سیا وش آزاد
۱۸ مارچ ۲۰۱۷



تواب ها در افغانستان کی ها اند؟

واژۀ توصیفی تواب به معنی پشیمان، نادم و توبه کننده از اسم مصدر «تـــوبـــه» به مفهوم پشیمانی، ندامت، بازگشتن از گناه و وعدۀ عدم تکرار چیزی؛ در فرهنگ سیاسی به افرادی گفته می شود که به هر دلیلی از راه و رسم سیاسی و مبارزاتی برگشته و به عدم تکرار و یا تداوم آن رسیده اند. هرچند این صفت در مورد پیروان از راه برگشتۀ کلیه مرام ها، مکتب ها و مسلک ها کاربرد عام دارد، ولی در این مختصر تحت عنوان تواب ها، افراد نادم قبلاً منسوب به تشکل های جنبش انقلابی افغانستان مورد نظر اند که از سلک و مرام انقلابی برگشته و به خیل توابان پیوسته اند.
این ها آن عده از افرادی اند که مدتی را در جریان دموکراتیک نوین، گروه ها و سازمان های انقلابی در گذشته بنابر جو و فضای مساعد آن زمان سپری نموده و پس از گذشت زمانی، با رسالت و راه و رسم انقلابی وداع گفته اند.
تحت نام توابان، طیف و سیعی از افراد نادم چپ جا می گیرند، اما تمامی آن ها از نگاه تفکر و کارکرد بعدی، در یک ردیف قرار نمی گیرند و صفت تواب واژۀ توصیفی شاملی نیست تا مجموعۀ این تفکر و عملکرد انحرافی رده های این طبف را برتابد. در سرزمین (غرقه در خون ما) که سازمان های مختلف سیاسی فعالیت و مبارزه داشتند. هر شخصی که ادعای دردمندی و رسالتمندی در قبال اوضاع نابسامان کشور و وضع ابتر توده های ستمدیدۀ خلق داشت، بنا به خواست، علاقۀ فکری و شم سیاسی خویش؛ به این سازمان ها پیوسته بود. تعداد کثیری از این مبارزان تا پای جان بالای آرمان های خود استوار استاده و اندر این راه نیز جان های شرین خود را از دست دادند . جمع کثیری از این روندگان طریقت انقلاب تا هم اکنون در راه تحقق آرمان ها و باور های خود با پیگیری مبارزه می کنند.
تحت عنوان توابان، رده هائی از عناصر وداع کرده با مبارزۀ انقلابی در کشور و بیرون از آن وجود دارند که همگی از نگاه موضع، تفکر و عملکرد جاری شان در یک ردیف قرار نمی گیرند. کلمۀ تواب به جز از یک صفت مشترک همه، یعنی پشت کردن با مبارزه، بقیه مواضع فکری و عملی این گروه های تواب منحرف را بازتاب نمی دهد. بناءً، در این مختصر، با طرح مسأله و جدا کردن رده هائی از توابان جنبش چپ کشور، شرح مبسوط موضوع را می گذارم به فرصتی دیگر و قلمی دیگر.
ــ تعداد زیادی از عناصر تواب، پس از وداع با داعیۀ انقلابی، به زندگی غیرمبارزاتی رو آورده و بنا به موقف طبقاتی خرده بورژوائی شان، در داخل کشور با فروش نیروی کار شان به عنوان زحمتکشان غیرپرولتری، زنده اند. در این دسته آن عده از تواب هائی نیز شامل هستند که مدت زمانی از سابقه خوب مبارزاتی در داخل کشور برخوردار بوده اند و پس از شکست ها و ضربت پذیری های وارده از طرف ارتجاع و استعمار، از کشور رخت سفر به خارج بسته اند. این عده با رسیدن به کشور های غربی بهشت گم شدۀ خود را یافته و به آرمان های گذشته خویش پشت نموده و کاری به انقلاب و اعتقادات گذشتۀ خود ندارند .
ــ عده ای از چپ های دیروز ولی توابان منحرف امروز، با مسخ کامل ایدئولوژیک، آرمان های انقلابی ای را که روزگاری به آن موقتاً دل بسته بودند، از موضع ایدئولوژی استعماری ــ ارتجاعی مورد هتاکی آشکار قرار داده، آن را نادرست قلمداد نموده و خود را در خدمت منافع امپریالیسم و رژیم مرتجع مزدور استعمار قرار دادند. این عده تواب منحرف از همین موضع فکری نوین، دشمنی آشکار شان را با اندیشه های رهائی بخش انسان تحت ستم و استثمار، اعلام داشته و در نهایت در صف دشمنان قسم خوردۀ مردم افغانستان یعنی اشغالگران و مزدوران بومی شان اخذ موقعیت کردند. از داشتن افکار گذشته خویش ندامت کشیدند واز مبارزه توبه نمودند.
ــ دستۀ معدود دیگر آن توابانی اند که از لحاظ فکری دمدمی مزاج و ناپخته که اعتقاد راسخ به آرمان های خود نداشتند. این قماش افراد پس از شکست های وارده و تغییر اوضاع جهانی به نفع ارتجاع ــ استعمار و طولانی شدن سلطۀ آن ها، به یاس و دلمردگی دچار گردیدند و به باور ها و ایده آل های ادعائی خود پشت کردند. در این ردیف افرادی هم بودند که با مسخ فکری خویش، سر از گریبان استعمار کشیده و با تاخت و تاز به ارزش ها و ایدآل های قبلی خویش، آن را کهنه، کلاسیک و مندرس نامیدند. این دسته ضمن پشت کردن به راه و رسالت دیروزی، در مقابل چند دالر و یورو به هر معامله ای تن داده، در هر ستیژی ظاهر شده و در مواردی با شیطان نیز همدست شدند.
ــ عده ای از این قماش، ضمن توبه و ارتداد و بی راهه رَوی، بنا به نیات و انگیزه های ناشریفانه و معامله گرانه تا اخیراً در حرف و ادعا، نام و نسبت خود را به آن سازمان ها، مرام ها و زنده یادان نقلابی کشور یدک کشیده اند و با عشوه فروشی در آغوش امپریالیسم و ارتجاع، نان به نرخ روز خورده اند. عده ئی از همین توابان هم در خدمت دستگاه های ضد انقلابی، اشغالگران کشور و رژیم مزدور امریکا ــ و متحدان آن قرار گرفته اند. این قماش افراد به فریب انقلابیون و مردم خود پرداخته و مستقیم به جنگ آرمان های انقلابی نمی روند، ولی غیر مستقیم و خیلی رندانه در بین صفوف انقلابیون رخنه نموده و افکار معامله گرانه، تسلیم طلبانه و انحرافی خویش را ترویج می دارند.
این عده تواب تسلیم طلب مدعی اند که امپریالیسم امریکا به اساس خواست و فیصلۀ جامعه جهانی و شورای امنیت ملل متحد به افغانستان آمده اند. بناءً هیچ گاهی ما نمی توانیم آن را تجاوز و یا هم اشغال بدانیم . و یا این که امریکا اقتصاد پیشرفتۀ جهانی را دارا است. با فئودالیسم در تچ قرار می گیرد ، و این یک امر استثنائی است که انقلابیون افغانستان از این فرصت و اوضاع پیش آمده استفادۀ اعظمی نمایند . باید در پرتو کار دموکراتیک در صحنۀ اجتماعی کشور حضور مستقیم حاصل نمائیم.
ــ دستۀ خطرناک و ریاکاری از این توابان چهرۀ دوگانه دارند. در حرف سرخ نما ، ضد امپریالیست و ضد اشغال اند و شعار هائی هم علیه اشغال کشور سر می دهند، ولی در عمل در جریان همین ۱۶ سال در رکاب اشغالگران دویده و با جاسوسی و خدمت به سازمان های استخباراتی، فکری و غارتگر اشغالگران عمدتاً امریکائی، از لحاظ ثروت و مکنت به فرعون های زمان مبدل شده اند. این دسته از ابتداء تا همین حالا در فعالیت های "ان جی او" ئی شریک دزدی و اختلاس اشغالگران بوده اند.
این چند دسته از توابان منحرف و خودفروش، "ان جی او" ، تشکل های سرکاری و گروهک های راجستر شدۀ دولتی به وجود آورده اند و تحت نام آزادیخوهان، دیموکراسی خواهان، همبستگی، "مسؤول بازسازی حوزۀ غرب کشور" و غیره...، در خدمت اهداف اشغالگران قرار گرفته اند و عملاً به جاسوسی دولت های غربی می پردازند.
این توابان تسلیم شده به استعمار و ارتجاع، در انتخابات رژیم مزدور شرکت نمودند، صاحب دفتر، دیوان، موتر و نوکر بوده و نشریه ها و سایتک هائی نیز سرهمبندی نموده اند؛ مقدار پولی هم از طریق سفارت خانه ها و نهاد های اشغالگر غربی، ان جی او ها و لانه های جاسوسی به آن ها می رسد. کنفرانس ها و سیمینار هائی را هم در هوتل های شهر کابل تحت عناوین مختلف دائر نموده و خود را صاحب نام و قدرت جلوه می دهند. در رسانه ها و تلویزیون های خادم امپریالیست ها تحت نام کارشناس به مداحی استعمار و سیاست های آن ها می پرداند. مشی مستقل ملی و سازمان های انقلابی و کلاً اصل استقلال ملی را مضر و خطرناک به حال کشور دانسته و اظهار می دارند که این خط مشی بود که ما را از جامعۀ جهانی به تجرید کشانید.
این تعداد توابان زبون که خودفروشی و هرزگی آن ها اکنون هویدا گردیده است، با وصف خوش خدمتی شان به درگاه اشغالگران به جز از روسیاهی، رسوائی و تجرید از میان مردم دست آورد دیگری ندارند. این ها از جملۀ خطرناک ترین تواب ها در کشور ما به حساب می آیند . عده دیگری از این تواب ها مستقیماً به جنگ سازمان ها و شخصیت ها انقلابی نمی روند بلکه با سؤ استفاده از نام و راه آنها به فریب بعضی از افراد و اشخاص ناآگاه به عنوان سیاهی لشکر دکان خود می پردازند. این عده که در ظاهر خود را دل سوز به انقلابیون نشان می دهند، از جملۀ آن عده از افراد ذلیل و پستی اند که به هیچ آئین و راه و رسمی پابند نیستند برای به دست آوردن پول ولو از هر طریقی که باشد، کوشش می نمایند.
اگر این قماش ادا و اطوار انقلابی بودن دارند، فقط به خاطر فریب دیگران و بی خبران است، بی خبرانی که از پشت کردن، دنائت، مسخ و سیاهکاری این دار و دستۀ خودفروش ولی متقلب آگاهی ندارند. اینان نمی خواهند ندامت خود را بیان نمایند، بناءً باعث هدر رفتن وقت و انرژی تعدادی از رفقای قبلی که از ارتداد و مرگ سیاسی این قماش اطلاع ندارند گردیده اند. عده ای از رفقای مبارزی که در خارج از کشور و یا هم در داخل از سابقۀ مبارزات ایشان شناخت داشته اند، به امید اینکه دو باره رفیق خویش را در راه مبارزه کمک و تنظم بدارند، به این رفقای قبلی خود را نزدیک می نمایند و این باعث ضیاع وقت و زایل شدن انرژی آن عنصر مبارز می گردد . و بد تر از همه برخی از این توابان مرتد و منحرف بابت اغوای رفقای گذشته خویش ضمن جنگ زدن به اندشیه های انحرافی تروتسکیسم و پست مدرنیسم، بالای زمین و زمان و گذشته خویش ایراد می گیرند؛ رویای عجیبی را در سر می پرورانند که خود هم نمی دانند که چه می گویند؛ عقب ماندگی کشور خودی و پیشرفت کشور های استعماری و صنعتی ایشان را مدهوش نموده است. این ها هم در واقع توابانی اند بنا بر عدم صداقت خویش ندامت خود را بیان نمی دارند. این بی اعتقادی چنین افراد، از آن ها آدم های عقده ئی، جبون، خود خواه و معامله گری ساخته است که از سر ستیز با روندگان استوار انقلابی؛ جایگاه شایستۀ خود را در معاشرت با تسلیم طلبان مطرود و یا لیبرال های جبون سازشکار می یابند.
دسته ئی از توابان آن عده از افرادی اند که مدتی را در تشکل های انقلابی به سر برده اند، بعد از گذشت مدتی از طرف باندهای خلق – پرچم دستگیر و روانه زندان گردیده اند. در زندان تاب مقاومت را از دست داده و در همکاری با رژیم مزدور روس ها قرار گرفته اند. پس از رهائی از زندان به پاداش خدمات خود به مقام و منصب رسیده اند. این ها همین اکنون در خدمت رژیم و دستگاه های جاسوسی دولت های غربی قرار دارند. این ها بدون داشتن حد اقل احساس انسانی اکت ادم های فهمیده را میدارند و به قوم گرائی، سمت گرائی و نفاق انداختن در میان مردم تلاش به خرچ میدهند تا از آب گل آلود ماهی مراد خود و استعمار را به دست آورند.
ــ در جمع توابان کنونی دسته ای از چپ های سابق نیز جا دارند که پس از ارتداد، دنبال اندیشه های منسوخ لیبرالیسم که مدت ها فاتحه اش در غرب خوانده شده است، روان بوده و ضمن سیر در گمراهی افراد مأیوس و یا رانده شده از تشکل های انقلابی را به جلب و جذب می پردازند. اینان در قبال اوضاع رقت بار وطن و مردم کوچکترین احساس ملی را از دست داده و ضمن سازشکاری هم به نعل می زنند و هم به میخ. با خیانت کاران آشکار پیمان می بندند و کار برخی از اینان تا خیانت آشکار ملی و تاریخی پیش رفته است.