گرامی یاد مـعـلـم رسـول
۰۹ جـــون ۲۰۱۷



با تجدید تعهد در راه سرداران جانباز انقلاب و آزادی

 

"هــزراران هــزار شهید جان خود را در راه منافع خلق قهرمانانه فدا کرده اند؛ بگذار درفش آن ها را برافرازیم و در راهی که با خون آن ها سرخ شده است، به پیش رویم! "

کشور محبوب ما افغانستان و خلق ستمکش و آزادیخواه آن در طول تاریخ پرتلاطمش، علاوه از زیستن در تحت سلطۀ نظام های ستمگر و استثمارگر طبقاتی در طول قرن ها، بار بار مورد یورش متجاوزان استیلاءگر و استعمارگر  مثل یونانی ها، هخامنشی ها، اعراب، مغول ها، انگلیس ها، روس ها، امریکا ــ ناتو، داعش و ارتجاع منطقه در تبانی و همکاری با مرتجعان داخلی در ابعاد وسیع قرار گرفته اند.

در مقابل، تاریخ گواه بر مبارزات مردم دشمن شکن این سرزمین در راه قلع و قمع پای استیلاءگران و به خاک مالیدن پوزۀ متجاوزان بوده است. در بعد داخلی و طبقاتی نیز تاریخ طولانی این خطه شاهد خیزش های توده ئی فراوان علیه طبقات حاکم استثمارگر و ستمگر بومی(برده داران ــ فئودال ها) و بر افتادن سلسله های ارتجاعی حاکم به دست توانای توده های میلیونی این سرزمین در مقاطع مختلفۀ تاریخ بوده است.

تاریخ شهادت می دهد که راز بقاء این کشور و تداوم تاریخ تاکنونی آن؛ در آزادیخواهی، خودگذری و جان نثاری بی همتای مردمان آزادی دوست آن نهفته بوده است. تعداد زیادی از انسان های متعلق به نسل های حاضر کشور خود شاهد و عامل به راه افتادن سیل خروشان مبارزات پرشکوه جانبازان توده ئی در تقابل با تجاوز نظامی و اشغالگری روس اشغالگر و شکست محتوم آن بوده و در  شانزده سال اخیر اشغال امپریالیستی کشور عزیز ما توسط امپریالیست های جنایتکار و جهانخوار امریکا و ناتو ، شاهد غرق شدن  و دست و پا زدن اشغالگران در باتلاق جنگ افغانستان و هدر رفتن امکانات گستردۀ تجاوزگری آنان، بوده اند.

در تاریخ  معاصر افغانستان، مبارزات ملی ــ دموکراتیک از اواسط قرن نزدهم میلادی تا همین حالا مراحل و پله های تکاملی چندی را پیموده و اهداف و ابزار آن نیز پیوسته شاهد چنین تکاملی بوده است: از اصلاح طلبی نظام تا مشروطه خواهی اول؛ از مشروطه خواهی دوم تا استقلال کشور و تعمیل اصلاحات از بالا؛ از خواست مشروطیت تا مبارزات ضد استبدادی در چهارچوب جنبش بورژوا ــ دکوکراتیک طراز کهن؛ از آن جا تا سربرآوردن جنبش دکوکراتیک طراز نوین با خواست ها و شعار های صریح ضد فئودالی و ضد امپریالیستی؛ از مبارزات ملی ــ دکوکراتیک تیپ نوین تا تکامل فکری، سیاسی و سازمانی آن در اواخر دهۀ پنجاه شمسی و حضور گردان های جنبش انقلابی کشور با برنامه و خواست های مشخص سیاسی و اشتراک عملی و پیشتازی در سرآغاز مبارزات آزادیبخش گستردۀ توده های میلیونی کشور علیه تجاوز سوسیال امپریالیسم روس؛ از شکست استعمارگر متجاوز روسی و فروریختن امپراتوری آن و اورنگ بردگی رژیم به جا مانده از تجاوز آنان تا پیروزی ارتجاع اسلامی جهادی و طالبی؛ از حاکمیت دره و تازیانۀ وحشیان گماشته شدۀ طالب تا فرو ریختن اولین بم امریکائی به کشور و اشغال نظامی آن در هفتم اکتوبر سال ۲۰۰۱م و از آن روز تا حالا در طی ۱۶ سال اشغال نظامی افغانستان و مستعمره شدن کشور ما توسط امپریالیست های گستاخ و متجاوز امریکا و ناتو و سر برآوردن مجدد طالبان فراری و ظهور پدیدۀ داعش در زیر چتر حمایتی اشغالگران امپریالیست.

این ها اند مراحل و مقاطع تاریخ  بیش از صد پنجاه سالۀ خونبار اخیر کشور ما. هر یکی از این مقاطع و برهه های تاریخی انباشته از تجاوز، توحش و استیلاگری استعمارگران بیرونی، ستم، مظالم و خیانت استثمارگران حاکم بومی همکار متجاوزان؛ و همزمان شاهد مبارزات و مقاومت های ملی ــ دموکراتیک مردمی در اشکال متنوع بوده است، مبارزاتی که علی رغم فراز و نشیب خود، هیچ گاهی توقف نیافته است. هم تجاوز و ستم امپریالیستی، هم ستم و استثمار طبقاتی ارتجاع حاکم بوده است، و هم مبارزات توده ئی ضد استعماری، ضد استبدادی و ضد ارتجاعی در اشکال و مدارج مختلف آن.

جنانچه گفته شد، در مقطعی از زمان در اوائل دهۀ چهل شمسی، تاریخ مبارزاتی کشور شاهد ظهور جنبش ملی ــ دموکراتیک طراز نو بوده است. در مرکز این جنبش "جریان دموکراتیک نوین" متشکل از "سازمان جوانان مترقی" و سائر محافل متشکلۀ آن جریان قرار داشت. این جریان با عظمت تاریخی با مبارزات شکوهمند فکری ــ سیاسی در حد یک روند علنی، تهداب جنبشی نوین مترقی ضد استعماری و ضد ارتجاعی را در کشور گذاشت.

اما این جنبش نوپا متأثر از تشتت، افتراق و خیانت نوین در کارزار انقلابی جهانی و کم تجربگی درونی، در مواجهه با استبداد و سرکوب پولیسی نظام مستبد سلطنتی نمایندۀ ارتجاع فئودالی ــ کمپرادوری، به عنوان یک حرکت علنی در اوائل دهۀ پنجاه شمسی از هم پاشیده و به واحد های کوچک تقسیم شد. هر چند مبارزه در خفا ادامه یافت، اما تا مقطع بعدی، تبارزات بیرونی چندانی نداشت.

زمامداران کرملن نشین پس از ارتکاب خیانت تاریخی، از اواسط دهۀ پنجاه م رؤیای تزاران کهن را در سر پروریده و در نقش تزاران نوین، با تقرب به جایگاه سوسیال امپریالیسم، در راه گشایش به جنوب، فکر اشغال نظامی کشور محبوب ما افغانستان بر سر شان زد. در راستای همین  ستراتیژی توسعه جویانه بود که کودتا های ۲۶  سرطان ۱۳۵۲ و سپس کودتای هفت ثور مزدوران " خلقی ــ پرچمی" روس توسعه طلب، در کشور ما به وقوع پیوست.

کودتا چیان۷ ثوری در نقش یک نیروی مزدور، حاکمیت کودتائی حزب و دولت را در تخاضم با هستی و منافع قاطبۀ ملت افغانستان دیده و از در همین تخاصم با مخالفات فکری ـ سیاسی و نیرو های اجتماعی، با سیاست فاشیستی برخورد کردند. نتیجۀ چنین سیاستی عبارت از دستگیری، شکنجه و اعدام گسترده، برپا داشتن گور های دسته جمعی ، ایجاد فضای وحشت، اختناق پولیسی، برانگیختن مردم و مخالفان و... بود.

ادامۀ این وضعیت کشور و ادامۀ جنایت پیشگی عمال رژیم کودتا، تجاوز نظامی روس رهزن و اشغال کشور ما را در پی داشت که علاوه بر تداوم جنایات و مرگ و زندان قبل از اشغال، بمباران وسیع روستا ها و مرگ و ویرانی مردم و کشور ما را در عین به پا خاستن دلاوران افغان به بار آورد. تجاوزی که شکست افتضاح آمیز برای اشغالګر و مزدورانش داشته و کشور و مردم ما را باز هم  در دام و تهلکۀ جنګ و جنایات ارتجاع اخوانی و در معرض تجاوزات دول مرتجع منطقه انداخته و در نهایت اشغالګری ۱۶ سالۀ بعدی را زمینه ساز شد.

به مناسبت روز یاددهانی از رزمندگان راه آزادی و قربانیان فاشیسم تمام عیار جنایتکاران "خلق و پرچم" و ارباب متجاوز روسی شان، به عنوان یکی از آن هزاران هزار قربانی ستم و تجاوز و شکنجه و زندان روس و مزدورانش، باید یادآور شوم که افراد مبارز منسوب به "جریان دموکراتیک نوین افغانستان" و شاخه های سر زده از تنۀ آن، در زمرۀ اولین قربانیان یورش جوخه های شکنجه و مرگ سازمان های جهنمی "اگسا"، "کام" و "خاد" و بمباران و توپ و تانک روسی بودند. همین ها بودند که قبل از سائر نیرو های سیاسی با شناخت تاریخی از سوسیال امپریالیسم و مزدوران بومی اش، پیشتاز مبارزۀ ضد سوسیال امپریالیستی شدند. لیست  منتشرۀ ۵۰۰۰ نفری تنها از جنایات "اگسا"، تعداد کثیری از بهترین منسوبان جریان دموکراتیک نوین"(شعلۀ جاوید) چون زنده یادان اکرم یاری، داؤود سرمد، استاد رستاخیز، صادق یاری و... را نشان می دهد.

در مطقع جاری شانزده سالۀ تاریخ کشور، میهن محبوب ما افغانستان و مردم مظلوم آن اسیر استعمار مستقیم امپریالیستی و ستم دار و دستۀ ظالم و ستمگر ارتجاع همدست آن، در عین تداوم و تشدید مداخلات و تجاوزات مکرر بیرونی ارتجاع منطقه بوده اند. در حالی که کشور و مردم ما در بند اسارت امپریالیستی گرفتار اند، باز هم به رسم گذشته و به رسم نیکوی گذشتگان ما، مادر وطن  و آن هزاران هزار فرزند جانباخته اش از فرزندان خلف کنونی اش می طلبند تا در راه کوتاه ساختن دست تجاوز اجنبی و میهن فروشان داخلی بکوشند و درفش استقلال  و آزادی را بر فراز این مرز و بوم بیافرازند.

به عنوان یکی از منسوبان این راه پرافتخار، بدین مناسبت، تجدید تعهدم را به راه و آرمان  و ادامۀ امر ناتمام مجید ها، رهبر ها، سرمد ها، رستاخیز ها، یاری ها، فیض احمد ها، بهمن ها، لهیب ها و کلیه پیشگامان و راهیان جانباختۀ جنبش انقلابی کشور، اعلام می دارم. ضمن محکوم نمودن آن جنایت سیستماتیک، بر قاتلان روسی، "خلقی و پرچمی" خلق ستمدیده و انقلابیون پاکباز کشور و عاملان جنایات جاری تاکنونی، نفرین فرستاده و همه نیرو های منسوب و وفادار به راه و آرمان آن سرداران رزم را که، راه آزادی و انقلاب است، به مبارزۀ ضد استعماری و ضد ارتجاعی جاری کشور و تقویت سنگر های آن فرامی خوانم.

مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!

یا مرگ یا آزادی!