هو شی مینه ــ تایپ و ارسال: طارق
۲۵ جولای ۲۰۱۷



(۲)در بارۀ اخلاق انقلابی

قسمت دوم
هر فرد انقلابی باید به ژرفی دریابد که حزب ما پیشرو ترین و منسجم ترین تشکیلات طبقۀ کارگر و رهبر این طبقه و به طور کلی رهبر زحمتکشان شمرده می شود. هم اینک طبقۀ کارگر ما، هرچند هنوز اندک شمار است، با گذشت هر روز گسترش می یابد؛ در آینده، تعاونی (کئوپراتیف) های کشاورزی در تمام نقاط سازمان خواهد یافت؛ در روستاها از ماشین ها به طور وسیع استفاده خواهد شد و دهقانان، کارگر خواهند گشت؛ روشنفکران با کار یدی به نحو احسن آشنائی خواهند یافت و اختلاف میان کارگران فکری و یدی به تدریج از میان برخواهد خاست؛ و صنایع میهن ما روز به روز پیشرفت خواهد کرد. برین سیاق، شمار کارگران بیش از پیش افزایش خواهد یافت، قدرت آنان فزونی خواهد گرفت و در آینده طبقۀ کارگر بزرگ و افتخارآور می شود. این طبقه، جهان و نیز خود را اصلاح می کند.

فرد انقلابی این نکته را باید به روشنی دریابد و بر پایگاه طبقۀ کارگر با استواری اتکاء ورزد تا برین مبنا بتواند برای سوسیالیسم و کمونیسم، طبقۀ کارگر و تمام زحمتکشان از قعر وجود مبارزه کند.

اخلاق انقلابی ناظر است بر وفاداری مطلق به حزب و مردم.

حزب ما هیچ گونه منافع دیگری مگر منافع طبقۀ کارگر و زحمتکشان را تعقیب نمی کند. بنا بر این، هدف بلافصل حزب، مبارزه برای بنای تدریجی سوسیالیسم در شمال و تجدید وحدت کشور است.

مردم ما تحت رهبری حزب قهرمانانه پیکار کرده اند و سلطه و سیطرۀ استعماری و فئودالی را برانداخته، شمال میهن ما را سر به سر آزاد کرده اند. این موفقیتی عظیم بود. اما انقلاب هنوز یکسر مظفر نکشته است و هدف کنونی حزب همانا مبارزه برای تجدید وحدت ملی است تا از این گذر ویتنامی صلح آمیز، یک پارچه، مستقل، دموکراتیک و کامگار بنا کند و استثمار فرد از فرد را در سرتاسر کشور براندازد و جامعه ئی نو آگنده از سعادت و وفور برای همگان بنا کند.

با این حال، صنایع ما هنوز عقبمانده است. در سایۀ کمک های بی  دریغ کشورهای برادر، پیش از همه اتحاد شوروی و چین، صنایع گسترش می یابد. کارگران ما، در تلاش خویش برای موفقیت همگان باید با یک دیگر هم چشمی کنند و بکوشند بیش از گذشته و سریعتر و بهتر و از حیث اقتصادی با صرفه تر تولید کنند، انضباط کاری را مرعی دارند و در مدیریت اقدام های مهم خویش فعالانه شرکت جویند: در برابر اسراف و حیف و میل باید ایستادگی کرد و کادرهای ما باید به راستی ساعی، صرفه جو، صادق و راست کردار باشند و در امر کار به کارگران بپیوندند.

زمین به دهقانان ما داده شده و زندگی آنان تا اندازه ئی بهتر گشته است. اما وجه تولید هنوز پراگنده و پس افتاده است؛ به همین علت محصولات هنوز افزایش چندانی نیافته و اوضاع زندگی بهبودی اندکی یافته است. جنبش برپائی تیم های مبادلۀ کار و تعاونی ها در روستاهای ما باید به گستردگی و استواری به پیش سوق داده شوند تا برین پایه در تولید افزایش ثابتی پدید آید؛ تنها در این صورت است که دهقانان ما می توانند از تنگدستی برهند و مشاهده کنند که اوضاع زندگی شان بهبودی یافته است.

پس، اخلاقی انقلابی، تلاش برای رسیدن به هدف حزب و خدمتگزاری صادقانه به طبقۀ کارگر و زحمتکشان را مشتمل می گردد و هماره بر بی تزلزلی اتکاء دارد.

بیشترین اعضای حزب و اتحادیۀ جوانان کارگر و اکثر کادرها از این خط متابعت کرده اند، اما بعضی از آنان چنین نکرده اند. اینان به خطا چنین می انگارند که حال که استعمارگران و فئودال ها در شمال کار شان یکسره شده، انقلاب قرین توفیق گشته است. از همین روی است که رخصت می دهند فردگرائی در وجود شان جولان دهد، در طلب تمتع و استراحت برمی آیند و میل دارند به جای این که وظائف محوله از طرف تشکیلات خویش را انجام دهند، سرخود کار ها را رفع و رجوع کنند. مناصب عالی طلب می کنند، لکن از مسؤوولیت ها طفره می روند. رزمندگی و کارمایۀ ( انرژی ) آنان اندک اندک نقصان می گیرد و برهمین روال شجاعت انقلابی و فضائل اصیل ایشان. از یاد می برند که ملاک عمدۀ یک انقلابی عزم قاطع او است در مبارزۀ سراسر عمر برای حزب و انقلاب.

بدین نکته باید التفات کرد که موفقیت هائی که تا کنون کسب کرده ایم، تنها گام های نخستین است در جاده ئی هزار فرسنگی. فراتر باید پیش رفت، انقلاب باید بالندگی بیشتری یابد؛ گر نه، واگشت خواهیم زد و همین پیروزی هائی که به دست آورده ایم، یک پارچه و گسترش یابنده نتواند شد.

برای پیشروی بهسوی سوسیالیسم باید مبارزه ئی درازمدت و دشوار را پی گیریم. افراد انقلابی باید داشت چرا که دشمنان هنوز در تقلایند و با انقلاب سر ستیز دارند.

سه قماش دشمن وجود دارد :
سرمایه داری و امپریالیسم دشمنان بس خطرناکی اند.

نیز عادات و سنت های واپس مانده خصمان کبیری شمرده می شوند: این گونه عادات و سنن از ترقی انقلاب موذیانه جلو می گیرند. با این حال، نمی توان آن ها را سرکوبید، در عوض باید بر آن بود که سنت ها و عادات را با احتیاط و به مداومت و در دوره ای درازمدت اصلاح کرد و از بار گرانجانی آن ها کاست.

خصم سوم، فردگرائی و ذهنیت خرده بورژوائی است که در هر یک از ما دزدکی کمین کرده و در انتظار مجالی نشسته است – ناکامی یا کامیابی – تا سرکی بکشد. فردگرائی متحد دو مقولۀ پیش گفته است.

بدین سان اخلاق انقلابی، در هر وضعی، مبتنی است بر مبارزۀ قاطعانه علیه تمام دشمنان، حفظ هشیاری خود، آمادگی برای نبرد و اجتناب از تسلیم و کرنش. تنها با اتکاء به تحقق این اصول می توان خصم را منهزم کرد و وظایف انقلابی خود را به تمام عملی ساخت.

حزب ما به واسطۀ خط مشی درست و رهبری یک پارچۀ خود می تواند طبقۀ کارگر و تمام خلق را به سوی سوسیالیسم رهبری کند. این رهبری یک پارچه از وحدت نظر و عمل تمام اعضای حزب بر می جوشد.

ما بدون این وحدت، به  "ارکستری می مانیم که در آن دنبک برای خود می زنند و کرنا ها نغمه ئی دگر ساز می کنند".  بر این سیاق ناممکن است که بتوانیم توده ها را رهبری و انقلاب را ساز کنیم.

گفتار و عمل اعضای حزب تأثیر گسترده ئی بر توده ها و انقلاب بر جای می نهند. محض نمونه: خط مشی کنونی حزب و  دولت ما در این نکته است که تیم های مبادلۀ کار و تعاونی ها را به طور فراگیر و فشرده سازمان دهد تا از این گذر تشریک مساعی کشاورزی صورت پذیرد. اما شماری از اعضای حزب و اتحادیۀ جوانان کارگر به آن نپیوسته اند، یا اگر پیوسته باشند در بنا و استحکام آن فعالانه شرکت نمی کنند. این امر همان فردگرائی است که موجب شده است که دسته ئی از رفقا هر کاری که دلشان بخواهد، انجام دهند و راهی سوای راه تشکیلات و انضباط حزبی را پیش گیرند. اعمال آنان، گیرم به عمد یا به سهو، به حیثیت و اعتبار حزب لطمه می زند و از کار آن جلوگیری می کند و پیشروی را مانع می شود.

تمام خط مشی ها و قطعنامه های حزب خدمت به منافع خلق را وجهۀ نظر دارد. بنا بر این، برای یک عضو حزب اخلاق انقلابی مبتنی است بر اجرای قاطع آن ها، گیریم هر قدر دشوار، و سرمشق بودن برای توده ها.

هر عضو حزب باید در قبال خلق و حزب حس مسؤولیت خود را اعتلاء بخشد. علیه فردگرائی باید موضع بگیرد و در برابر آن باید قاطعانه بستیزد.

حزب ما منافع مشترک طبقۀ کارگر و تمام زحمتکشان را باز می نمایاند، نه منافع خصوصی گروهی یا فردی را. این نکته را همه می دانند.

طبقۀ کارگر نه تنها برای آزادی خود، بلکه برای رهائی نوع بشر نیز از ستمگری و بهره کشی مبارزه می کند. بنابر این، منافع کارگران و مردم یکی است.

عضو حزب، به نام حزب نمایندگی منافع طبقۀ کارگر و زحمتکشان را بر عهده دارد. از همین روی منافع شخص او در درون منافع حزب و طبقه، و نه بیرون از آن قرار دارد. توفیق و پیروزی حزب و طبقه همانا توفیق و پیروزی مبارزان است. هیچ فردی جدا از حزب و طبقه، هر قدر که با استعداد باشد، به هیچ چیز دست نخواهد یافت.

اخلاق انقلابی ، برای یک عضو حزب ناظر است برین که منافع حزب را، در هر مقتضیاتی، بالاتر از هر چیز دیگر قرار دهد. اگر منافع حزبی با منافع فردی در تضاد باشد ، این یکی باید راه را مطلقاً برای آن یکی باز کند .

ادامه دارد