سیــاوش آزاد
۰۸ جــون ۲۰۲۳



شکست جنبش انقلابی مردم افغانستان و فاجعه کنونی

بـه مناسبت هـژدهم جـوزا روز جـاودانـگی زنـده یـاد "مجید"
و گرامیداشت از جانبازان انقلابی و آزادیخواه مردم افغانستان

استعمارگران و امپریالیسم با دستگاه های عریض و طویل خویش تلاش می ورزند تا سیاست های استعماری خویش را با شناخت دقیق از جوامع مستعمره و یا هم نیمه مستعمره عیار نمایند تا در محاسبات خود دچار زیان نشوند.
برای استعمارگران در هر کجائی از کرۀ زمین سود و بهره کشی توأم با صدور کالا و سرمایه و استفادۀ نظامی از قلمرو آن مطرح است. اما قبل از به راه افتادن صدور کالا و سرمایه، دستگاه های فکری سرمایه و کارشناسان استعماری اهداف دور و نزدیک خویش را مشخص می سازند. قبل از همه استعمارگران جو فرهنگی را توسط ایادی مزدور خویش در کشور های مورد نظر به وجود می آورند تا به عنوان جاده صاف کن استعمار و قطب نمای حرکت اشغالی و راه بلد آن برای نقشه های استعماری در خدمت اشغالگران قرار داشته باشند.
از همین رو است که استعمار موانع تحقق اهداف استعماری خود را تشخیص نموده و در از میان بردن آن تلاش می ورزند تا آنها را از میان بردارند و یا هم در خود حل و مضمحل سازند.
در کلیه جوامع مورد یورش استعمار به شمول افغانستان، شناسائی نیرو ها و عناصر ضد استعماری ــ ارتجاعی، اولین اقدام عملی استعمارگران و ایادی بومی شان در این راستا بوده است.
طی بیش از چهار دهۀ خونین اخیر تاریخ معاصر کشور ما سوسیال امپریالیسم اشغالگر و توسعه طلب روسی، بلاک متجاوز امپریالیستی امریکا ــ ناتو با اهداف پلید استعماری در قبال کشور ما و منطقۀ مجاور آن به کمک و همکاری باند های مزدور و خودفروختۀ "خلق و پرچم" و ارتجاع هار اخوانی (جهادی ها و طالبان، تکنوکرات ها و تسلیم شدگان) همه در سرکوب خونین و قلع و قمع ویا به انحراف بردن گروه ها، شخصیت ها و سازمان های انقلابی همدست یک دیگر عمل کرده اند.
چرا استعمار جهت عملی نمودن اهداف خود به هر کجائی که با انسان ها و تشکلات آگاه و منسجم طرف بوده و یا آنها را سد راه برنامه های تاراجگرانه و سلطه گرانۀ خود یافته است، بیدرنگ در نابودی شان کوشیده است؟
استعمار و امپریالیسم این را به خوبی دریافته اند که این شخصیت های آگاه، رهبران و کادر های دست اول پیشتازانی اند که در امر بیداری، انسجام و بسیج توده های مردم کشور معروض به تجاوز و اشغالگری شان، در برابر استعمارگر متجاوز بیرونی و همدستان مرتجع و خیانت پیشۀ بومی استعمار نقش داشته و بــــــر گوشه های ظلمت سرای استعمار ــ ارتجاع پرتو افشانی کرده و توده ها را از افتادن در دام استعمارگر و در چاه و چاله هشدار می دهند، دست می گیرند و رهنمائی می کنند.
از منظراستیلاگران متجاوز و غارتگر، فقط نیرو های ملی، دموکرات و به ویژه انقلابی کشور ها و سرزمین های مستعمره و تحت سلطه اند که به نقش تاریخ ساز توده های آگاه خلق متحد و منسجم آگاه بوده و با ایستادن شان در سمت حرکت تاریخ و در جهت رهائی و رشد نیرو های مولده، توانائی و عرضۀ به حرکت و فعل دراوردن ظرفیت نهفتۀ توده های میلیونی در برابر سلطه و اهداف استعمار ــ ارتجاع و واژگونی این سلطلۀ خونین و قهار مشترک را، دارند.
مزید بر این نقش رزمندگی و تاریخ ساز توده های آگاه و متحد در امر سترگ کوتاه ساختن دست تجاوز استعماری و به زیر کشیدن ارتجاع از سریر قدرت، از نگاه سازندگی فقط همین نیرو های مستقل دموکرات و پیشرو اند که توان ارائۀ طرح و بدیل تئوریک و عملی یک زندگی آزاد، دموکراتیک و مترقی را در برابر بدائل استعماری ــ ارتجاعی در گسترۀ ملی در خود دارند. هیچ نیروی ارتجاعی و دمساز با استعمار و امپریالیسم در کشور مورد یورش استعمار، توان و ظرفیت انسجام و بسیج توده ها و ارائۀ بدیل جانشین استعمار را ندارد.
هم در کشور ما و هم در سائر جوامع تحت سلطه برنامۀ استعمارگران متجاوز و ارتجاع بومی همدست شان چنین بوده است تا در قدم نخست رهبران انقلابی و آزادیخواه و تشکل های مبارز و منسجم و پیشرو را از میان بردارند، زیرا که به تجربه این را دریافته اند که تربیت یک کادر انقلابی و ارتقای وی تا سطح یک رهبر و شخصیت مطرح در گسترۀ ملی، زمان طولانی را در بر می گیرد.
مضاف بر موارد فوق، استعمار این را می داند که یگانه نیروئی که از استعمار، امپریالیسم، سوسیال امپریالیسم، اهداف، ابزار و ترفتد های استعماری و ماهیت ارتجاعی و خودفروختگی ایادی بومی شان شناخت منطقی دارد و به یمن همین شناخت، فقط رهبران و اعضای تشکل های انقلابی و ضد استعماری اند که در امر آگاهی و بسیج توده های مردم توانمندی بلقوۀ تاریخی را دارا می باشند. از همین رو، در اولین فرصت از زمین و هوا و از شش جهت در امر نابودی این نیرو ها تلاش مشترک ورزیدند. دشمن متجاوز این را خوب دریافته بود که فتح قلعه از داخل آسان تر از بیرون قلعه می باشد. از همین رو برای فتح قلعه از درون و انفجار و نابودی آن تلاش ورزیدند تا افراد تعبیه شده و نفوذی خویش را به داخل این تشکل ها بفرستند؛ افراد معامله گر و دمساز را خریده و با خود همنوا سازند تا از داخل انها را ضربت پذیر سازند و یا در مواردی از جمله در کشور ما برخی گروه های معامله گر و تسلیم طلب زرپرست را دربست در اختیار گرفتند؛ احزاب پوشالی خود ساختۀ خویش را با سرخ نمائی مضحک برای به ابتذال کشانیدن مفاهیم و ایده آل های مترقی، لجن پراکنی و تخریب نهاد های مبارز واقعی ملی، دموکرات و چپ انقلابی با پول و امکانت وافر اهدائی امپریالیسم به کارزار سبوتاژ فرستادند؛ و در مورد اخیر احزاب پوشالی تسلیم طلب را با سرخاب "دموکراتیک" و "مدافع زنان" و "ضد بنیادگرائی" به مصرف امپریالیسم اشغالگر در زیر بیرق اشغالگران تشکیل دادند تا در کشور مستعمرۀ ما "مشق و تمرین دموکراسی" کرده و وقیحانه و خائنانه "دموکراسی" را "مسألۀ روز" کشور مستعمره بخوانند و در جهت اغوای توده ها و تخریب جنبش انقلابی و آزادیخواه از درون بکوشند که تا حدودی و در کوتاه مدت موفق هم بودند.
در کشور ما در مواردی، از جمله در امر سرکوب و حذف خونین جبهات و نیرو های نظامی آزادیبخش "ساما" در چندین ولایت کشور، مزدوران "خلق و پرچم" و اخوان به دستور سازمان های استخباراتی روسی و غربی و آی. اس. آی و "خاد"  به طور همزمان، هماهنگ و مشترک عمل کردند.
طی چار و نیم دهۀ اخیر اشغالگران در دو نوبت  همراه با ارتجاع بومی ("خلق و پرچم" جهادی ها و طالبان، تکنوکرات ها، مزدوران "مدنی" و تسلیم طلب) به اشکال و ذرایع مختلف از جمله با توحش استعماری ــ ارتجاعی برای ایجاد رعب و هراس، با ایجاد فضای اختناق، با زندان و شکنجه، با گسترش فقر و بیکاری، با بمب و راکت، با جنگ های قدرت و نیابتی، با انتحار و انفجار، با روبل و دالر و دینار، با ترویج و لجام گسیختگی افراطیت دینی و مکتب سوزی، با ترویج فرهنگ مبتذل غربی و پول پرستی در میان مردم نیازمند و جوانان جویای کار و زندگی، مردم را مجبور ساختند تا از سرزمین آبائی خویش دست به مهاجرت بزنند؛ جوایان بی ریشه و "ازخوبیگانه" شوند و در قبال مقدرات مردم و کشور زادگاه شان و عملکرد امپریالیسم و ارتجاع حاکم بی تفاوت شوند. زمینه های فقر بیکاری را مستولی نمودند تا از این طریق روحیۀ سلحشوری مردم را نابود ساخته و غرور ملی را در نهاد مردم و به ویژه جوانان کشور ما بکشند؛ مردم را حقیر و دست نگر ساختند تا توانسته باشند که آنها را ذلیل و اسیر خویش سازند؛ مکاتب را به آتش کشیدند تا کشور در ظلمت استعماری ــ ارتجاعی فرو برود؛ بر رسانه ها تاختند تا جنایات خویش را کتمان کنند تا دیگر از معلومات و آگاهی و معرفت خبری نباشد؛ تمامی شخصیت های پیشتاز و مشعلداران انقلابی و آزادیخواه و گل های سر سبد جامعه ما را نابود و پرپر کردند تا توانسته باشند نقشه های استعماری و ارتجاعی خود را بدون مانع و درد سر عملی نمایند.
در این میان، تبعات تشویق و ترغیب فرار جوانان و نهادینه ساختن فرار طلبی در میان جوانان منور و تعلیم دیده و تحصیل یافته و انسان های خبره، ماهر و مسلکی توسط امپریالیست های اشغالگر غربی به رهبری امریکا، خیلی دردناک است (این جا منظور من از فرار مزدوران خودفروختۀ مستخدم امریکا ــ ناتو نیست). چنانچه همین اکنون در بسیاری از مناطق کشور از خبرنگار خبری نیست، زمینۀ کار و زندگی را بالای داکتران، معلمان، استادان دانشگاه ها، خبرنگاران، انجنیران و به همین ترتیب سائر اهل دانش، فن و فرهنگ تنگ و مختنق ساخته و زمینه را برای کوچ دادن اجباری با برنامۀ مردم و روشنفکران و دانشمندان کشور ما مساعد ساختند.
هدف استعمارگران و ایادی شان از سرکوب خونین جنبش انقلابی و آزادیخواه کشور ما و نهادینه ساختن فرار طلبی به جای ماندن و اندیشیدن و عمل کردن جمعی در مورد سرنوشت  وطن مردم؛ از میان برداشتن این مانعۀ ملی، دموکرات و انقلابی و تبدیل کشور ما به ظلمتکده ای با حاکمان طالبی بود تا با از میان بردن این دسته ها و خالی ساختن میدان از میدانداران، در تاریکی جنایت کنند و خلق های دیگر از جنایات و وحشت به راه انداخته شدۀ آنها اطلاعی حاصل نکنند و در عین حال بتوانند بدون مزاحمت به غارت منابع سرشار و استثمار نیروی کار کشور ما پرداخته و با مطیع و منقاد ساختن مردم ما، سرزمین ابائی ما را به بازار فروش کالا و سرمایه گذاری خویش تبدیل کنند و از موقعیت مهم و حساس جغرافیائی جدید آن (دهلیز اتصال جنوب به شمال و چهارراه میان آسیای میانه، جنوب آسیا و شرق میانه) سود ببرند.
طبق رابطۀ علت و معلولی میان سیر تکوین ریداد ها، روند ها و پدیده های اجتماعی و تاریخی، اوضاع جاری امروز کشور ما معلول همین سیاست ها و عملکرد های سرکوبگرانه و تخریبی امپریالیستی ــ ارتجاعی فوق در کلیه عر صه های حیات اجتماعی در گسترۀ ملی کشور است. در نتیجه، جامعۀ ما در تمامی عرصه های زیربنائی و روبنائی به انحطاط همه جانبه دچار شده است. با این انحطاط عمومی است که ما در کشور خود به ویژه در زمینه های نبرد ضد استعماری، دموکراتیک و انقلابی و داعیۀ روشنفکری، در حالت فترت و وضع اسفبار جاری به مرگ ارزش ها و ترک داعیۀ مبارزاتی توسط مدعیان روشنفکر، "استقلال طلب"، دموکرات و چپ انقلابی؛ به ارتداد، مسخ فکری و انعزال تعداد زیادی از مدعیان این آرمان ها و خیانت عده ای مواجه بوده ایم. با این میدان خالی بود که از گور برخاستگان تاریخ (مزدوران طالبان) به سازماندهی و مدد امپریالیسم اشغالگر و ارتجاع منطقه حاکم بر سرنوشت مردم تحت ستم و کشور ما شدند و سیطرۀ سنگین نوع فاشیستی خود را از کران تا کران افغانستان ستمزده گسترانیدند.
به رغم این انحطاط عمومی، کرختی، بلاتکلیفی، تجرید، غیابت و فرقه گرائی مدعیان راه و رسالت مبارزاتی؛ تاریخ و امر تعیین مقدرات ملی و اجتماعی آتیۀ مردم مظلوم و زحمتکش افغانستان و امر رهائی اجتماعی و ملی آنان از زیر سلطۀ فاشیسم تئوکراتیک طالبان و درازدستی نواستعماری قدرت های امپریالیستی و ارتجاعی طماع و مغرض بیرونی، بر ضرورت میلاد یک حرکت جدید مبارزاتی با برنامۀ روشن و مواضع شفاف اجتماعی ــ سیاسی در کشور، فرمان می دهد.
پرداختن نسل جوان و مدعیان راستین و جدی آرمان های آزادی، دموکراسی، برابری و ترقی اجتماعی به این مهم، هم ادامۀ راه پیشگامان معظم مسیرت آزادی و انقلاب کشور است و هم ادای دین و رسالت تاریخی نسل های امروز و فردای کشور در قبال وضع آشفتۀ کشور و ستمکشی خلق زحمتکش و تحت ستم و استثمار افغانستان.

یاد و آرمان گرامی مبارزان جانباز و جانباختۀ راه آزادی و انقلابی کشور جاودانه باد!


مرگ بر ارتجاع و امپریالیسم!