاد فلسفی و سیاسی "شورش و تسلیم"، انقلاب و ارتجاع"،"آزادی و اسارت"،" صعود و سجود"، "قیام و قعود"،"استبداد و دموکراسی" و "ایستائی و پویائی" تبارزی از ارزش های فکری ــ سیاسی و کنش ها و واکنش ها و اهداف متضادیست که هر یکی در روشنائی اندیشه های طبقاتی و از پایگاه های ارتجاعی، محافظه کار و ضد انقلابی یا پیشرو و انقلابی در راستای ایستائی یا پویائی و اهداف و دورنمای متناسب با این پایه های متعارض اجتماعی، موارد انحرافی تذکر رفته در پاراگراف بالا را یا توجیه و یا تقبیح می کنند.
در این مختصر از میان این زوج های متضاد، تنها تفکر و کنش متعارض "شورش و تسلیم" را به گونۀ تطبیقی و فشرده بررسی کرده و در روشنائی آن، بررسی در مورد زوج های مشابه دیگر را به خوانندگان ارجمند حوالت می دهیم:
همان گونه که شورش و طغیان در برابر ستم، استثمار و تبعیض، سرکوب و غارتگری نیرو های ارتجاعی ــ امپریالیستی رسالت اندیشه های زنجیرگسل انقلابی و آزادیخواه و نیرو های عامل و حامل این اندیشه ها است؛ به همان سیاق اخلاق انقلابی انسان های نوین شورش در برابر مرتجعان را توجیه کرده و خواستار پایان دادن به شرایطی است که ستم، استثمار و سرکوب طبقات حاکمۀ ارتجاعی و امپریالیسم و در مجموع استثمار انسان از انسان را بازتولید می کند. از منظر اخلاق انقلابی استفادۀ معقول از تمامی اشکال، روش ها و ابزار شریفانۀ مبارزاتی برای رهائی ملی و اجتماعی تمام خلق های زحمتکش و تحت ستم گیتی از بند سلطه، ستم و استثمار بورژوازی امپریالیستی و سائر طبقات استثمارگر، توجیه پذیر است. با همین دورنمای بری از ستم و استثمار و امپریالیسم و ارتجاع، هم وحدت طبقاتی زحمتکشان در مقیاس کشوری و فراملی مطرح شده و هم اندیشه ها، روش ها و ارزش های  میهن پرستانه و انترناسیونالیستی جایگاه رفیعی یافته و جمع گرائی و اندیشه به خلق برای تضمین پیشروی انقلاب، رکن اساسی آن را می سازد.
بعکس، تسلیم و رضا در برابر ستم، استثمار و تبعیض، سرکوب و غارتگری نیرو های ارتجاعی ــ امپریالیستی و تحمیق معنوی توده های رنج و کار، رسالت ایدئولوژی های ضد انقلابی و نیرو های ارتجاعی عامل و حامل این ایدئولوژی ها است؛ به همان سیاق اخلاق ضد انقلابی نیرو های میرندۀ تاریخ و کلیه منحرفان از مسیرت انقلاب و آزادیخواهی همۀ اشکال و ابزار تعدی، تجاوز، تحمیق، سکوت و رضا در برابر اِجحاف، ستم و بهره کشی و غارت منابع خلق ها را توجیه کرده و در خدمت شرایطی است که ستمگری، بهره کشی و سرکوبگری و تاراجگری طبقات حاکمۀ ارتجاعی و امپریالیسم و در مجموع استثمار انسان از انسان را بازتولید می کند. از منظر اخلاق ضد انقلابی مرتجعان و ضد انقلابیون، هدف وسیله را توجیه می کند و کلیه وسائل و روش های غیر شریفانه از قبیل مانع تراشی، تخریب، سبوتاژ، ترور و... که در خدمت اهداف غیر شریفانه اند، قابل توجیه بوده و کاربرد آن از منظر اخلاق ضد انقلابی مرتجعان و منحرفان مانعی ندارد. در نتیجه، استفادۀ از تمامی اشکال، روش ها و ابزار غیر شریفانۀ مبارزاتی برای تداوم ستمکشی ملی و اجتماعی تمام خلق های زحمتکش و تحت ستم گیتی همراه با ستم و استثمار بورژوازی امپریالیستی و سائر طبقات استثمارگر  و سرکوب خونین، تخریب و بدنام سازی ذوات و  حرکت های انقلابی و آزادیخواهانه توجیه پذیر است.
ادامه در بخش دوم