کمیتۀ فرهنگی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)
۰۸ جــون ۲۰۲۳



شرح زنـــــدگی و رزمندگی کادر بـــرجسته
و متعهد سامائی انـجنیر الله مـحـمـد (بشیر)

حدود ده ماه قبل سرو تناور دیگری در کاجستان طوفان زدۀ "ساما" بر زمین افتاد که فرو غلتیدنش و فقدانش ضایعه  ای بود سنگین برای امر مبارزۀ انقلابی و برای سامای انقلابی و در کوتاه مدت جبران ناپذیر. این سرو آزاده در ره سازمان و آرمان انقلابی وارستگی ستمکشان و دوزخیان در جهنم ساخته شده توسط امپریالیسم و ارتجاع و هم اکنون طالبان، تا واپسین دم متعهد، باورمند، فعال، منسلک و آرمانخواه زیست و سرفرازانه به سوی جاودانگی شتافت. این کادر ادامه کار برجستۀ سامائی انجنیر "الله محـمد" (بشیر) نام داشت و ده ماه قبل به سن ۶۱ سالگی خانواده، همرزمان و دوستانش را وداع همیشگی گفت.
"الله محـمد" فرزند "خضر محـمد" در سال ۱۳۴۰شمسی در یک خانوادۀ زحمتکش دهقانی در قریه "سرای خواجۀ" ولسوالی میربچه کوت ولایت کابل دیده به جهان کشود. در همان محیط در آغوش یک خانوادۀ فقیر به رغم کلیه موانع و محرومیت ها و رنج های جامعۀ طبقاتی، پا گرفت و بزرگ و برومند شد.
بدینسان، وی از آوان کودکی  به گونۀ تجربی به درد و رنج زحمتکشان، نابرابری اجتماعی و  معضلات و ناهنجاری های اجتماعی در جامعۀ آن روز آگاه شده و این آگاهی حسی برای مبارزه بر ضد بی عدالتی ها، بیدادگری ها و پلشتی های اجتماعی به وی انگیزۀ جست و جو، تلاش و مطالعۀ مستمر را می بخشید.
گرامی یاد "الله مـحمد" در سال ۱۳۴۷شمسی که تازه هفت بهار زندگی را در قفا گذاشته بود، شامل مکتب "میربچه خان" گردیده و تا صنف یازدهم در آن مکتب به کسب علم پرداخت  و صنف دوازدهم دورۀ ثانوی را در لیسۀ خیرخانه موفقانه و با نمرات عالی به اتمام رساند.
مزید بر دروس مکتب، از این که رفیق تمام دوران کودکی و نوجوانی خود را با فقر و محرومیت سپری نموده بود و رنج و درد توده ها برایش ملموس بود، بر آن شد که برای پایان دادن به استبداد و ویران ساختن بنیاد ستم و نابرابری اجتماعی ناشی از مالکیت خصوصی، باید کاری کند. بشیر به مثابۀ انسان ستمدیده دارای شم طبیعی مبارزاتی بود و سر ستیز با ستمگران زمانه داشت. بلند آوازگی معمار فرید "ساما" زنده یاد "مجید" اسطوره ئی که مرز های منطقه ئی را درنوردیده بود و سامایش آزادیبخش ستمکشان بود، چون مقناطیسی در ربایش جوانان به سوی مبارزه، در جلب "الله محـمـد" جوان نقش فعال داشت.
همین بود که در دوران سپری نمودن آموزش رسمی مکتب، گرایش به اندیشه ها و تشکل های مبارز و انقلابی مبشر پایان ستم و نابرابری، در وجودش بیدار شد.  در جریان جست و جو و مطالعه و تحقیق پیگیر، سرانجام به یمن حسن انتخاب، به (سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما") پیوسته و افتخار عضویت سامای انقلابی "مجید" را که بلند آوازه ترین و پیشتاز ترین گردان انقلابی در آن سال ها بود، کسب کرده و تا آخرین نفس آن را نگه و گرامی داشت. در "ساما" رفقایش اسم مستعار "بشیر" را بر وی نهاده و او را به همین اسم می شناخته اند.
"الله محـمـد" به دلیل علاقه و استعداد وافرش به فراگیری دانش، پس از فراغت از دورۀ ثانوی مکتب و سپری کردن موفقانۀ امتحان کنکور، در آغاز سال تعلیمی ۱۳۶۶ش شامل پوهنځی انجنیری پوهنتون کابل گردید. هنگام ورود "الله محـمـد" جوان به محیط دانشجوئی در محوطۀ دانشگاه کابل، مصادف بود با هنگامۀ شور انقلابی ناشی از تقابل استوار ارادۀ زنجیر گسل مردم سلحشور و به پا ایستادۀ افغانستان علیه ارادۀ استعماری استعمارگر متجاوز و قاتل "شوروی" و بردگان زرین قلادۀ "خلقی ــ پرچمی" آن. تقابل این دو اراده در فضای دانشگاه کابل نیز محسوس بود و زمینۀ مساعدی شد برای رفیق "بشیر" به منظور آموزش و مبارزه.
از همین رو، رفیق در چند نوبت موفق شد تا در امر سازماندهی حرکت اعتراضی  محصلان پوهنتون کابل نقش بسزائی را ایفاء کند.
پس از پنج سال تحصیل در آن نهاد عالی تحصیلی، "الله محـمـد" در ختم سال تحصیلی  ۱۳۷۰ش با کسب درجات عالی، فارغ التحصیل شد.
در سال ۱۳۷۱ش به ریاست هواشناسی مربوط وزارت هوانوردی شامل اجرای وظیفه شده و پس از سپری نمودن مدتی، به عنوان یک شخص فهیم و مسلکی در آن اداره تثبیت گردید. بالاثر، به گونۀ رقابت آزاد به صفت معاون مسلکی ریاست هوانوردی توظیف گردید و برای سال های طولانی به گونۀ رسمی تا زمان فرارسیدن مرگش در همان پست کار کرد.
رفیق "بشیر" از هنگام تعلیم، تحیصل تا دوران کار، پیوسته دارای دو زندگی بود: زندگی رسمی و زندگی رزمی.
کار و زندگی رسمی به صفت متخصص هواشناسی، به زندگی  مخفی و رزمی رفیق پوشش طبیعی بخشیده و در عین حال پایۀ مادی تداوم آن را ریخته بود و همواره  در خدمت زندگی رزمی رفیق قرار داشته است. این زندگی رسمی در همه حال رفیق را به مثابۀ یک کادر ممتاز، فعال، متعهد و پرتحرک سامائی از معرض دید ارتجاع حاکم بومی هر مقطع به شمول جلادان "خلقی ــ پرچمی"، جهادی و طالبی و اشغالگران شوروی و امریکائی ــ ناتوئی و تسلیم طلبان خیانت پیشه دور و مصئون نگه داشته بود. بعد دیگر زندگی رفیق بشیر یعنی زندگی رزمی وی، اساس زندگی و رزمندگی وی را ساخته و به تفکر، شخصیت اجتماعی و زندگیش جوهر و محتوای انقلابی و آزادیخواهانه می بخشید. آری، رفیق تا آخر همین گونه زیست، رزمید و در جریان امر مبارزۀ آزادیبخش و انقلابی "ساما" در درون کشور فعال، منسلک و اثرگذار باقی ماند و در همین راه و با همین آرمان رهائی همه جانبۀ ستمکشان کشور و جهان، جاودانه شد.
بناءً، چه در دوران تحصیل و چه هم در دوران اجرای وظایف مسلکی خویش لحظه ای هم دست از مبارزه علیه اشغالگران روسی و امریکائی ــ ناتوئی و ایادی بومی آنها و منحرفان سست عنصر پناه برده به دشمن غافل نبوده و همواره عمر پربار ش را در مبارزه علیه استعمار، ارتجاع و انحراف سپری کرد. رفیق "بشیر" به مثابۀ کادر متعهد و فعال "ساما" با وصف هویت مخفی، یکی از چهره های درخشان در امر بسیج و تشکل رفقایش بود. پس از هر ضربتی بر پیکر سامای انقلابی "مجید" و یا رسوخ افکار و اعمال انحرافی بر گوشه های سازمان، رفیق "بشیر" از جملۀ رفقائی بوده که در تداوم مشی انقلابی "ساما " از موضع آن به جنگ با انحراف شتافته و بدون وقفه برای مرمت خسران ناشی از ضربات تلاش نموده است. با این قاطعیت و اصولیت انقلابی توأم با نرمش لازم، رفیق در کار تشکیلاتی و امر سازماندهی رفقاء و تحکیم آن، همچنان در عرصه تئوریک و جدال نظری وعملی علیه تسلیم طلبان با برجستگی تمام عمل کرده و دستی توانا و فهم دقیقی در این عرصه ها داشت.
سطح بالای معلومات علمی و عمومی و اشراف وی به علم انقلاب، از ویژگی های بارز رفیق به حساب می آید؛ ویژگیی که رفیق به مثابۀ انسان "متخصص و متعهد" و یا به گفتۀ قدماء، "هم سرخ و هم متخصص"، آن ویژگی را با عملگرائی انقلابی توأم ساخته بود.
در جریان مبارزات مستمر، جاودان یاد انجنیر "بشیر" پیوسته تلاش می ورزید تا آن عده از اعضاء و روابط "ساما" را که بنا بر ضربات متواتر دشمن بالای کمیته های سازمان و یا در نتیجۀ انحرافات تسلیم طلبان، ورشکستگان و منحرفان همسو با آنان، دچار اغتشاش و توهمات فکری و در نتیجه دلسرد و کناره گیر شده بودند، جست و جو نموده و دو باره در تنویر و تنظیم ایشان تلاش مداوم ورزد.
در روند مبارزۀ کادر ها و تشکیلات "ساما" علیه انحراف راست ایدئولوژیک ـ سیاسی تسلیم طلبانه و همسوئی و تفاهم انحراف راست لیبرالی با آن، رفیق "بشیر" با ظهور اپورتونیسم راست و افکار تسلیم طلبانه در همان آوان بروز آن، علیه ژاژخائی و یاوه گوئی هـای تسلیم طلبانۀ باند منحرف و مطرود و به ویـژه تئوریسین تسلیم  طلبی، قـــــرار گرفته و با سائر رفقای متعهد سامائی اعم از کادر های ورزیده و اعضای اصولی "ساما" از موضع خط برنامه و آئین نامۀ سازمان در افشاء و طرد نهائی افکار و اعمال تسلیم طلبانۀ استوارانه و ادامه کارانه رزمید. رفیق برای زدودن سموم افکار انحرافی تسلیم طلبانه و انحلال طلبانه در میان اعضای سازمان در مطابقت به مشی انقلابی سازمان با توانمندی فکری زایدالوصفی ماهیت ایدئولوژیک ــ سیاسی تفکر و عملکرد تسلیم طلبانه را با منطق قوی علمی افشاء ساخته و همواره بر راه ها، شیوه ها و ابزار اصولی مبارزۀ رستگاری ملی و اجتماعی که همانا تعیین مقدرات مردم به دست توانای خود شان است؛ تأکید می ورزید.
انجینر "بشیر" در روز های دشوار سازمان در شرایطی که سازمان در زیر ظربات پیاپی و سنگین سوسیال امپریالیسم روسی و جلادان "خلقی ــ پرچمی" و اخوانی های وابسته به دول امپریالیستی متجاوز غربی قرار گرفته بود و همچنان  در جریان مبارزات درون سازمانی علیه تسلیم طلبان در پرتو آگاهی علمی و انقلابی و با استواری و روحیۀ سرشار از سازندگی به استقبال حوادث می رفت و در کنار سائر رفقای متعهد و ادامه کار سامائی جهت استکام و گسترش سازمان در خط پیشکسوتان جانباز "ساما" تلاش مستمر شبارزی می کرد. در بد ترین شرایط در برابر دشواری ها و حملات دشمن و منحرفان همانند کوه پایدار بود و سرفرازانه در راه آرمانش نبرد می کرد.
رفیق "بشیر" در جمع رفقای اصولی سامائی در امر تدارک و تدویر  "کنفرانس کادر ها و فعالان" سازمان مورخ هژدهم ثور ۱۳۹۱شمسی که منجر به اعلام سازمان آزادیبخش مردم افعانستان ( ساما – ادامه دهندگان ) شد، سعی بلیغ ورزیده و زان پس تا اجلاس کنفرانس چهارم سازمان و تا زمان مرگش یک تن از کادر های فعال، باورمند و منسلک "ساما" بود.
رفیق "بشیر" علم انقلاب و موازین اخلاق انقلابی را برای شناخت و دگرگونی خود و جهان پیرامونش آموخته و در عمل به کار بسته و خود در پرتو آن به انسان نوینی مبدل شده بود. با این آگاهی، او به رهبری جمعی و مسؤولیت فردی در امر رهبری و فعالیت جمعی سازمان باورمند بود. لذا با این زیور آگاهی و اخلاق انقلابی در شخصیت اجتماعی، منش و عملکردش؛ روحیه منحط خودپرستی، تکروی و فردگرائی نمی توانست در وجودش جائی داشته باشد. زندگی مبارزاتی رفیق بدون ذره ای از خودخواهی و منفعت طلبی شخصی، همواره در خدمت به منافع ملی و اجتماعی خلق  زحمتکش افغانستان، اعتلای سازمان و تداوم امر انقلابی در کشور قرار داشته است.
لذا به جرأت می توان گفت که رفیق جانباخته "انجنیر بشیر" خصال عالی یک انقلابی راستین را با خود داشت.
عشق و نفرت در نزد رفیق بشیر جنبۀ ملی و طبقاتی داشت، نه جنبۀ شخصی. او به زحمتکشان تحت ستم و استثمار، این مولدان نعمات مادی، به منافع تاریخی خلق و به رهائی آنان؛ به موطنش افغانستان، به استقلال، وحدت ملی اقوام برادر، به سرافرازی، ارزش ها و منافع والای ملی عشق سرشار می ورزید. به همان پیمانه، وی در تقابل با دشمنان ملی و تاریخی مردم و افغانستان، دشمنان استقلال، وحدت و حاکمیت ملی مردم ــ کلیه شمائل ارتجاع و امپریالیسم ــ و هکذا با تسلیم طلبان، منحرفان زرپرست از جادۀ انقلاب و آزادیخواهی و کلیه مسخ شدگان انحلال طلب قرار گرفته در خدمت استعمار، اشغال و ارتجاع، به گونۀ آگاهانه کینه و نفرت بی پیان داشت. این جواهر انقلابی و آزادیخواهی از وی عنصری ساخته بود که بدون اغراق باید گفت وجودش ضامن رشد و اعتلای سازمان در بد ترین حالت به  شمار می رفت و به همان سیاق، نبودش برای سازمانش در میانۀ موجی از انحطاط فراگیر مدعیان نیمه راه، تکرو، مسخ شده، بی باور، معامله گر، زرپرست و یا کاذب داعیۀ روشنفکری انقلابی در سازمان و گسترۀ جامعه؛ ضایعه ای اثرگذار بوده است.
نیرو، قابلیت و پشت کار این رفیق گرامی در امر دشوار انسجام، تربیت و آموزش رفقاء، سازماندهی، استعداد تفهیم، مخفی کاری و تهیۀ امکانات اصولی برای سازمان، رفقاء و سائر نیازمندان، سرشار و بی پایان بود. این همه از باور و اعتقاد علمی و خلل ناپذیر وی به چشمه سار زلال خط فکری ــ سیاسی انقلابی و آزادیبخش "ساما" آب می خورد.
رفیق "بشیر" در عرصۀ نویسندگی نیز فعال بود. این رفیق روشنگر در متن ظلمت غلیظ و فراگیر امپریالیسم اشغالگر و ارتجاع متحد بومی اش و با شناخت تجربی و منطقی از این دو هیولای اجتماعی و تاریخی، به طور مستمر علیه آن می نوشت و روشنگری و افشاگری می کرد. نــوشته ها و گزارشات رفیق به اسم "بشیر" و "پــردل روستائی" برای سال های طولانی در رسانه های ملی ــ مترقی مثل سایت "رزمندگان"، سایت "خروش رعد" و پورتال "افعانستان آزاد ــ آزاد افغانستان" در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه در بخش محیط زیست به نشر می رسید که همه در آرشیف این رسانه های متذکره موجود است. مـزیـد بر نویسندگی و خلاقیت در امر انسجام تشکیلاتی، این رفیق جانباخته در امر تنویر جوانان و مبارزان مبتدی و آشنائی آنان با الفبای آگاهی انقلابی، دبیری خوب و آموزگاری توانا نیز بود.
رفیق "بشیر" کادر رزمندۀ سامائی بود و صاحب اندیشه و آرمان انقلابی. او نه تنها در زمان اوج سازمان، بلکه در زمان افت سازمان و بحبوحۀ ارتداد، ورشکستگی، یأس و سراسیمگی و ندامت "نمیشه!" گویان؛ هنگام انحراف و انحلال طلبی گمراهان و خیانت تسلیم شدگان نیز استوار و پابر جا بر سر تعهد و آرمان خود ایستاده بود و بدون غلتیدن به انحرافات "چپ" و راست، در راه برگزیده اش چون سرو استوار در بیشۀ "ساما" برای رهائی زحمتکشان بی هراس رزمید.
رفیق "بشیر" در طی سال های اشغال کشور ما توسط امپریالیست های اشغالگر و آدمکش امریکا ــ ناتو با تعدادی از رفقای دیگر جهت تبادل افکار و تجارب و افشای مزید ماهیت تسلیم طلبان و کاهلان لمیده به قول زنده یاد "قیوم رهبر" در زیر سقف های "مه آلود" بی باوری، آسودگی و کاهلی، با جانباختۀ جاودانه یاد داکتر صاحب " آصف وفا" از واحد جدا افتادۀ اروپای "ساما" از پیکرۀ سازمان که به همین منظور به ولایت هرات آمده بود، به تبادل افکار پرداخت. رفقاء در نتیجۀ صحبت، به نتایج خوبی در مورد آغاز کار مشترک سازمانی بر مبنای خط برنامه و موازین آئین نامۀ سازمان و با نشانی کردن و زدودن انواع انحرافات راست و "چپ" و چگونگی پیشبرد کار های سازمانی نائل آمدند. متاسفانه درگذشت غم انگیز هر دو رفیق مجال ادامه و تحقق آن را از ما گرفت. امروز جای هر دو رفیق در میان ما خالی است، ولی دیری نخواهد ماند که ده ها رفیقی که ایشان  پرورده اند، با الهام از اندیشۀ انقلابی، تعهد، جمعگرائی، صداقت، خلاقیت، وفاکیشی، ایثار و روحیه رزمندگی جای خالی آنها  را پر خواهند کرد و راه بزرگ انقلابی و آزادیخواهانۀ  ایشان  و سائر جاودانگان انقلابی سامائی و غیرسامائی کشور را تا پیروزی بر دشمنان اساسی و سوگند خوردۀ خلق افغانستان ادامه خواهند داد.
قابل تذکر است که رفیق "بشیر" در جمع کادر ها، رفقای هیأت رهبری و صفوف منسلک و فعال سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) در عین رزمیدن علیه اشغالگران غربی، دولت مزدور و تسلیم شدگان به امپریالیسم متجاوز؛ در قبال ماهیت گروه مزدور و مرتجع طالبان، پشت جبهه اش، پایگاه طبقاتی اش و گرایش تمامیخواهی ایدئولوژیک، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی طالبان و رویکرد تراز فاشیستی و شوونیستی قومی ــ جنسیتی این گروه به غایت ارتجاعی و خودفروخته، دیدگاه و نگرش مدون و منسجمی از موضع منافع ملی و تاریخی مردم افغانستان داشت. برخلاف سفید نمائی و مشاطه گری منحرفان راست "چپ" نما از طالب در نقش مشاطه گران سیاسی، از منظر "بشیر" و همرزمان سامائی اش، ارتجاع حاکم طالبی به مثابۀ مولود هماغوشی ارتجاع و امپریالیسم، از روز نخست به مثابۀ یک "پروژۀ نواستعماری" و ابزار منفعل در دستان امپریالیسم امریکا و شرکاء و ارتجاع حاکم عرب و دول همجوار و در خدمت مطامع استعماری این قدرت ها در قبال افغانستان قرار داشته و خصلت و پایگاه طبقاتی به غایت ارتجاعی دارد. در همه حال، در دورۀ اشغال کشور و انتحار و انفجار طالب، جنگ و مقاومت ارتجاعی و نامنهاد این مولود استعمار علیه اشغالگران امپریالیست نه صبغۀ ملی داشته است، نــه مترقی بـــوده و نه ضد اشغال کشور. امارت دور دوم آن مثل دور نخست، محصول تبانی این گروه با امپریالیست های غدار امریکا ــ ناتو و دول و محافل امپریالیستی و ارتجاعی منطقه بوده و تراز فاشیستی است.
به اثر حجم کار متراکم طولانی چندین ساله، رفیق "بشیر" به تکلیف گرده مبتلا گردیده بود و داکتران معالج وی را از دویدن و تپیدن زیاد منع کرده بودند. به رغم این درد مزمن جانکاه و مشورۀ طبیبان، وی لحظه ای هم از درد و ناراحتی ننالید و از آن به رفقاء یادآوری نکرد و تا آخرین لحظات زندگی از فکر مبارزه دور و غافل نماند. سرانجام درد و کم کاری و از کار افتادن عضو حیاتی (گرده) در بدنش کارش را کرد و رفیق به روز سه شنبه اول سنبلۀ سال ۱۴۰۱شمسی با هزار امید در قلب پرتپش و خونینش و ایده آل هائی در سرش، زندگی و زندگان را پدرود گفته و پیکرش در حضور جمع غفیری به شمول اعضای خانواده، بستگان، دوستان، همرزمان و همشهریانش در گورستان آبائی اش به سینۀ خاک سپرده شده و خانواده، دوستان و رفقایش در سوگش به ماتم نشستند. با مرگ نابهنگام این رفیق مشفق، همسر و فرزندانش همسر و پدری مهربان و "ساما" کادری برجستۀ آگاه، عملورز، فعال، آرمانخواه، متعهد، اصولی و  راستینش را از دست داد.
در گذر زمان، تا این دم "بشیر" و مبشران زیادی  سر در راه آرمان آزادی، برابری و ترقی اجتماعی گذاشته اند. تا ستم و ستمگر و علت العلل ستم، استثمار و نابرابری اجتماعی ــ مالکیت خصوصی و تقسیم طبقاتی ــ در جامعه وجود داشته باشد، تاریخ به پیش شتافته و پویۀ پیشروندۀ تاریخ از خون، عرق و ایثار مبارزان و تاریخ سازان مایه می گیرد و بشارت دهندگان زیادی به این پویه می پیوندند. بدون شک و اغراق و بدون غلتیدن به ورطۀ دترمینیسم (جبرگرائی) و یا ولونتاریسم (اراده گرائی)، می توان گفت که این پویۀ تکاملی و سیر ارتقائی تاریخ با اذعان بر عینیت ضرورت ها و روند ها، درک قانونمندی های عینی زندگی اجتماعی و ترکیب هماهنگ کلیه عوامل عینی و ذهنی  تغییر اجتماعی با هم؛ به رغم دشوارگذری، موانع و فرود و فراز های پی هم، تحقق یافتنی بوده و مسیرتی است که انتهایش به "قلمرو اختیار و آزادی" منتهی می شود.

یاد و آرمان گرامی بشیر و سائر مبشران رهائی خلق جاودانه باد!

مرگ بر ارتجاع و امپریالیسم!

یا مرگ یا آزادی!

کمیتۀ فرهنگی:

 سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)

۱۸ جوزای ۱۴۰۲شمسی/ ۰۸ جون ۲۰۲۳میلادی